معجزه امام مهدی در بیان اسرار مخفی قرآن و بیان تفصیلی درباره «ذوالقرنین» ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله من الجنّ والإنس من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله، يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليهم وسلّموا تسليماً لا نفرّق بين أحدٍ من رسله، وقولوا سمعنا وأطعنا غفرانك ربنا وإليك المصير، أمّا بعد..
از امام مهدی به تمام علمای مسلمین و امتشان، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد، سلام بر ما و تمام بندگان صالح خداوند در هر زمان و مکان تا یوم الدین و شهادت میدهم «لا إله إلا الله» و شهادت میدهم «محمد رسول الله» و شهادت میدهم «امام مهدی منتظر یاری دهنده به محمد [ناصر محمد] است» چرا که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، آخرین نبیّ و رسول خداوند است. بهراستی که خداوند امام مهدی منتظر را بر میانگیزد تا یاری دهنده محمد [ناصر محمد] باشد و موضوعات دینی را که در آن دچار اختلاف شدهاید، برایتان روشن سازد و با حکم حق، از آیات محکم قرآن عظیم؛ سخن نهایی و فصل الخطاب را بیاورد تا به این ترتیب شما را به مسیر اولیه نبوت، کتاب خداوند و سنت حق بیان نبوی بازگرداند، همان که بر خاتم انبیا و مرسلین محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم نازل شدهبود.
ای عجب از شما اهل سنت و شیعیان، شما میدانید مقصود از حدیث حق نبوی که به نام محمد اشاره میکند چیست. شما میدانید مقصود «همراهی» و ملازمت است و نه مطابقت نام محمد با نام امام مهدی! و این امام مهدی است که برای یاری محمد [ناصرمحمد] آمدهاست و شما میدانید که «تواطوء» به معنای همراهی است، یعنی نام محمد همراه نام امام مهدی است: ناصر محمد؛ به همین دلیل نیز نبی عليه الصلاة و السلام در فرموده خود به شما فتوا داده است که : [يواطئ اسمه اسمي]، [نام او نام مرا همراهی میکند]. به این معنی که نام محمد همراه اسم امام مهدی ناصر محمد است، چون محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم خاتم الأنبیاء و مرسلین است. خداوند امام مهدی را برای یاری به محمد رسول الله برمیانگیزد و او از آنچه که بر محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم نازل شدهاست، برایتان حجت میآورد یعنی قرآن عظیم که بصیرتی برای محمد رسول الله و همه کسانی است که تا فرا رسیدن روز قیامت [یوم الدین] از او پیروی میکنند. ما نه با وحی جدید، بلکه با بیان حق قرآن مجید، آنچه را که نمیدانید به شما میآموزیم و با قرآن به هر کس که از قیامت میترسد، اندرز میدهیم.
ای علمای مسلمین! امام مهدی در ابتدای امر از فتوای شما در مورد نبی الله ابراهیم بن آزر و فرستاده شدن او بهسوی پادشاهی به نام نمرود بن کنعان پیروی کرد ولی دریافت که شما اشتباه میکنید. همچنین امام مهدی از فتوای شما درباره نبی الله عزیر علیه الصلاة و السلام مبنی بر اینکه او دو بار زندگی کردهاست پیروی میکرد؛ سپس دریافت که شما اشتباه کردهاید. اما من بعد اینکه از فتاوی شما پیروی کردم، متوجه خطایتان شدم. امام مهدی ناصر محمد یمانی چندین سال با وجود اینکه خطای علمای مسلمین در این دو مورد را کشف کرده بود، از آن پیروی می کرد. اما علت این پیروی اولیه برای آن بود که انصار را به فتنه نیندازم تا زمان بیان آن فرا رسد. تا تعداد آنها زیاد شده و از حقیقت نعیم اعظم آگاه شوند و آگاهیشان درباره آن افزایش یابد؛ سپس بیان مفصلی برای نفی فتوای علمای مسلمین درباره نمرود بن کنعان بیاورم و فتوای حق را در زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ جایگزین آن نمایم. حال با بیان حق قرآن عظیم، اسرار پنهانی از قرآن عظیم را به تفصیل توضیح میدهیم که تاکنون و قبل از مهدی منتظر، احدی از علمای مسلمین سخنی از آن نگفتهاند. این اعلام مبارزهطلبی علنی است و با بیان حق از قرآن عظیم، برتریمان را بر همه شما، با آوردن دلایل قرآنی ثابت میکنیم و با برهانهای قاطع و علمی از قرآن عظیم، قرآن را با قرآن روشن میکنیم. با آنکه من متوجه فتوای اشتباه شما شدم [البته بعد از آنکه در این دو مسئله از فتاوی شما پیروی کرده بودم] اما چند سال صبر نمودم تا برخی از انصار گرفتار فتنه نشوند و تعداد انصار زیاد شده و از حقیقت نعیم اعظم آگاه شوند و بعد از آنکه مطمئن شدم دچار فتنه نمیشوند، تعدیل و تبدیل حق حکم را آوردم؛ چون برخی از آنها تصور خواهند کرد این امام ناصر محمد یمانی بودهاست که فتوا داده ابراهیم بن آزر بهسوی پادشاهی به نام نمرود بن کنعان فرستاده شدهاست. ولی تمام علمای مسلمین میدانند این فتوای آنان است نه فتوای امام ناصر محمد یمانی. از این روز به بعد تا مسئلهای را بر آیات محکم قرآن عرضه نکرده باشم؛ از هیچ یک از احکام شما پیروی نکرده و نمیکنم.
ای علمای مسلمین و امتشان! بیایید تا تدبر حق در کتاب خداوند قرآن عظیم را به شما بیاموزیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [ص:۲۹]
اما چگونه از اسرار پنهان قرآن عظیم آگاه شوید ؛برای مثال زمانی که ببینید بین دو آیه نفی و اثبات وجود دارد. برای مثال:
{يس ﴿١﴾ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣﴾ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٤﴾ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿٥﴾ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [يس] به فرموده خداوند تعالی نظر کنید: {لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم
در حالی که در آیهای دیگر، خداوند به شما آموخته است که برای پدرانشان؛ نبی و انذار کننده فرستاده است:
{أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹) أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ (۷۰)} صدق الله العظيم [المؤمنون]، پس در مییابید خداوند، در میان امت پدران پیشینشان از ذریه اسماعیل نبی فرستاده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)} صدق الله العظيم. اما بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)} صدق الله العظیم.
یعنی: آیا قریش رسول خود را نشناختهاند و انکار میکنند که او یکی از خود آنهاست، همچنان که پدران و اقوام پیشینشان، نبیِّ خداوند را که یکی از خود آنان بود و به سویشان فرستاده شده بود؛ انکار کردند. اما آنها [پیشینیان] خودی بودن او را انکار کردند؛ چون پیش از آن اصلاً وی را نمیشناختند؛ چرا که او صد سال قبل، از مکه عازم شام شدهبود و از کنار قریهای می گذشت که باران شرّ و بلا بر آن باریده شده بود. این یکی ازآبادیهای قوم لوط بود که قریش صبح و شب از کنار آن میگذشتند، چون در مسیر بین شام و مکه قرار داشت و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ (۱۳۳) إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (۱۳۴) إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ (۱۳۵) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (۱۳۶) وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ (۱۳۷) وَبِاللَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (۱۳۸)} صدق الله العظيم [الصافات]. و تصدیق فرموده خداوند تعالی: {وَلَقَدْ أَتَوْا۟ عَلَى ٱلْقَرْيَةِ ٱلَّتِىٓ أُمْطِرَتْ مَطَرَ ٱلسَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا۟ يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا۟ لَا يَرْجُونَ نُشُورًۭا} صدق الله العظيم [الفرقان:۴۰]. اهالی مکه نیز حین مسافرت بین مکه و شام از کنار این آبادی میگذشتند. آن مرد از اهالی مکه که به شام می رفت هم از کنار این آبادی گذشت و خداوند تعالی میفرماید:
{أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۵۹]. و خداوند او را بعد از گذشت صد سال از زمان خروج وی از مکه، برانگیخت و زنده کرد و بعد از او اوضاع تغییر کرده بود و «تبع حمیری یمانی» پادشاهی خود را در جزیرة العرب گسترش داده بود. خداوند ابتدا نبی خود ابراهیم بن اسماعیل را به سوی قوم خودش یعنی اهالی مکه فرستاد. ابراهیم بن اسماعیل به آنان گفت که از اهالی مکه و از خود آنان است، اما از آنجا که مردم از قبل او را نمیشناختند؛ انکارش کردند و برای همین خداوند تعالی [به قریش هم عصر محمد رسول الله] میفرماید:
{أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)} صدق الله العظيم. [المؤمنون]. پدرانشان، نبیِّ مبعوث خداوند را که از قوم خودشان بود، انکار کرده بودند؛ چرا که خداوند او را به مدت صد سال میرانده بود و بعد از برانگیخته شدنش، کسی از اهالی مکه او را نمیشناخت. لذا میبینید خداوند، کفار قریش را توبیخ میکند که مانند گروهی از پدرانشان که کافر بودند؛ عمل نکنند. برای همین هم خداوند تعالی میفرماید:
{أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)} صدق الله العظيم. درحالیکه وضعیت کافران قریش مانند پدرانشان نبود که نبی خود را نشناختند و وی را انکار کردند؛ بلکه آنان رسول خداوند را میشناختند چون قبل از برانگیخته شدن [به رسالت] سالها در میانشان زندگی کرده بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ} صدق الله العظيم [يونس:۱۶].
درحالیکه آن نبیّ را که در میان پدرانشان برانگیخته شده بود، نشناخته و انکارش کردند؛ چون هیچکس او را نمیشناخت و به اراده خداوند صد سال مرده و سپس برانگیخته شد و خداوند او را «ذوالقرنین» نامید یعنی کسی که دوبار به او عمر داده شدهاست چون او در دو دوره زمانی [متفاوت[ زندگی کرد و اینکه مقصود از «قرون» نسل [امت] و حیات مردم است را از خلال این فرموده خداوند تعالی در مییابید:
{أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَىٰ (۱۲۸)} صدق الله العظيم [طه]. مقصود این است که چقدر امتهایی که نسلهایی از ایشان هلاک شدهاند. از اینجاست که در مییابید علت دادن نام «ذی القرنین» به نبی خداوند ابراهیم بن اسماعیل چیست؛ یعنی کسی که دو بار زندگی کردهاست چون یک بار به دنیا آمده و عمر کرده و سپس خداوند او را میرانده و بعد از صد سال زنده کرده است. این نبی عرب «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم» پدر سوم اعراب است و برای همین در کتاب به اعراب «آل ابراهیم» گفته میشود و گروهی از «بنی اسراییل بن اسحاق» به آل ابراهیم که فرزند اسماعیل و عرب بودند حسادت میکردند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا (۵۱) أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا (۵۲)أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا (۵۳) أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (۵۴)فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا (۵۵)} صدق الله العظيم [النساء]. در زمان پادشاه قوم «تبّع» خداوند ملک روی زمین را به فرزندان آل ابراهیم عطا نموده بود و آن پادشاهی که از جانب خداوند حکومت به وی عطا شده بود [تبّع] درباره پروردگار با ابراهیم مجادله میکرد. نبی خداوند ابراهیم [بن اسماعیل] گفت خداوند او را بعد از مرگ، حیاتی دوباره بخشیده است و این خداوند است که زنده میکند و میمیراند. شاه «تبّع یمانی» گفت: «من هستم که حیات بخشیده یا میمیرانم» و دو نفر را احضار کرد و گفت: «این یکی خواهد مرد و دیگری را رها میکنم تا زنده بماند». اما مقصود نبی خداوند ابراهیم [بن اسماعیل] این نبود و از طرفی از ترس اینکه جدال او با شاه بر سر این امر باعث به قتل رسیدن یکی از دو زندانی شود که شاه احضار کرده بود، خواست با نشانههای دیگر در برابرش حجت آورد و خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنْ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنْ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۵۸].
تا اینکه گروهی از مؤمنان، پیرو ابراهیم [بن اسماعیل] شدند و شاه تبّع یمانی، خندق بزرگی کند و دستور داد آن را پر از آتش نمایند و هرکس را که از دین ابراهیم باز نگردد در آن بیندازند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ﴿١﴾ وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ ﴿٢﴾ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ﴿٣﴾ قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿٤﴾ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿٥﴾ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ ﴿٦﴾ وَهُمْ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ﴿٧﴾ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿٨﴾ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [البروج] پس خداوند باران بسیار شدیدی فرو فرستاد که آتش را خاموش ساخت و پادشاه تبع و سپاهیانش [که هزاران نفر بودند] ناچار شدند به خانههایشان بگریزند تا از شدت باران کاسته شود. آنگاه بود که خداوند پایههای خانهها را خراب و سقف را بر سرشان فرود آورد: «أصحاب البروج المشيدة» یعنی ساکنان برجهای استوار. گروهی دیگر که در خانههای یک طبقه زندگی میکردند، توانستند به محض شروع زلزله، از خانه بگریزند. خداوند در حین بارندگی؛ صاعقه بر سر این گروه فرود آورد و همگی را هلاک نمود و سپس بعد از مرگ، آنها را برانگیخت. این سپاهیان تبع که خداوند با صاعقه آنها را نابود کرد؛ هزاران نفر بودند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۴۳]. سؤالی که مطرح میشود این است: چرا هزاران نفر از ترس مرگ از خانههایشان گریختند؟ جواب: آنها با احساس زمین لرزه، از خانههایشان گریختند تا سقف بر سرشان فرو نیاید و نمیرند. سقف بر سر عدهای فرو ریخت و عدهای دیگر توانستند بگریزند و خداوند این گروه را با فرود آوردن صاعقه در حین بارندگی هلاک نمود. سپس این هزاران نفر سپاهیان تبع را، بعد از مرگ، زنده کرد و آنها را سربازان نبی الله ابراهیم بن اسماعیل قرار داد؛ چون ابراهیم [بن اسماعیل] برای پروردگارش حجت آورد و گفت: «پروردگارا؛ تو آنها را هلاک نمودی و بنده و عبد تو بر علیه آنها دعایی نکرد». سپس خداوند آنها را برانگیخت، چون علت هلاکت آنان دعای مؤمنان قوم بود که پیرو نبی الله ابراهیم [بن اسماعیل] بودند. او همان پیامبری است که خداوند او را در میان امت عرب وسط [امت وسط] پیشین که قبل از قریش زندگی میکردند، برانگیخت و خداوند آن امت را با زلزله و صاعقه هلاک نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ (۲۶)} صدق الله العظيم [النحل]. کسانی که قبل از آنان [قبل از قریش] با نزول صاعقه و زلزله از سوی خداوند به هلاکت رسیده اند، چه کسانی هستند؟ آنها قوم تبّع یمانی بودند، کسانی که زمین را بیش از امت وسط [امت وسط دنیا از نظر مکانی] معاصر نبی الله محمد صلی الله علیه و آله و سلم؛ آباد کردند و خداوند بهخاطر تکذیب کردن ابراهیم بن اسماعیل ؛ آنان را هلاک نمود.خداوند تعالی میفرماید:
{أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ ۖ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۹)} صدق الله العظيم [الروم]. سؤالی که مطرح میشود این است: این کسانی که قویتر بوده و بیشتر از امت وسط عرب؛ جزیرة العرب را آبادان کردند چه کسانی هستند؟ جواب را در آیات محکم کتاب و در این فرموده خداوند تعالی مییابید:
{إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَيَقُولُونَ (۳۴) إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ (۳۵) فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (۳۶) أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ أَهْلَكْنَاهُمْ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ (۳۷)} صدق الله العظيم [الدخان]. به هر حال؛ خداوند به آل ابراهیم، حکومت تبّع را عنایت کرد که در روی سطح زمین بود و سپس ملک عظیمی که در باطن زمین بود را نیز به آنان عطا نمود. این همان ملک عظیمی است که خداوند به ذوالقرنین نبی الله ابراهیم بن اسماعیل عطا نمود و همین مُلک ابراهیم است که خداوند در جنت بابل به امام مهدی عنایت خواهد کرد و این بخشی از مُلک در حیات دنیوی است. مردم در زمان برانگیخته شدن خاتم الأنبیاء ومرسلین محمد صلی الله علیه و آله و سلم، تنها دنیایی که در ظاهر و سطح زمین بود را میشناختند و از وجود حیات دنیوی دیگر [در درون زمین] بیخبر بودند. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ} صدق الله العظيم [الروم:۷]. به فرموده خداوند تعالی نظر کنید: { مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا } یعنی جزئی از حیات دنیا وجود دارد که آنها از آن آگاه نیستند.برای همین خداوند تعالی میفرماید: { مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا }چون در دنیا دو حیات وجود دارد؛ یکی در سطح زمین و دیگری در باطن آن. لذا خداوند تعالی میفرماید: {يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ} صدق الله العظيم . حیات باطنی؛ زندگی است که در باطن زمین و زیر سطح آن در جریان است. در باطنِ زمین، مُلک بسیار بزرگی وجود دارد. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ (۶)} صدق الله العظيم [طه].
خداوند در زمان نبی الله ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل ؛ ملک بزرگی (ملک قوم تبّع ) به آل ابراهیم عطا نمود همچنین خداوند ملکی به آنان عطا فرمود که هیچکس از ذریه ابراهیم که در امت وسط [از نظر مکانی] و در عهد محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زندگی میکردند؛ پایشان به آنجا نرسیدهاست. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا ۚ وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا (۲۵) وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا (۲۶) وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا (۲۷)} صدق الله العظيم [الأحزاب]. سؤالی که مطرح میشود این است: منظور از زمینی که به آل ابراهیم عرب عنایت شده ولی پای امت میانی [وسط ] از آل ابراهیم به آن نرسیده است؛ کدام است؟ پاسخ این است: این زمینی است که به امتهای پیشین آل ابراهیم عرب عطا شده بود؛ خداوند نیمی از جنت بابل را به آنها داد که در باطن زمین است. پدرشان ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل سدی بنا نهاد و آل ابراهیم و انسانهای دیگری که با آنها همسفر بودند به جنوب آن سد نقل مکان نمودند. قبائلی از جنیان که ساکن آنجا بودند، پادشاهی آل ابراهیم را پذیرفتند، چرا که ذوالقرنین با بنا کردن سدی بزرگ، ساکنان منطقه را از فساد یأجوج و مأجوج نجات داده بود. آل ابراهیم زبان و لغت عربی فصیح را به قبائل جنیان آموختند و برای همین زمانی که خداوند گروهی از جنیان را بهسوی شنیدن قرآن فرستاد؛ کلام قرآن عظیم را درک نمودند، چون زبانشان همان زبان قرآن عظیم بود. پادشاهان عرب از آل ابراهیم، زبان عربی را به جنیان آموخته و این زبان نسل اندر نسل؛ زبان رسمی امتهایی شد که در جنوب سد ذوالقرنین زندگی میکردند.
در آنجا امتهایی از انس نیز وجود دارد از آن جمله ذریة عرب آل ابراهیم. بعد از آنکه ذوالقرنین عمر دوم خود را گذراند و از دنیا رفت، دین آن امتها، نسل اندر نسل و به تدریج رو به اضمحلال رفت تا اینکه نوبت برانگیخته شدن محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسید و در آن زمان کسی نبود که به برانگیخته شدن بعد از مرگ ایمان داشته باشد. برای همین جنیان گفتند: {وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الجن:۷] آنها ازعقیده گروهی از انسانهایی به شما خبر میدهند که با آنها زندگی میکردند. آن انسانهایی که همراه با جنیان در زمین آنان زندگی میکردند و مانند شما انسانهایی که در سطح زمین زندگی میکنید؛ تصورشان این بود که خداوند کسی را بعد از مرگ بر نمیانگیزد، اما گروهی از جنیان پیام قرآن عظیم را به آنها رسانده و ابلاغ کردند.آنها نیز آن را دریافته و آموختند و به نسلهای بعدی انتقال دادند. به هر حال؛ کسی نیست که درباره پدر سوم اعراب، «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر» با من مجادله کند و با دلایل علمی قاطعانه شکست نخورد. این ذوالقرنین است که بعد از گذشتن سیاره عذاب و به هلاکت رسیدن اهالی آبادی لوط و ابراهیم [جد] علیهم الصلاة و السلام، به زمین بابل سفر نمود. عبور سیاره عذاب باعث ذوب شدن آب دریاهای اطراف زمین [قطبها] شد و تا صدها سال چنین بود. با عبور سیاره عذاب سرعت حرکت زمین کم شد و همین کاهش سرعت باعث شد که در عرض صدها سال بعد؛ قطبها منجمد شوند.
به هرحال به تمام شما علمای امت، فرموده خداوند تعالی را یادآور میشوم که:
{أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم [مريم:۵۸]. سؤالی که مطرح میشود این است: مقصود خداوند از این فرموده چیست:
{وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؟
و پاسخ حق این است: منظور از «ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ»، آل ابراهیم بن اسماعیل است و «ذریه اسراییل» فرزندان اسراییل [یعقوب] هستند. شاید یکی ازآنان که بدون آگاهی از چیزی سخن میگویند که نمیدانند، بخواهد بگوید:«خیر مقصود فرزندان ابراهیم بن آزر است». در پاسخ او به حق میگوییم: مگر اسراییل از فرزندان ابراهیم بن آزر نیست، پس چگونه تصور میکنی منظور جدّ اول، یعنی ابراهیم بن آزر است؟ آیا اسراییل از ذریه او نیستند؟ اما خداوند تعالی میفرماید: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم،
و مقصود خداوند، فرزندان ابراهیم بن اسماعیل و فرزندان اسراییل بن اسحاق می باشد و شما میدانید که اسراییل همان یعقوب است.
خداوند را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند کافی است که من امام مهدی ناصر محمد یمانی؛ تمام علمای مسلمین در مشارق و مغارب زمین را به مبارزه میطلبم تا درباره حقیقت نبی خداوند «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر» با ما به مجادله برخیزند و عالمی نیست که چنین کند و از آیات محکم ذکر برایش حجت اقامه نکنم. امام مهدی از امروز از هیچ یک از امیال شما پیروی نخواهد کرد و به هیچیک از فتاوی شما اعتماد نمیکند؛ چون من به فتوای شما که میگفتید این عزیر بوده است که خداوند او را میرانده و بعد از صد سال زنده کرده است؛ اطمینان کردم. هیهات هیهات؛ بلکه غلط بودن فتوایتان را کشف نمودم. ولی چون این بعد از آن بود که از فتوای شما پیروی کرده بودم؛ میترسیدم برخی از انصار گرفتار فتنه شوند چون عدهای از آنان میگفتند: «مگر امام مهدی ناصر محمد پیش از این فتوا نداده بود عزیر است که خداوند او را میرانده و بعد از صد سال دوباره برانگیخته است؟». امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ چنین کسانی میگوید: از تو میخواهم که بیانی را بیاوری که من در آن چنین فتوایی داده باشم. بلکه این فتوایی است که شما و علمای امتتان را بر آن یافتم و این اعتقاد شما و علمایتان است که آن کسی که خداوند او را میراند و بعد از صد سال زنده نمود؛ نبی الله عزیر است. اما اعتراف میکنم که من درمورد مرگ و برانگیخته شدن عزیر علیه الصلاة و السلام ازعقیده شما پیروی کرده بودم. البته انکار نمیکنم که «عزیر» نبیِّ خداوند در میان بنی اسراییل بوده است ولی اینکه خداوند عزیر را میرانده و بعد از صد سال برانگیخته باشد، رد می کنم. این فرد نبیِّ بنی اسراییل، عزیرعلیه الصلاة و السلام نیست بلکه نبیّ عرب، ابراهیم بن اسماعیل ذوالقرنین است که دو بار در این جهان زندگی کردهاست. خدا را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند کافی است که من با بیان حق قرآن عظیم همگان را به چالش میکشم و هریک از علمای امت که فتوای مرا در مورد نبی عرب خداوند یعنی ابراهیم بن اسماعیل [که علما درباره وی چیزی نمیدانند] باطل میداند؛ شجاعت به خرج دهد و با عکس و نام واقعی خود قدم پیش بگذارد. ما با کسی که شهامت نداشته باشد که عکس و نام واقعی خود را بگذارد تا درباره نبی الله ابراهیم بن اسماعیل گفتگو کنیم؛ کاری نداشته و وزنی برایش قائل نیستیم.
ای انصار پیشگام برگزیده عزیزم؛ این بیان را با تمام وسایل و امکاناتی که دارید، در پایگاههای علما و خطبای منابر قرار دهید و من امام مهدی از آنان دعوت میکنم تا برای اثبات حقیقت نبی عرب آل ابراهیم به گفتوگو ادامه دهیم. این «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر» علیه الصلاة و السلام است و شما او را با نام ذوالقرنین میشناسید و او واقعاً دوبار عمر کرده و «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم» است.
و اما سیاره عذاب، در زمان نبی الله ابراهیم و نبی الله لوط از کنار زمین گذشت و شهرهای آنها در سطح زمین قرار داشتند. من وجود پادشاهی به نام نمرود بن کنعان، در زمان ابراهیم بن آزر را رد میکنم . بلکه پادشاه تبّع یمانی در زمان «ابراهیم بن اسماعیل» زندگی کرده و هم اوست که صاحب خندق آتش «الأخدود» است.
انصار عزیزم؛ شما حق ندارید باعث فتنه یکدیگر شوید. اگر گاهی یکی از شما در مورد مسئلهای دچار تردید و شک شد، آن را به صورت خصوصی برای من بنویسد تا با بیانی کامل و فراگیر آن را برای تمام مردم روشن نماییم کسی که جز به حق سخن نمیگوید، از چیزی نمی هراسد و به حق مبارزه طلبی می نمایم وکسانی که به دنبال حق هستند بدانند که ما جز حق به خداوند نسبتی نمیدهیم وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
الإمام ناصر محمد اليماني
19 - 02 - 1436 هـ
11 - 12 - 2014 مـ
06:39 صباحاً
ــــــــــــــــــ
معجزة الإمام المهديّ لبيان خفايا أسرار القرآن
وتفاصيل بيان ذي القرنين إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم بن آزر ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله من الجنّ والإنس من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله، يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليهم وسلّموا تسليماً لا نفرّق بين أحدٍ من رسله، وقولوا سمعنا وأطعنا غفرانك ربنا وإليك المصير، أمّا بعد..
من الإمام المهديّ إلى كافّة علماء المسلمين وأمّتهم أجمعين، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين في كل زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، وأشهد أنّ لا إله إلا الله وأشهد أنّ محمد رسول الله وأشهد أنّ الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمد كون خاتم الأنبياء والمرسلين هو محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، وإنّما يبعث الله الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمدٍ ليبيّن لكم ما اختلفتم فيه في دينكم ويهيمن عليكم بالحكم الحقّ بالقول الفصل من محكم القرآن العظيم حتى يعيدكم إلى منهاج النبوّة الأولى كتابَ الله وسنة البيان النبويّة الحقّ التي تنزّلت على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم.
وعجبٌ أمركم يا معشر السّنة والشيعة فبرغم أنّكم تعلمون أنّ المقصود من الحديث النبويّ الحقّ عن الإشارة للاسم محمد أنّه يُقصد به التوافق وليس التطابق في اسم الإمام المهديّ! وها هو قد حضر الإمام المهديّ ناصر محمد كونكم تعلمون أنّ التواطؤ لغةً يُقصد به التوافق، بمعنى أنّ الاسم محمد يوافق في اسم الإمام المهديّ ناصر محمد، ولذلك أفتاكم النبيّ بقوله عليه الصلاة والسلام: [يواطئ اسمه اسمي]، بمعنى أنّ الاسم محمد يوافق في اسم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني كون خاتم الأنبياء هو محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم وإنما يبعث الله الإمام المهديّ ناصراً لمحمدٍ رسول الله فيحاجّكم بما تنزّل على محمدٍ رسول الله القرآن العظيم بصيرة محمدٍ رسول الله ومن اتّبعه إلى يوم الدين، ونعلِّمكم ما لم تكونوا تعلمون، وليس بوحيٍ جديدٍ بل بالبيان الحقّ للقرآن المجيد، ونذكّر بالقرآن من يخاف وعيد.
ويا معشر علماء المسلمين، لقد اتّبع الإمام المهديّ فتواكم بادئ الأمر في أنّ نبيّ الله إبراهيم بن آزر أرسله الله إلى الملك النمرود بن كنعان واكتشفت أنّكم خاطئون، واتّبع الإمام المهديّ فتواكم أنّ نبيّ الله عزير عليه الصلاة والسلام تعمّر مرتين فمن ثمّ اكتشفت أنّكم خاطئون، ولكنّي اكتشفت خطأكم من بعد الاتّباع لفتواكم. واستمر الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني يتَّبع فتوى علماء المسلمين في تلكما المسألتين بضع سنين برغم أنّي اكتشفت خطأ فتوى علماء المسلمين ولكن ليس عليّ إلا الاتّباع بادئ الأمر حتى لا أفتن أنصاري إلى حين؛ حتى يكثروا ويعلموا حقيقة النّعيم الأعظم فمن ثم نأتيهم بالعلم المفصّل فمن ثمّ ننفي فتوى علماء المسلمين في شأن النمرود بن كنعان ونأتي بالبديل بالفتوى الحقّ بقدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور؛ معلناً التحدي بالحقّ بالبيان الحقّ للقرآن العظيم ونفصّل خفايا أسرار القرآن العظيم بما لم يبيّنه أحدٌ من علماء المسلمين من قبل الإمام المهديّ، ونهيمن عليكم بسلطان البيان الحقّ للقرآن العظيم، ونبيّن القرآن بالقرآن بسلطان العلم الملجم من محكم القرآن العظيم.
وبرغم أنّني اكتشفت خطأ فتواكم ولكن من بعد ما اتّبعتكم في تلكما المسألتين فمن ثمّ صبرت عدداً من السنين الأخرى حرصاً على عدم فتنة بعض الأنصار حتى يكثروا ويعلموا بحقيقة النّعيم الأعظم، فمن ثمّ نأمَن عليهم من الفتنة حين نأتي بالتبديل والتعديل بالحقّ كون بعضٌ منهم سوف يظنّ أنّ الإمام ناصر محمد اليماني هو من أفتى بأنّ الله ابتعث إبراهيم بن آزر إلى الملك النمرود بن كنعان، ولكن علماء المسلمين يعلمون جميعهم أنّهم هم الذين أفتوا بذلك وليس الإمام ناصر محمد اليماني، ولا ولن أتّبعكم من بعد اليوم في مسألةٍ حتى أعرضها على محكم القرآن العظيم.
ويا معشر علماء المسلمين وأمّتهم تعالوا لنعلّمكم التدبر الحقّ لكتاب الله القرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى: {كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [ص:29].
وأمّا كيف تعلمون خفايا أسرار القرآن العظيم فمنها عندما تجدون بين آيتين النفي والإثبات؛ فعلى سبيل المثال: {يس ﴿١﴾ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣﴾ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٤﴾ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿٥﴾ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [يس].
فانظروا لقول الله تعالى: {لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم، بينما في آيةٍ أخرى يعلّمكم الله أنّه بعث إلى آبائهم نبيّاً ونذيراً في قول الله تعالى: {أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (68) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (69) أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ (70)} صدق الله العظيم [المؤمنون]، فمن ثمّ تعلمون أنّ الله يقصد أنّه بعث في أمّة آبائِهم الأولين من ذرية إسماعيل نبياً. تصديقاً لقول الله تعالى: {أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (68) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (69)} صدق الله العظيم.
وأما البيان الحقّ لقول الله تعالى: {أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (69)} صدق الله العظيم، أي: أم لم تعرف قريش رسولها فهم له منكرون أنّه منهم كما أنكر آباؤهم الأولون نبيّ الله المرسل إليهم وهو منهم، ولكنهم أنكروا أنّه ينتمي إليهم لكونهم لم يعرفوه من قبل على الإطلاق كونه سافر من مكة قاصداً الشام قبل مائة عامٍ ومرّ على القرية التي أمطرت مطر السوء وهي إحدى قرى قوم لوطٍ وكانت تمرّ عليها قريش صباحاً ومساءً كونها في طريقها بين الشام ومكة. وقال الله تعالى: {وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ (133) إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134) إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ (135) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (136) وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ (137) وَبِاللَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (138)} صدق الله العظيم [الصافات].
وتصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَتَوْا۟ عَلَى ٱلْقَرْيَةِ ٱلَّتِىٓ أُمْطِرَتْ مَطَرَ ٱلسَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا۟ يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا۟ لَا يَرْجُونَ نُشُورًۭا} صدق الله العظيم [الفرقان:40].
وكذلك كان يمرّ على تلك القرية المسافرون من أهل مكة فيجدونها في طريقهم بين مكة والشام، ومن أهل مكة الرجل الذي مرّ عليها وهو ذاهبٌ من مكة إلى الشام. وقال الله تعالى: {أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ} صدق الله العظيم [البقرة:259].
وقد بعثه الله بعد انقضاء مائة عامٍ منذ رحيله من مكة، وقد تغيّرت بعده أمورٌ، فقد بسطَ ملكَه على الجزيرة العربيّة الملكُ تُبّع الحميري اليماني، وبعث الله نبيّه إبراهيم بن إسماعيل بادئ الأمر إلى قومه من أهل مكة فأخبرهم أنّه من قومهم فأنكروا أنّه منهم كونهم لم يعرفوه من قبل. ولذلك قال الله تعالى: {أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (68) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (69)} صدق الله العظيم [المؤمنون]. كون آباؤهم أنكروا النبيّ المبعوث وهو من قومهم، وسبب إنكارهم له كون الله أماته مائة عامٍ حتى إذا بعثه الله فلم يعرفه أحدٌ من أهل مكة، ولذلك تجدون التّوبيخ لكفار قريش أن لا يفعلوا كما فعل الكفار من آبائهم. ولذلك قال الله تعالى: {أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (68) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (69)} صدق الله العظيم. برغم أنّ كفار قريش ليسوا كآبائهم لم يعرفوا نبيّهم فهم له منكرون؛ بل يعرفونه كونه لبث فيهم عمراً من قبل أنْ يبعثه الله إليهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ} صدق الله العظيم [يونس:16].
بينما النبي المبعوث إلى آبائهم الأوّلين لم يعرفوه فهم له منكرون كونه لم يتعرّف عليه أحدٌ لأنّ الله أماته مائة عامٍ ثم بعثه وسمّاه الله "ذو القرنين" أي ذو العمرين كونه تعمّر مرتين في الحياة الدنيا، وتعلمون أنه يقصد بالقرون أي أعمار الأمم من خلال قول الله تعالى: {أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَىٰ (128)} صدق الله العظيم [طه]. ويقصدُ كمْ أهلك من أعمار الأمم، فمن ثمّ تعلمون ما هو المقصود من تسمية نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بذي القرنين أي ذو العمْرين كونه تعمّر مرتين كونه قضى عمراً ثم أماته الله مائة عامٍ ثمّ أحياه، وذلكم هو النّبي العربيّ أبو العرب الثالث إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم ولذلك يسمّى العرب في الكتاب آل إبراهيم، وكان الحاسدون من بني إسرائيل بن إسحاق يحسدون آل إبراهيم بن إسماعيل وهم العرب. ولذلك قال الله تعالى: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا (51) أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا (52)أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا (53) أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (54)فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا (55)} صدق الله العظيم [النساء].
وقد آتى الله آل إبراهيم العرب المُلْك فوق الأرض في زمن الملك تُبّع الذي آتاه الله المُلْك وحاجّ إبراهيم في ربّه، وقد أخبره نبيّ الله إبراهيم أنّه قد ابتعثه ربّه من بعد موته وهو الذي يحيي ويميت، فقال الملك تُبّع اليماني: "أنا أحيي وأميت"، وأحضر اثنين وقال: "هذا سوف أميته والآخر أطلقه في الحياة". ولكنّ نبيّ الله إبراهيم لا يقصد ذلك؛ بل يحيي من بعد الموت كما أحياه الله من بعد موته. ولم يُرِدْ نبيّ الله إبراهيم أنْ يدخل مع الملك تُبّع في جدلٍ خشية أن يقتل أحدَ الاثنين اللذين تمّ إحضارهما من سجن الملك، ولذلك أراد نبيّ الله إبراهيم أنْ يقيم عليه الحجّة بآياتٍ أُخَر. فقال الله تعالى: {قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنْ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنْ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ} صدق الله العظيم [البقرة:258].
حتى إذا اتّبع نبيَّ الله إبراهيم طائفةٌ مؤمنون فمن ثمّ قام الملك تُبّع اليماني بحفر خندقٍ وأضرم فيه النار وكان يُلقي بمن لم يرجع عن دين إبراهيم في النار. ولذلك قال الله تعالى: {وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ﴿١﴾وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ ﴿٢﴾وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ﴿٣﴾قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿٤﴾النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿٥﴾إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ﴿٦﴾وَهُمْ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ﴿٧﴾وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿٨﴾الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [البروج].
فمن ثمّ أنزل الله مطراً غزيراً أطفأ النار فاضطر الملك تُبّع وجنوده -وكانوا آلافاً- أن يدخلوا ديارهم حتى يخفّ المطر الشديد، فمن ثمّ أتى الله بنيانهم من القواعد فخرّ عليهم السقف؛ أصحاب البروج المشيدة، وآخرون أهل البيوت الدور الواحد تمكّنوا من الخروج من ديارهم بسرعةٍ أثناء الزلزال، ثمّ أرسل الله صواعقاً أثناء المطر فقتلهم جميعاً، ثمّ بعثهم من بعد موتهم جميعاً؛ جنودَ تُبّع الذين أهلكهم الله بالصواعق وكانوا ألوفاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:243].
والسؤال الذي يطرح نفسه: فما سبب فرار الألوف من ديارهم حذر الموت؟ والجواب كونهم شعروا بالزلزال الأرضي ففروا من بيوتهم حتى لا يخرّ عليهم السقف فيموتوا. فمنهم من خرّ عليهم السقف ومنهم من تمكّن من الفرار ثم أماتهم الله بالصواعق أثناء المطر، فأحيا الله الألوف؛ جنود تبّع، فهداهم من بعد موتهم فجعلهم جنوداً لنبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم، كون إبراهيم حاجّ ربّه وقال: "يا رب، لقد أهلكتهم ولم يدعُ عليهم عبدك ونبيّك". ثم بعثهم الله كونه أهلكهم بسبب دعاء قومٍ مؤمنين ممن اتّبعوا نبيّ الله إبراهيم، ذلكم النبيّ الذي بعثه الله في الأمّة العربيّة الوسط الأولى من قبل قريش، وأهلكهم الله بالزلزال والصواعق. تصديقاً لقول الله تعالى: {قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ (26)} صدق الله العظيم [النحل].
ومَنْ هم الذين من قبلهم الذين أهلكهم الله بالزلزال والصواعق؟ أولئك هم قوم تُبّع اليماني وهم الذين عمّروا الأرض أكثر مما عمّرتها الأمّة الوسط في زمن بعث النبيّ محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم، فأهلكهم الله بسبب تكذيبهم لنبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل. وقال الله تعالى: {أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ ۖ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (9)} صدق الله العظيم [الروم].
والسؤال الذي يطرح نفسه: فمنْ هم الذين كانوا أشدّ منهم قوةً وعمروا الجزيرة العربيّة أكثر مما عمّرتها الأمّة العربية الوسط؟ والجواب تجدونه في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَيَقُولُونَ (34) إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ (35) فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (36) أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ أَهْلَكْنَاهُمْ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ (37)} صدق الله العظيم [الدخان].
وعلى كل حالٍ فقد آتى الله آل إبراهيم مُلْكَ تبّعٍ ظاهر الأرض ثم آتاهم ملكاً عظيماً باطن الحياة الدنيا، وذلك هو المُلْك العظيم الذي آتاه الله لذي القرنين نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل، وهو مُلْك آل إبراهيم نفسه الذي يؤتيه الله للإمام المهدي في جنّة بابل، وهي من ملك الحياة الدنيا، وكان الناس في بعث خاتم الأنبياء والمرسلين محمد صلى الله عليه وآله وسلم يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا فقط وهم عن الحياة الدنيا الآخرة غافلون. ولذلك قال الله تعالى: {يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ} صدق الله العظيم [الروم:7].
فانظروا لقول الله تعالى: {مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا} بمعنى أنّه يوجد جزءٌ من الحياة الدنيا لم يحيطوا بها علماً. ولذلك قال الله تعالى: {مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا} كونه توجد حياة الدنيا ظاهر الأرض وأخرى باطن الأرض. ولذلك قال الله تعالى: {يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ} صدق الله العظيم. والحياة الباطنة هي حياة باطن الأرض من تحت الثرى باطن الأرض فيها مُلْكٌ عظيمٌ. ولذلك قال الله تعالى: {لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ (6)} صدق الله العظيم [طه].
وآتى الله آل إبراهيم المُلْك في زمن نبيّ الله ذي القرنين إبراهيم بن إسماعيل وآتاهم الله ملكاً عظيماً فملكوا أرضاً لم يطأها أحدٌ من الأمّة الوسط من ذرية إبراهيم في عهد محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم. ولذلك قال الله تعالى: {وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا ۚ وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا (25) وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا (26) وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا (27)} صدق الله العظيم [الأحزاب].
والسؤال الذي يطرح نفسه: فما هي الأرض التي أورثها الله لآل إبراهيم العرب لم تطَأُها الأمّة الوسط من آل إبراهيم؟ والجواب: هم آل إبراهيم العرب في الأمم الأولى آتاهم الله نصف ملكوت جنة بابل باطن أرضكم ونقلوا ومن رحل معهم ذرية الإنس إلى تلك الجنة جنوب السدّ الذي بناه أبوهم ذو القرنين إبراهيم بن إسماعيل، ورضيَ قبائلٌ من الجنّ أن يكون عليهم آلُ إبراهيم ملوكاً كونهم أنقذوهم من فساد يأجوج ومأجوج ببناء السدّ العظيم، وقد قاموا بتعليم قبائل الجنّ اللغة العربيّة الفصحى، ولذلك عندما صرف الله نفراً من الجنّ يستمعون القرآن فهموا لغة القرآن العظيم كون لغتهم هي نفس لغة القرآن العظيم إذ أنّ ملوك العرب آل إبراهيم قد علّموهم اللغة العربيّة فأصبحت هي اللغة الرسميّة جيلاً بعد جيلٍ في أمم جنوب سدّ ذي القرنين. ولديهم أُمَمَاً من الإنس ومنهم ذرية آل إبراهيم العرب، ومن بعد موت ذي القرنين بعد أن قضى عمره الثاني بدأ الدين يضمحل في تلك الأمم أمّةً من بعد أمةٍ وجيلاً بعد جيلٍ حتى مبعث محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم وهم في ذلك الزمن صاروا لا يؤمنون أنّه يوجد بعثٌ من بعد الموت، ولذلك قال الجنُّ: {وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الجن:7]. فأخبروكم عن عقيدة أمّة الإنس لديهم وهم الذين يعيشون معهم في أرضهم أنّهم ظنّوا كما ظننتم أنتم يا معشر الإنس ظاهر الحياة الدنيا أنْ لن يبعث الله أحداً، ولكن النّفر من الجنّ نقلوا إليهم رسالة القرآن العظيم وهو بلغتهم وفقهوه وتعلّموه وعلَّموه لأممهم جيلاً من بعد جيلٍ.
وعلى كل حالٍ، من ذا الذي يجادلني في أبي العرب الثالث إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم بن آزر إلا غلبته بسلطان العلم الملجم؟ ذلكم ذو القرنين رحل إلى أرض بابل من بعد مرور كوكب العذاب الذي أهلك الله به قرى لوطٍ وإبراهيم الجَدّ عليهم الصلاة والسلام، ومَكَثَتْ أطرافُ الأرض ذائبةً بحارها مئات السنين كون كوكب العذاب عندما يتجاوز الأرض تتباطأ في سرعتها مما سبب تباطؤ تجمد القطبين من بعد مروره بمئات السنين.
وعلى كل حالٍ ونذكركم يا معشر علماء الأمّة بقول الله تعالى: {أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم [مريم:58].
والسؤال الذي يطرح نفسه: فمنْ هم المقصودون في قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؟ والجواب بالحقّ: فأمّا ذرية إبراهيم فهم آل إبراهيم بن إسماعيل، وأمّا ذرية إسرائيل فهم بنو إسرائيل. وربّما يودّ أن يقاطعني أحد الذين يهرفون بما لا يعرفون فيقول: "بل يقصد ذرية إبراهيم بن آزر". فمن ثمّ نردّ عليه بالحقّ ونقول: أليس إسرائيل هو من ذرية إبراهيم بن آزر فكيف تظنّ أنه يقصد إبراهيم الجَدّ الأول؟ أليس إسرائيل من ذريته؟ ولكن قال الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم، ويقصد ذرية إبراهيم بن إسماعيل وإسرائيل بن إسحاق وأنتم تعلمون أنّ إسرائيل هو نفسه يعقوب.
وأشهد الله وكفى بالله شهيداً أنّني الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني أعلن التحدي لكافة علماء المسلمين في مشارق الأرض ومغاربها إنْ يجادلوني في حقيقة نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم بن آزر إلا وأقمت عليهم الحجّة من محكم الذكر، ولن يتّبع الإمام المهديّ أهواءهم من بعد اليوم في شيء، ولن أثق في فتواهم في شيء كوني وثقت في فتواهم من قبل أنّ عزير هو الذي أماته الله مائة عامٍ ثم بعثه الله! وهيهات هيهات؛ بل اكتشفت أنّ فتواهم كانت خاطئة. ولكن ومن بعد ما اتّبعت فتواكم يا معشر علماء الأمّة فمن ثمّ خشيت على فتنة بعض الأنصار كون بعضهم سوف يقول: "ألم يقل الإمام المهديّ ناصر محمد في بيان من قبل هذا أنّ عزير هو الذي أماته الله مائة عامٍ ثمّ بعثه!". فمن ثم يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: أتحداك أن تأتي ببيانٍ أنّي من أفتيت بذلك؛ بل وجدتكم أنتم وعلماءكم كذلك تعتقدون أنّ الذي أماته الله مائة عامٍ ثم بعثه بأنّه نبيّ الله عزير، غير أنّي أعترف بأني اتّبعت عقيدتكم التي وجدتكم عليها في شأن موت وبعث نبيّ الله عزير عليه الصلاة والسلام، ولا أنكر نبوّة نبيّ الله عزير من أنبياء بني إسرائيل، ولكني أنكر أنّه هو الذي أماته الله مائة عامٍ ثم بعثه، فهو ليس عزير نبيّ بني إسرائيل عليه الصلاة والسلام؛ بل ذلكم ذو القرنين وهو ذو العمرين النبيّ العربيّ إبراهيم بن إسماعيل.
وأشهد الله وكفى بالله شهيداً أنّي أعلن التحدي بالبيان الحقّ للقرآن العظيم، فمن كان من علماء الأمّة يراني على باطلٍ في فتوى النبيّ العربيّ نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل الذي لا يحيطون به علماً فليكن شجاعاً وينزّل صورته واسمه بالحقّ، ما لم فلا يحاورني في شأن نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل جبانٌ لا يجرؤ أن ينزّل صورته واسمه فلن أقيم له وزناً ما لم ينزّل صورته واسمه بالحقّ.
ويا أحبتي الأنصار السابقين الأخيار، فلتبلّغوا هذا البيان مواقع علماء المسلمين ومفتي ديارهم بكل حيلةٍ ووسيلةٍ. وإنّني الإمام المهديّ ليدعوهم لاستمرار الحوار في إثبات حقيقة النبيّ العربي أبي آل إبراهيم.
ذلكم إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم عليه الصلاة والسلام وقد عرفتم في الكتاب من هو ذو القرنين وأنه حقّاً ذو العمرين إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم.
وأمّا كوكب العذاب فقد مرّ في زمن نبيّ الله إبراهيم بن آزر ونبي الله لوط وقراهم على وجه الأرض، وإنما تمّ نفي وجود الملك النمرود بن كنعان في زمن إبراهيم بن آزر؛ بل وجدته الملك تُبّع اليماني وكان موجوداً في زمن بعث نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل وهو صاحب الأخدود النار ذات الوقود.
ويا أحبتي الأنصار لا يجوز لكم فتنة بعضكم بعضاً فحين يواجه أحدكم شكٌ في مسألة فليكتبها إلينا في رسالةٍ خاصةٍ حتى نعده بتفصيلها في بيانٍ شاملٍ وكاملٍ يتمّ تنزيله للناس جميعاً فلا يخشى من شيء من لا ينطق إلا بالحقّ، وأتحدى بالحقّ، وحقيق لا أقول على الله إلا الحقّ لمن أراد أن يتّبع الحقّ، وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
___________
پاسخ به سؤالات پرسشگران و موعظه برای متقیان و پند برای «مقوین» و نور برای مبصران و حسرت برای کافران .
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وأئمة الكتاب من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله وآلهم الطيبين و جميع المؤمنين، أما بعد.. وآنچه که در پی میآید، پاسخ به پرسشگران است:
اول به سؤال علاء الدین نورالدین عزیزم جواب میدهم که پرسیده است: «شیطان چه شکی را به نفس نبی الله ابراهیم بن اسماعیل عليه الصلاة والسلام القا کرد؟»
علاء الدین نورالدین، امام مهدی میداند که منظور تو از این سؤال چیست. تو در ادامه همان آیات در سوره بقره ذکری از ابراهیم و زنده شدن پرندگان را دیدهای و از ترس به فتنه افتادن انصار، نمیخواهی با امامِ خود مجادله کنی. پس به تو و همه کسانی که به حق سؤال میکنند، حکمت بالغه از اینکه چرا داستان ابراهیم بزرگ [جد] بعد از ابراهیم پسر [نوه ابراهیم بزرگ] آمدهاست را بیان میکنیم. ما آیات را به دنبال هم آورده و سپس بیان آنها را بیان خواهیم آورد. خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿٢٥٨﴾ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ ۖ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿٢٥٩﴾وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦٠﴾}صدق الله العظيم [البقرة]. عزیزان من در راه خدا، ای قومی که محبوب خداوند هستید و محب او [یحبهم الله و یحبونه] بیایید تا حکمت پشت سر هم آمدن این دو قصهی زنده شدن مردگان بعد از قصهی کسی که بر سر پروردگارش با ابراهیم مجادله میکرد و این فرموده خداوند که قبل از آن ذکرش آمد که خداوند است که میمیراند و زنده میکند را به شما بیاموزم. علت اینکه این دو قصه بعد از داستانی آمده است که در آن کسی با ادعای اینکه این من هستم که زنده میکنم و میمیرانم؛ با ابراهیم بر سر پروردگارش مجادله میکرد این است: بعد از آنکه آن فرد [پادشاه تبع] گفت: «این من هستم که زنده میکنم و میمیرانم»، ابراهیم از ادامه جدال با پادشاه بر سر این مسئله دست برداشت چون پادشاه بعد از اینکه ادعا کرد این من هستم که زنده میکنم و میمیرانم؛ دو زندانی را آورد و به ابراهیم گفت: «یکی از این دو را میتوانم همین حالا بکشم و دیگری را رها سازم تا زنده بماند». ابراهیم ترسید، اگر در همین زمینه به گفتوگو ادامه دهد، پادشاه تبع عناد بورزد و بگوید: «این منم که زنده میکنم و میمیرانم» و سراغ یکی از آنها رفته و گردنش را با شمشیر بزند و به دیگری بگوید برو آزادی. برای همین میبینید که نبیِّ خداوند ابراهیم از ادامه جدال و چالش برسر زنده کردن اموات دست برمیدارد و پیرامون طلوع خورشید با او مجادله کرده و میگوید خداوند، خورشید را از مشرق بالا میآورد، تو از مغرب بیاور و با این چالش او را عاجز میکند. سؤالی که مطرح میشود این است: آیا پادشاه تبع توانست در برابر ابراهیم حجت اقامه کرده و مردهای را زنده نماید؟ جواب این است که: خیر، همانا که ابراهیم مجبور شد در برابر پادشاه تبع سکوت نماید تا از جان یکی از دو نفری که پادشاه آورده بود محافظت نماید. او از این در هراس بود که پادشاه تبع برای اثبات حرف خود، یکی از آنان را بکشد. اما مقصود نبیِّ خداوند این نبود لذا خداوند بلافاصله برای روشن کردن مقصود از «زنده کردن» اینگونه فتوا میدهد که «مانند کسی است که ازکنار قریهای [ویران شده] گذشت و پرسید چگونه خداوند اهل این آبادی را بعد از مرگ زنده میکند؟» و خداوند او را برای صد سال میراند و سپس زنده کرد. مقصود خداوند از «زنده کردن» این است و این اتفاقی است که برای نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل رخ داده بود و یا مانند پرندگانی که نبی الله ابراهیم بزرگ [جد] به اذن خداوند بعد از مرگ آنها را زنده کرد. برای همین دو داستان بلافاصله بعد از مجادله میآید تا منظور از این چالش را که زنده کردن اموات است، روشن سازد. چون حبیب من در راه خدا، علاءالدین، گمان کرد ابراهیم بن اسماعیل است که چهار مرغ را زنده کرد تا قلبش بعد از شکی که برایش پیش آمده بود، مطمئن گردد. پس ما به حق به او جواب داده و می گوییم:
خیر حبیب من در راه خدا،علاءالدین نورالدین العلیمی، چگونه ممکن است کسی که خودش صد سال مرده و سپس زنده شدهاست، درباره زنده شدن مردگان در قلبش دچار تردید شود! نور چشم من، اینطور نیست. بلکه به حق به شما آموختیم چرا قصه درباره زنده شدن مردگان بلافاصله بعد از جدال پادشاه تبع با ابراهیم پسر [ابراهیم بن اسماعیل]آمده است. برای این است که مقصود خداوند از مبارزهطلبی روشن شود و موضوع تحدی این است: «منظور از زنده شدن مردگان چیست» پس داستان کسی میآید که از کنار قریهی ویران شدهای میگذرد و میگوید چگونه خداوند این مردگان را زنده میکند؟ پس خدا او را میمیراند و بعد از صد سال زنده میکند. از آنجا که این حادثه برای نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل رخ داده بود و مجادله بین پادشاه تبع و نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل نیز بر سر این بود که ابراهیم به او گفت پروردگارش او را صد سال میرانده و سپس زنده کرده است و در مقابل پادشاه تبع که ادعای ربوبیت میکرد گفت: «من زنده میکنم و میمیرانم» و ماجرایی که برای نبی الله ابراهیم بن اسماعیل رخ دادهبود، باعث مجادله بین آنها گردید.
حبیبان من در راه خدا، آیا بیان حق این فرموده خداوند را میدانید؟ خداوند تعالی میفرماید: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ}؟ یعنی آیا میبینی آن کس را که با ابراهیم بر سر پروردگارش که او را صد سال میرانده و سپس زنده کرده بود؛ مجادله میکرد؟ و این پاسخ کسی است که ادعای خدایی کرده و گفت: {قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ}.عزیز من علاءالدین نورالدین؛ متوجه خبر شدی؟
حال جواب سؤال عزیز دیگر «الی الرحمن وفدا» را میآوریم. او یکی از بیانات قدیم امام مهدی ناصر محمد یمانی را آورده که در آن آیه برانگیخته شدن کسانی آمده است که از ترس مرگ از دیارشان گریخته بودند. ما درجواب او به حق میگوییم: عزیز من، برتوست که دوباره به بیانی که نقل قول را از آن آوردهای، مراجعه کنی. خواهی دید که من در آن بیان به درگاه خداوند دعا کردهام که برانگیخته شدن مردگان در عصر امام مهدی نیز مثل برانگیخته شدن مردم در این آیه باشد. پس دعای قبل از آیه را درست همانگونه که در آن بیان قدیمی هست برایتان نقل میکنیم:
اما زمان بیان آن فرا نرسیده بود، برای همین از خداوند خواستم که برانگیخته شدن در عصر امام مهدی مانند برانگیخته شدن قوم دیگر باشد.
و اما این آیه را در همان بیان درجایی دیگر نیز آوردیم، چون این ماجرا در زمان امام مهدی نیز رخ خواهد داد و خداوند قومی را که ازترس زلزله ناشی از کوکب عذاب از خانههایشان میگریزند با سنگهایی که از آن کوکب سقوط میکنند، هلاک میکند و سپس آنها را برمیانگیزد. من میدانم آنها چه گروهی از مردم هستند چون کوکب عذاب عدهای را هلاک و عده دیگری را عذاب میکند و این دسته میگویند: «ربنا اكشف عنا العذاب إنا مؤمنون»
به هر حال عزیزان من در راه خدا، بدانید بیانات امام مهدی از قرآن همچون اجزای یک ساختمان، مرتبط و پیوسته هستند و یکدیگر را محکم میکنند و دانش انصار درباره بیان حق قرآن عظیم باید عمیقتر شود. منظور از عمیقتر شدن [رسوخ انصار در بیانات] این است که باید در هر فرصتی که پیدا میکنند بهصورت کلی به بیانات قبلی بازگردند تا علم بیان حق قرآن را درک و از راسخان در علم باشند [مترجم: بیانات یکدیگر را تکمیل میکنند پس باید به بیانات قبلی بازگشت تا با آموختن مطالبی که در بیانات جدید میآیند؛ بیانات قبلی بهتردرک شوند]. ما از شما نمیخواهیم بیانات را حفظ کنید بلکه آنها را بفهمید چراکه نور کتاب و بصیرتِ برای خردمندان در فهم قرآن است. چون اصل، فهمیدن آیات قرآن است و مقصود از تنزیل قرآن عظیم تدبر و فهمیدن آن می باشد.
اما با کمال تأسف یکی از انصار عزیزم با نام «الباحث» که بر سر اهالی اعراف با امام مهدی جدال میکند، میگوید اهالی اعراف آنهایی که امام مهدی فتوا دادهاست [یعنی کفاری که رسولی برایشان نیامده و حجت بر آنان اقامه نشده] نیستند. با کمال تأسف انصار «الباحث» میخواهد انصار را دچار این توهم کند که امام مهدی ناصرمحمد یمانی از فتوای خود درباره قریشیان کافر که قبل از برانگیخته شدن محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم از دنیا رفتهاند برگشته است. «الباحث» تصور میکند ناصر محمد یمانی فرستاده شدن نذیر در میان آنان را ثابت کرده و خداوند برای ایشان [کافران قبل از بعثت پیامبر] حجت آوردهاست. پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: ای انصار من گوش کن چه میگویم و درباره آن فکر کن. بعد از آنکه امام مهدی ناصر محمد یمانی، فتوایی را با برهان برگرفته از آیات محکم کتاب صادر کرد؛ تا زمانی که زنده است چه در دوران گفتوگو و چه بعد از ظهور، هرگز از آن برنمیگردد و تو از شاهدان این امر باش. چنین چیزی هیچوقت اتفاق نمیافتد و نباید هم رخ دهد چون تنها زمانی بیان امام مهدی دچار تناقض میشود که در قرآن عظیم تناقضی باشد و پروردگار من منزه از آن است [که کلامش متناقض باشد] و چه کسی راستگوتر از خداوند است.
عزیز من انصار «الباحث»، بیان را از موضع خودش تحریف نکن. ما ثابت نکردیم که خداوند برای پدران کافر قریش که قبل از آنان زندگی میکردند، رسول فرستاده است. بلکه از فتوای خداوند پیروی کردیم که میفرماید برای پدران اولیه [اجداد دورتر] نذیر فرستاده شدهاست نه برای پدرانی که از نظر زمانی به آنها نزدیک بودند. پس با دقت به درستی داستان قرآن عظیم درباره این دو آیه توجه کن. خداوند تعالی می فرماید:
دراینجا مقصود خداوند پدرانی است که از نظر زمانی به آنها نزدیک هستند و منظور «آباءواجداد» دورتر و اولیه که نذیر برایشان فرستاده شده نیست. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{ أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٦٨﴾}صدق الله العظيم [المؤمنون].
حکمت ربانی از اینکه آنها را به عنوان «الأولین» مشخص میکند چیست؟ این برای آن است که افترازنندگان نگویند قرآن دارای تناقض است و چگونه در یک آیه میگوید برای پدرانشان انذار کننده فرستاده نشده و در آیه ای دیگر تأکید مینماید که برای پدرانشان انذارکننده فرستاده شدهاست. برای همین خداوند تعالی میفرماید: «آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ»، اینها امتهای اولیه و پیشین عرب هستند که از فرزندان نبی الله اسماعیل بن ابراهیم بودند و آنها«آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِونَ»اند. اما برای امت میانی که بین دو امت هستند، رسولی فرستاده نشدهاست و منظور از دو امت، امت هم عصر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و امتهای اولیهاند. خداوند برای امتی که در فاصله زمانی این دو امت زندگی کردند، انذارکنندهای نفرستادهاست. اینها اجدادی هستند که از نظر زمانی نزدیک به معاصران محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم زندگی میکردند نه اجداد اولین و دور. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
وضعیت امت هم عصرمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نیز چنین است و پیش از ایشان، منذری برای آن نیامدهاست. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿٤٦﴾}صدق الله العظيم [القصص].
عزیز من در راه خدا، «الباحث» ! والله، والله، والله، اگر امام مهدی از عقیده باطل تو پیروی کند، این عقیدهی باطل کتاب خداوند را متناقض و پر از اختلاف نشان میدهد و پناه بر خداوند که از جاهلان باشم. عزیز من تو قرآن را از پیش خود تفسیر میکنی و برای همین هم مرتب و پشت سرهم دچار اشتباه میشوی و اصلاً به حق نمیرسی. شما هم مانند سایر مفسرانی هستی که جرأت میکنند قرآن را از پیش خود تفسیر کنند.
ای مرد! آیا نمیدانی تفسیر چیست؟ تفسیر، روشن نمودن مقصود کلام خداوند است و بلکه مقصود اصلی و اساسی از نزول کتاب است. وقتی چیزی را به خداوند نسبت میدهی که خداوند آن را نفرموده و مقصودش نبودهاست، در پیشگاه، خداوند، چه وضعی خواهی داشت؟ چون با فتوایت هم خود و هم امت خود را گمراه کردهای؟ای نور چشم امام، بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی خود قرآن است، منظور من متن بیان نیست بلکه مقصودم برهانی است که از محکمات قرآن برای بیانات آورده میشود. زمانی که برایتان فتوا می دهم اصحاب اعراف کافرانی هستند که حجت برایشان آورده نشده و جزو عذاب شوندگان نیستند و نه در بهشتاند و نه در آتش، این فتوا را با ظن و از فکر و نزد خودم نیاوردهام، چرا که ظن کسی را از حق بی نیاز نمیکند. بلکه مبنای آن، فتوای پروردگارم است که در آیات محکم کتابش آمده است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم [الإسراء] این آیات، از آیات محکم و اساسی کتاباست که برای علمای امت و عامه مسلمانان کاملاً روشن و واضح بوده و نشان میدهد خداوند، غافلانی را که علت غفلتشان از حق، فرستاده نشدن منذر از جانب خداوند است، حتی اگر ظالم هم باشند، عذاب نمینماید. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ﴿١٣١﴾}صدق الله العظيم [الأنعام]. وقتی خداوند کافرانی را که زندهاند به دلیل نفرستادن منذر و اقامه حجت بر آنان، با عذاب هلاک نمیکند؛ چطور ممکن است مردگانی را عذاب نماید که قبل از برانگیختن منذر در میانشان از دنیا برده باشد! ای مرد، خداوند ظالم نیست او منزه و بسیار والاتر از این گمانهاست. نه تنها چنین نیست، بلکه میبینی که اعتراف مینماید اگر بعد از مرگ، کسانی را عذاب کند که منذر در میانشان نفرستاده است؛ در برابر او حجت خواهند داشت چون رسولی برایشان فرستاده نشدهاست که حجت برایشان اقامه کند. لذا خداوند تعالی میفرماید:
عزیز من در راه خدا، آیاتی که شما با آنها با من مجادله میکنی، اختصاص به اقوامی دارد که با تنزیل کتاب، حجت برایشان اقامه شده است، پس شاکر باش و اگر نپذیری و اصرار داشته باشی که اهالی اعراف، کافرانی نیستند که برایشان حجت اقامه نشدهاست؛ امام مهدی برایت حجت آورده و به حق میگوید: پس بیا و بیان حق این فرمودهی خداوند را بیاور که میفرماید:
{وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم [الإسراء]
و بیان حق این فرمودهی خداوند تعالى: {ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ﴿١٣١﴾}صدق الله العظيم [الأنعام]. و بیان حق این فرمودهی خداوند تعالى: {یس ﴿١﴾ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣﴾ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٤﴾ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿٥﴾ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾ }صدق الله العظيم [يس].
جز این نیست که پدر محمد رسول الله، عبد الله بن عبد المطلب و مادرش، آمنة بنت وهب از کافران غافل بودند. از کسانی که با برانگیخته شدن منذر برایشان حجت آورده نشدهبود و برای همین نیز آنها از اهالی اعرافاند و در روز قیامت نه در بهشت هستند و نه در آتش. و اما در حال حاضر چیزی از حیات برزخی درک نمیکنند، مانند این است که در خواب باشند و بهخاطر همین، روزی که بعد از مرگ، خداوند آنها را برمیانگیزد، میگویند: {يا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
ببین چه سؤالی میکنند: «مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا». سپس کافرانی که با فرستادن رسول برایشان حجت اقامه شدهاست، به آنها جواب میدهند: {هـٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَـٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴿٥٢﴾} [يس]. عزیز من در راه خدا، بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی از قرآن مانند بنایی پایدار [بنیان المرصوص] است و بیانها باعث استواری و تقویت یکدیگر شده و با دقت و به درستی آورده میشوند. به اذن خداوند، درستی و صدق بیان حق قرآن به همان درستی و صدق خود قرآن و دقیق بودن آن از نظر نداشتن کوچکترین تناقض و اختلاف است. برای همین است که میبینید امام مهدی ناصر محمد یمانی تمام علمای مسلمین را به مبارزه فرا میخواند تا اگر میتوانند تنها در یک مسئله از قرآن در مقابل او حجت بیاورند و بگویند: «ناصر محمد یمانی، بیان تو برای فلان آیه حق نیست» و سپس بیان حق آن را آورده و تفسیری بهتر از بیان ناصر محمد یمانی ارائه دهند. هیهات، هیهات، به پروردگار زمین و آسمانها سوگند که نمیتوانند مگر اینکه کوه از سوراخ ته سوزن رد شود. عزیز من دیانا، تو کلمهای از این بیان را تعدیل کرده و مینویسی شتر «جمل» ولی من گفتم کوه «جبل» که بزرگتر از شتر است؛ آیا می توانید کوه را از ته سوزن رد کنید؟ این مبارزه طلبی از روی غرور نیست، بلکه تحدی امام ناصر محمد یمانی از این جهت است که سزاوار است بر خدا جز حق نگویم [اشاره به آیه کریمه: «حقيقٌ لا أقول على الله إلا الحقّ.»الأعراف:۱۰۵] حال جواب سؤال الحسینی عزیز یا عمر بن خطاب را میآوریم. دقیق به یاد ندارم کدام یک این سؤال را مطرح کردند! اما سؤال را به خاطر دارم که: «مگر خداوند نفرموده است: {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ } [الأنعام:۲۸]؟ چرا خداوند سپاهیان تبع را بعد از مرگ هدایت نمود و به یاری نبی خود ذوالقرنین فرستاد؟».
در پاسخ عزیز پرسشگر میگویم: چون آنها اعتقاد نداشتند که اگر خداوند آنها را برانگیزد، بدون تردید به سوی حق هدایت میشوند و بی شک راه پیروی از آیات پروردگارشان را در پیش خواهند گرفت، در حالی که کافرانی که در آتش هستند اعتقاد دارند که اگر خداوند آنها را به حیات دنیوی بازگرداند؛ بی شک وتردید به سوی –آیات-حق پروردگارهدایت خواهند شد. آنها پیش خود از این امر اطمینان کامل داشته و فراموش کردهاند که قلبهایشان در دست خداوند است و آن را به هرحالی که بخواهد درمیآورد و هدایت به دست آنان نیست که درباره خودشان فتوا بدهند که بدون کمترین شکی، از حق آمده از جانب پروردگار پیروی خواهند کرد. بلکه هدایت به دست خداوند است ولی اکثر مردم نمیدانند. خداوند [تنها] کسانی را که رو به سوی او کرده و با انابه از او بخواهند تا هدایتشان کند، راهنمایی خواهد کرد که خداوند نسبت به بندگانش رئوف است.
این بیان حق را با فرموده خداوند به پایان میبریم. خداوند تعالی میفرماید:
ای علمای امت! بهراستی که با تدبر در این آیات میبینید که قصه نبی الله ابراهیم و لوط از اول تا آخر در آن آورده شدهاست. آن دو بهخاطرعبادت بتها به جای خداوند و بهخاطرعمل زشت قوم لوط، با مردم مجادله کرده و برایشان حجت میآوردند. در اینجا خبری از مجادله إبراهيم [جَدّ] عليه الصلاة والسلام با کسی که ادعای ربوبیت میکرد نمییابید. بین داستان ابراهیم بزرگ [جد] و ابراهیم پسرعلیهم الصلاة و السلام اختلاف زیادی وجود دارد؛ پس چرا داستانهای قرآن را از پیش خودتان با هم مخلوط میکنید؟ و چرا چیزی را که نم دانید به خداوند نسبت میدهید؟ یا مگر شما نمیدانید خداوند به فرزندان اسماعیل نیز، مانند فرزندان إسحاق نبوت و کتاب عطا نمودهاست؟ ولی تعداد انبیا و رسولانی که از ذریه اسماعیل بودند با رسولان و انبیای ذریه إسحاق مساوی نبود. یا اینکه مگر شما نمیدانید جَدِّ شما نبیِّ خداوند اسماعیل علیه الصلاة و السلام؛ همانی است که با صفت «الغلام العليم الحليم» وصف شدهاست؟ یا مگر نمیدانید جَدِّ دوم اعراب یعنی نبیِّ خداوند اسماعيل بن ابراهيم بود که به پدرش گفت برای اجرای امری که خداوند در خواب به پدرش کردهاست، او را ذبح کند؟ اما شما میتوانید بفهمید که به حق، این نبیِّ خداوند اسماعیل بود نه اسحاق و از این فرموده خداوند تعالی این امر را استنباط مینمایید که میفرماید:
ممکن است کسی این سؤال را مطرح نماید : «کدام کلمه است که به نبیِّ خداوند اسماعیل اشاره میکند؟». امام مهدی در پاسخ پرسشگران میگوید: {وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿۱۱۳﴾} صدق الله العظيم، یعنی ما به اسماعیل و إسحاق برکت داده و کتاب و نبوت را به دودمان آنان عنایت نمودیم و برخی از فرزندان آنها نیکوکاربودند و برخی آشکارا به خود ظلم کردند و علت آنکه او از اسماعیل و اسحاق سخن میگوید این است که خداوند تعالی میفرماید: { ذُرِّيَّتِهِمَا}.خداوند دودمان ابراهیم را به دو گروه تقسیم میکند، فرزندان پسرش اسماعیل و فرزندان پسر دیگرش اسحاق که بر آنان و پدرشان سلام و صلوات باد.
ای علمای امت! والله، والله، والله، قسم حق به خداوند حق که امام ناصر محمد یمانی برای اثبات نبوت پدر اعراب، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر برایتان حجت اقامه خواهد کرد. ممکن است یکی از علمای امت که در خواندن و تدبر در قرآن تنبل است، بخواهد بگوید: «ناصر محمد یمانی، بیانات تو طولانی و خستهکننده است و موضوعات زیادی را در آن میآوری، نمیخواهی خلاصه و مختصرش کنی؟» امام مهدی ناصر محمد در پاسخ علمای تنبل و بی حال مسلمین میگوید: به خداوند قسم، اگر به حق طالب علم بودی، در قلبت احساس شعف کرده و بی تابانه میپرسیدی: «آیا چیز بیشتری هم هست؟». ولو اینکه طول بیان هزار متر هم باشد طالب حقیقی علم خسته نمیشود.
ای علمای مسلمین که حوصله تدبر و تفکر در بیانات حقی را که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی درباره ذکر میآورد، ندارید؛ بیایید تا به اختصار برایتان بگوییم، خداوند تعالی میفرماید:
نمیتوانید بگویید منظور ابراهیم بزرگ [جد] است. باز هم تکرار کرده و میگوییم هرگز نمیتوانید برهانی آشکار بیاورید که نشان دهد در این آیات مقصود از نبی الله ابراهیم، نبیِّ خداوند ابراهیم بن آزر است، چراکه مقصود خداوند ابراهیم پسر است نه ابراهیم بزرگ، یعنی از نبیِّ خدا، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم سخن گفته میشود.
خداوند و تمام انصار پیشگام و برگزیده و تمام حقجویانی که بر سر میز گفتوگو حاضر هستند و تمام لشکر خداوند واحد و قهار در آسمانها و زمین را به شهادت میگیرم، اگر در بیان این آیه بر ناصر محمد یمانی غلبه کنید و ثابت نمایید منظور ابراهیم بزرگ [جد] است نه ابراهیمی که پسر اسماعیل است؛ بر من است که از ادعای خود در مورد مهدی منتظر بودنم بازگردم و تمام انصار من در سراسر جهان نیز باید از پیروی از من دست بردارند. تکرار کرده و میگوییم: والله، والله، نمیتوانید برای این آیه یا غیر آن، بیانی هدایتگرتر از بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی بیاورید. بفرمایید و شانس خود را امتحان کرده و بر سر میز آزاد گفتوگوی جهانی حاضر شوید. غرور ناشی از علوم باطلی را که در نزد خود دارید، کنار بگذارید. والله، والله، مطالب باطلی که نزد شماست را با بیان حق قرآن عظیم ریشهکن کرده و نابود میکنیم. حق را برسر باطل میکوبیم تا آن را در هم شکند و باطل محو و نابود گردد و یا چون خاکستری در روزی توفانی به باد رود و پراکنده شود.
این امام مهدی است که به شما از وجود یک نبیّ در کتاب خبر میدهد که ایمان به او بر شما واجب است، چون نباید بین رسولان خداوند فرقی قائل شوید. اگر وجودِ پدر سوم اعراب نبیّ الله ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر را انکار کنید، به حق در مقابلتان حجت میآورم و جدال در کتاب را مختصر کرده و به این آیه محکم و روشن که بی شک و تردید به او اشاره میکند بسنده مینمایم و میگویم، خداوند تعالی میفرماید:
ای علمای مسلمین، اگر بگویید منظور ابراهیم بزرگ [جد] یعنی ابراهیم بن آزراست؛ به حق برایتان حجت آورده و میگوییم:
مگر اسراییل از ذریهی ابراهیم بن آزر نیست؟ اما در اینجا از دو دودمان صحبت میشود که از ذریهی ابراهیم بن آزر منشعب میشوند: ذریهی نبی الله اسماعیل و ذریهی نبی الله إسحاق علیهماالصلاة والسلام. نبی خداوند ابراهیم بن اسماعیل از ذریهی اسماعیل است و نبیّ الله اسرائیل از ذریه نبی خداوند إسحاق است. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{{{{{{{{{{ وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ }}}}}}}}}} صدق الله العظيم.
چون این دو نسل، منشعب از ذریهی ابراهیم بزرگ [جد] هستند و امکان ندارد بتوانید بگویید: «مقصود خداوند ابراهیم بزرگ [جد] است و در کتاب، نبی دیگری بهجز ابراهیم بن آزرعليه الصلاة والسلام وجود ندارد». بار دیگر شما را به حق به چالش میکشیم و تکرار کرده و میگوییم: والله که جاهلترین اعراب نیز این آیه را میفهمند، چه برسد به افراد باهوش و علمای امت؛ چون امکان ندارد مقصود خداوند ابراهیم بزرگ باشد، چرا؟ چون شما میدانید که نبی الله اسراییل خود از ذریهی نبی الله ابراهیم بن آزر است و چگونه ممکن است خداوند آنها را دو ذریه جدا دانسته و بگوید: {وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ }؟ ولی اگر حق همان باشد که شما قبل از برانگیخته شدن امام مهدی اعتقاد داشتید که ابراهیم در این آیه همان ابراهیم بن آزر باشد؛ پس بگویید ذریه ابراهیم [که جداگانه ذکر شده] کیست؛ چون اسراییل که خود ذریه ابراهیم است. اما مقصود خداوند، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم و همچنین اسرائیل بن اسحاق بن ابراهیم است. چون این دو سلسله از ذریه ابراهیم بزرگ [جد]هستند و آغاز هر یک از آنها با نبی الله اسماعیل و نبی الله إسحاق عليهما الصلاة والسلام است. نبی خداوند ابراهیم پسر، فرزند اسماعیل است و نبی الله اسرائیل فرزند نبی خداوند اسحاق است.
ای علمای امت! تا کی از دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی رو برمیگردانید؟ آیا علم مرا باطل میدانید؟ پس بیایید در مقابل من حجت بیاورید و از حدود دین دفاع کنید؛ اگر راست میگویید. تا کی شیطان مانع شما میشود که به بهانه و ترس از این که امام مهدی ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر حق نباشد، او را تصدیق نکنید؟ پس در برابر شما به حق حجت میآورم: شما مهدی منتظر را عبادت میکنید یا خداوند واحد و قهار را؟ آیا فکر نمیکنید؟! بگذار ناصر محمد یمانی مهدی منتظر باشد و یا یک تجدید کننده دینی یا یک محقق اسلامی، هر طور که میخواهید و میلتان است حساب کنید؛ مهمترین چیز نزد خداوند این است که از حق آمده در آیات محکم کتاب پیروی کنید که حجت خداوند بر شماست و اگر نسبت به آن کافر گردید، به علت روگردانی از آیات محکم و روشن کتاب، خداوند شما را عذاب خواهد کرد.
و اما اینکه آیا ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر است؟ تنها خود ناصر محمد یمانی است که درباره آن مورد حسابرسی قرار میگیرد. و اگر دروغ گفته باشم، بار این دروغ بر عهده من است ولی خداوند شما را بر اساس پیروی از آیات روشن پروردگارتان مورد محاسبه قرار میدهد. ای عجب! چطور از کتابی که به آن ایمان دارید پیروی نمیکنید! آیا میبینید ناصر محمد از چیزی غیر از آن چه که بر محمد صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده با شما مجادله کرده و حجت میآورد؟ آیا فکر نمیکنید! شما را چه میشود که هر گاه امام مهدی ناصر محمد یمانی نکتهای جدید برایتان میآورد؛ سکوت میکنید؟ آیا میخواهید در مورد فتوای وجود نبیّ جدید در کتاب یعنی پدر سوم اعراب، نبیّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر عليه الصلاة والسلام هم سکوت کنید ؟ ای علمای مسلمین این سکوت تا کی ادامه پیدا میکند؟همانا که امام مهدی ناصر محمد یمانی همان شکایتی را نزد پروردگارش میبرد که جَدَّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آورد و فرمود:
{يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم [الفرقان:۳۰].
عزیزان من در راه خدا، ای علمای مسلمین و امت مسلمان چگونه میتوان شما را هدایت کرد؟ منتظر هستید امام مهدی بعد از برانگیخته شدن از جانب خداوند، از چه چیزی برایتان حجت بیاورد؟ آیا منتظرهستید مهدیای بیاید که به خداوند دروغ بسته و کتاب جدیدی غیر از آنچه که بر محمد، خاتم الأنبياء والمرسلين نازل شدهاست، با خود بیاورد؟ هیهات، هیهات، بفرمایید، ما در ابتدای سال یازدهم دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در دوران «گفتوگو قبل ازظهور» هستیم و از اعتصام به حبل الهی ذرهای عدول نمیکنیم. شما هم به هر تار عنکبوتی که میخواهید بیاویزید، آیا فکر میکنید تارهای عنکبوت میتوانند مانع افتادنتان در«سحیق»، در آتش جهنم شوند؟ و چه کسی راستگوتر از خداوند است! من جز قرآن چیزی نزد خود ندارم و از شما دعوت میکنم تا در موراد اختلاف بر اساس آن میان شما حکمیت نمایم؛ مگر اینکه نتوانم با برهان های قاطع علمی به حق بر شما چیره شوم. شایسته امام مهدی منتظر حق نیست که از جانب خداوند برانگیخته شود و سپس از امیال شما پیروی کرده و یا از یکی از طائفههای شما جانبداری نماید. بلکه خداوند را به شهادت میگیرم و شهادت پروردگار کافی است که امام مهدی ناصر محمد یمانی اعلان میکند نسبت به تعدد احزاب مذهبی در دین اسلام مطلقاً کافر است. من تمام این فرقه های مذهبی را زیر پا له میکنم و اهمیتی هم نمیدهم. من نسبت به تعدد احزاب سیاسی درمیان مسلمانان هم کافرم و آنها را زیر پا له کرده و اهمیتی هم نمیدهم. من همه بشریت را به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم و سنت نبوی و محمدی حق که مخالف آیات محکم قرآن نباشد، دعوت میکنم و مسلمانان و تمام حقجویان را به مسیر اولیه و حق نبوت باز میگردانم چون این حق است که شایسته پیروی است. تکرار کرده و میگوییم: ما در پایان ماه صفر سال ۱۴۳۶هـ [ ۱۳۹۳ ه.ش.] و آغاز یازدهمین سالی هستیم که از عمر دعوت مهدی منتظر در دوران «گفتوگو قبل از ظهور» میگذرد و همچنان از آن دسته از علمای مسلمین که میخواهند در مسیر درست باشند، دعوت میکنیم که حکمیت ذکر محفوظ از تحریف، قرآن عظیم را بپذیرند. به ریسمان الهی قرآن عظیم درآویزید که این برهان حق پروردگارتان است و هرکس بدان بیاویزد و نسبت به هر چه که مخالف محکمات آن است، کافر شود؛ به راه راست [صراط مستقیم] هدایت شده است. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥﴾}صدق الله العظيم [النساء] این ریسمان [حبل] الهی، قرآن عظیم است و هر کس به آن بیاویزد به راه راست [صراط مستقیم-]هدایت خواهد شد.
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳] به احزاب و فرقهها تقسیم نشوید که هر یک به داشته خود خرسند هستند، فرقهفرقه نشوید تا با نعمتی که از جانب خداوند به شما عطا میشود، همگی برادر یکدیگر شوید و در راه خداوند یکدیگر را دوست بدارید. والله، والله، برانگیخته شدن مهدی منتظر از بزرگترین نعمتهای خداوند بر بندگانش است که شما را به سوی حقیقت نام اعظم الهی هدایت مینماید. اگر میدانستید حقیقت نام اعظم خداوند چیست، درمییافتید که تمام ملکوت خداوند در برابر آن برابر مثقالی نیست و خداوند شاهد و وکیل این سخن است. قومی که محبوب خدا و محبان او هستند، از حقیقت این فتوا آگاهاند و [به اذن الهی] تا زمانی که پروردگارشان راضی نشود به ملکوت بهشتی که به اندازه آسمانها و زمین است راضی نمیشوند؛ میدانید چرا؟ چون آنها همین حالا و درحالیکه در حیات دنیوی هستند میدانند رضوان خداوند بر بندگانش، نعیمی است که از بهشت او بسیار بزرگتر است [نعیم اعظم] و حقیقت این فتوا را که نعیم رضوان خداوند بر بندگانش به حق بزرگتر از بهشت اوست، درک کردهاند. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
و به پروردگار بندگان قسم میخورم، او که ثمود و عاد را هلاک نمود و فرعونیان قدرتمند را غرق کرد، در این امت قومی هستند که محبوب خداوند هستند و محب او [یحبهم الله و یحبونه]،کسانی که با جان و دل از انصار امام مهدی در دوران «گفتوگوقبل از ظهور» هستند و تا زمانی که پروردگارشان در نفس خود راضی نشود به ملکوت جنات او رضایت نخواهند داد، چون میدانند خداوند در نفس خود برای بندگانی که عذاب شده و پشیماناند و بر کوتاهی خود در پیشگاه خداوند حسرت میخورند؛ حزین و متحسر است. تکتک این نادمان میگویند:
{يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الزمر]. اما خداوند نسبت به بندگانش رئوف است و ظلمی که آنها در حق خود کردهاند، او را حزین و اندهگین میکند و در نفس خود برایشان متحسر است. اما تحسر در نفس خداوند تعالی تا زمانی که خود بندگان از کوتاهیهای خود در پیشگاه خداوند متحسرنباشند، روی نمیدهد و با کمال تأسف این حسرت در وجود بندگان حادث نمیشود مگر بعد از آنکه به خاطر کفر نسبت به دعوت رسولان هلاک شوند. آن زمان است که به خاطر کوتاهیهای خود در نزد خداوند حسرت میخورند و آنگاه، خداوند برایشان متحسر میشود. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾}صدق الله العظيم [يس]. ممکن است یکی از محبوبان و محبان جدید خداوند سؤال کند: «ناصر محمد! آیا هدایت یا گمراهی بندگان در نفسشان؛ انعکاس و تأثیری در نفس خداوند دارد و باعث سرور یا حزن او میشود؟». امام مهدی ناصر محمد فتوا را مستقیماً به جَدَّش محمد رسول الله صلى عليه وآله وسلم میسپارد. محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: [لَلَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ مِنْ رَجُلٍ فِي أَرْضٍ دَوِيَّةٍ مَهْلَكَةٍ ، مَعَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَيْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ ، فَنَامَ فَاسْتَيْقَظَ وَقَدْ ذَهَبَتْ ، فَقَامَيَ طْلُبُهَا حَتَّى أَدْرَكَهُ الْعَطَشُ ، ثُمَّ قَالَ : أَرْجِعُ إِلَى مَكَانِي الَّذِي كُنْتُ فِيهِ حَتَّى أَمُوتَ ، قَالَ : فَوَضَعَ رَأْسَهُعَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى يَمُوَتَ ، فَاسْتَيْقَظَ وَعِنْدَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَيْهَا زَادُهُ وَطَعَامُهُ وَشَرَابُهُ ، فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحًابِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ هَذَا بِرَاحِلَتِهِ] صدق عليه الصلاة والسلام. [همانا هنگامي که بنده مؤمن به درگاه خداوند توبه کند، شادی خداوند از توبهی او بیش از يکی از شما است که در بيابان همراه شترش باشددرحالیکه غذا و آبش بر بالای شتر است و بخوابد و زمانی که بیدار شود ببیند شترش فرار کرده و آنقدر به دنبالش بگردد که به شدت تشنه شود؛ سپس بگوید: به همان جایی که بودی بازگرد تا مرگت فرا برسد. سپس سرش را بر بازویش میگذارد تا مرگش فرا رسد. و وقتی بلند میشود میبیند شترش در کنارش ايستاده و طعام و توشه و آبش برپشت اوست. شادمانی خداوند از توبه بنده؛ بیش از شادمانی این فرد به خاطر پیدا شدن شترش است]
عزیزان من وقتی خداوند از توبه بندهاش این چنین مسرور میگردد، پس عظمت حزنش نسبت به کسانی که مورد عذاب واقع شده و از کوتاهیهای خود در نزد پروردگارنادماند؛ چقدر باید باشد؟ تأکید میکنم که خداوند سبحان برای آنان متحسراست و این پروردگار عالمیان است که از حال خود بعد از ندامتِ هلاکشدگان خبرمیدهد:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾}صدق الله العظيم [يس] پس گروهی که مانند محبوبان و محبان خداوند فکر میکنند، به آنها پیوسته و میگویند: «آه که چقدر ما غافل و نا آگاه بودیم! چگونه میخواهیم در بهشت شاد باشیم و محبوبترین چیز نزد ما متحسر و حزین باشد؟ هیهات هیهات، به پروردگار زمین و آسمانها قسم، راضی نمیشوم مگر پروردگار و محبوب قلبم راضی شود و متحسر و حزین نباشد».
وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين.. أخوكم الذليل على المؤمنين الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وأئمة الكتاب من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله وآلهم الطيبين وجميع المؤمنين، أما بعد..
وما يلي إجابـــــات للسائلين :
. وأولاً نجيب على حبيبي في الله علاء الدين نور الدين عن سؤاله الذي يقول فيه: "وما هو الشكّ الذي ألقاه الشيطان في نفس نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل عليه الصلاة والسلام؟". ألا وإنّ الإمام المهديّ ليعلم ما ترمي إليه يا علاء الدين نور الدين وذلك كونك وجدت في نفس الآيات التترى في سورة البقرة ذكر إبراهيم وإحياء الطير ولم ترِد أن تجادل إمامك بذلك خشية فتنة الأنصار. فمن ثمّ نجيبك ونجيب على السائلين بالحقّ وعن الحكمة الربانيّة من ذكر قصة إبراهيم الجَدّ من بعد ذكر قصة إبراهيم الولد، ونأتي بالآيات تترى فمن ثمّ البيان. وقال الله تعالى: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (258) أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ ۖ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (259)وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (260)} صدق الله العظيم [البقرة].
ويا أحبتي في الله معشر قومٍ يحبّهم الله ويحبّونه، تعالوا لنعلِّمكم الحكمة الحقّ لماذا جاءت قصّتان تترى لإحياء الموتى من بعد قصة الذي حاجّ إبراهيم في ربّه الذي يحيي ويميت وهنّ قول الله تعالى السابق ذكره. فسبب ذكر هاتين القصتين من بعد قصة الذي حاجّ إبراهيم في ربّه وقال أنا أحيي وأميت فمن ثمّ أعرض نبيّ الله إبراهيم عن جدال الملك تُبّع الذي قال إنّه يحيي ويميت وأحضر اثنين من السجن وقال لإبراهيم: فأمّا أحد هذين الاثنين فأستطيع أن أميته الآن، وأمّا الآخر فأستطيع أن أطلقه في الحياة". فخشي إبراهيم أن يعانده الملك تُبّع فيقول: بل أنا أحيي وأميت فمن ثمّ ينقضّ على أحدهما فيميته بقطع عنقه بالسيف، فمن ثمّ يقول للآخر فاذهب حراً طليقاً في الحياة. ولذلك رأيتم نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل توقف عن الجدل والتحديّ للملك تُبّع وترك جداله في إحياء الموتى وجادله بشروق الشمس وأنّ الله يأتي بها من المشرق فأتِ بها من المغرب، فأعجزه بهذا التحدي.
والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل أقام الملك تُبّع على نبيّ الله إبراهيم الحجّة فأحيا الموتى؟ والجواب: لا، وإنما اضطر نبيّ الله إبراهيم أن يسكت عن جدال الملك تُبّع في إحياء الموتى وذلك حفاظاً على أحد الرجلين اللذين أحضرهما تُبّع وخشي أن يقوم الملك تُبّع بقتل أحدهما فيميته لإثبات التحديّ. ولكن نبيّ الله إبراهيم لا يقصد ذلك فمن ثمّ أفتاكم الله مباشرةً أنّ التحديّ المقصود في الإحياء بل كالذي مرّ على قريةٍ فتساءل كيف يحيي الله أهل هذه القرية من بعد موتها؟ فأماته الله مائة عامٍ ثم أحياه، وذلك هو المقصود وهو ما حدث لنبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل، أو كالطير الذي أحياهن نبيّ الله إبراهيم الجَدّ بإذن الله من بعد موتهن، ولذلك جاءت هاتان القصتان من بعد الجدل مباشرةً لتبيّن ما هو التحديّ بالضبط في إحياء الموتى. كون حبيبي في الله علاء الدين ظنّ أنّ إبراهيم بن إسماعيل هو نفسه الذي أحيا الطيور الأربعة ليطمئن قلبه من بعد الشكّ. فمن ثمّ نردّ عليه بالحقّ ونقول:
كلا يا حبيبي في الله علاء الدين نور الدين العليمي، فكيف يكون هو نفسه من تلقّى بقلبه الشكّ في إحياء الموتى وقد أماته الله مائة عامٍ فمن ثم أحياه! بل يا قرة عيني ها نحن علّمناكم بالحقّ لماذا جاءت قصتا كيفية إحياء الموتى مباشرةً من الله من بعد جدل إبراهيم الولد والملك تُبّع؛ وذلك لكي يتبيّن المقصود من التحديّ وهو أن يحيي ميتاً كالذي مرّ على قريةٍ فقال كيف يحيي الله أهل هذه القرية من بعد موتهم؟ ثم أماته الله مائة عامٍ فأحياه. كون ذلك هو ما حدث لنبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل وهو الذي سبب الجدل بين الملك تُبّع ونبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل لكونه أخبره أنّ ربّه أماته مائة عامٍ فأحياه، فقال تُبّع الذي يدعي الربوبيّة قال: أنا أحيي وأميت، فكانت القصة التي حدثت لنبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل هي سبب الجدل بينهما.
ويا أحبتي في الله، فهل تعلمون البيان الحقّ لقول الله تعالى: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ}؟ أي ألم ترَ الذي يحاجِج إبراهيم في ربّه الذي أماته مائة عامٍ فأحياه؟ ولذلك ردّ عليه الذي يدعي الربوبيّة الملك تُبّع وقال: {قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ}. فهل فقهت الخبر حبيبي في الله علاء الدين نور الدين؟
. فمن ثمّ نأتي لردّ الجواب على حبيبي في الله "إلى الرحمن وفدا"، إذ أتى ببيانٍ قديمٍ للإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وتوجد فيه آية بعث الذين خرجوا من ديارهم حذر الموت. فمن ثمّ نردّ عليه بالحقّ ونقول: يا حبيبي في الله، عليك أن ترجع إلى البيان الذي اقتبست منه وسوف تجد في الدعاء إلى الله أن يكون بعث الأموات في عصر الإمام المهديّ رحمةً مثل بعث الله في تلك الآية، ولسوف نقتبس الدعاء قبيل الآية كما هو بالضبط في البيان القديم. وما يلي الاقتباس:
ولكنه لم يأتِ أوان بيانها بعد، ولذلك دعوت الله أن يكون البعث في عصر الإمام المهدي مثل بعث الله لقومٍ آخرين. وأما نسخ الآية مرةً أخرى في نفس البيان كونه سوف تحدث كذلك القصة في عصر الإمام المهديّ فيُهلك الله قوماً يخرجون من ديارهم حذر الموت بسبب زلزال كوكب العذاب فيميتهم الله بحجارة الكوكب ثمّ يبعثهم. وأعلمُ أيّ صنفٍ من الناس هم، كون كوكب العذاب سوف يهلك أقواماً ويعذّب آخرين فيقولون: "ربنا اكشف عنا العذاب إنا مؤمنون".
وعلى كل حالٍ يا أحبتي في الله، إنّ بيان الإمام المهديّ للقرآن العظيم بيانٌ مترابطٌ كالبنيان يشدُّ بعضه بعضاً فلا بدّ للأنصار أن يترسّخوا في البيان الحقّ للقرآن العظيم.
وأما الرسوخ هو مراجعة البيانات بشكل عام في كلّ فرصةٍ يجدونها من الوقت حتى يكونوا راسخين في علم البيان الحقّ للكتاب فيفقهوه، فلا نطلب منهم الحفظ بل الفهم للبيانات فإنّها هي نور الكتاب والبصيرة الحقّ لأولي الألباب، كون فهم آيات القرآن هو الأساس والمقصود من تنزيل القرآن العظيم للتدبر والفهم.
. ولكن للأسف فإنّ الباحث الأنصاري حبيبي في الله الذي يجادل الإمام المهديّ في أصحاب الأعراف أنّهم ليسوا كما أفتى الإمام المهديّ أنّهم الكفار الذين لم تُقَم عليهم الحجّة ببعث الرسل؛ بل للأسف إنّ الباحث الأنصاري أراد أن يوهم الأنصار أنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني قد تراجع عن فتواه في شأن الكفار من قريش الذين أماتهم الله من قبل بعث محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كون الباحث يزعم أنّ ناصر محمد اليماني أثبت بعث نذيرٍ إلى آبائهم وأنه قد أقيمت عليهم الحجّة. فمن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: اسمع أيها الأنصاري وأعقل ما أقول، فإن الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني لا ولن يتراجع عن فتوى صدرت منه من بعد أن جئتُ بالبرهان من آيات الكتاب المحكمات ما دمت حياً في عصر الحوار ومن بعد الظهور، فكن على ذلك من الشاهدين. ولن يحدث ذلك أبداً وما ينبغي له أن يحدث كونه لن يتناقض البيان الحقّ للإمام المهديّ حتى يتناقض القرآن العظيم. ويا سبحان ربي ومن أصدق من الله قيلاً!
ويا حبيبي في الله الباحث الأنصاري، لا تحرّف البيان عن مواضعه المقصودة، فنحن لم نثبت أنّ الله ابتعث إلى آباء كفار قريش الذين من قبلهم نذيراً؛ بل اتبعتُ فتوى ربّي بالحقّ أنّه بعث نذيراً إلى آبائهم الأولين في الأمم الغابرة وليس إلى آبائهم الأقربين في الأمم التي من قبلهم، فانظر لدقة صدق قصص القرآن العظيم بين الآيتين. وقال الله تعالى: {يس (1) وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ (2) إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (3) عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (4) تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ (5) لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ (6)} صدق الله العظيم [يس]. ويقصد آباءهم في أممٍ قبلهم على مقربةٍ منهم ولا يقصد الله آباءهم الأولين أنّه لم يبعث فيهم نذيراً، ولذلك قال الله تعالى: {أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ (68)} صدق الله العظيم [المؤمنون].
فما هي الحكمة الربانيّة من تحديدهم بالأوّلين؟ وذلك حتى لا يزعم المفترون بأنّ هناك تناقضاً في القرآن العظيم فيقولون كيف إنّه في آيةٍ يقول أنّه لم يبعث إلى آبائهم نذيراً وفي آيةٍ أخرى يؤكد أنّه بعث إلى آبائهم نذيراً. ولذلك قال الله تعالى: {آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ}، وتلك أمم العرب الأولى من ذريّة نبيّ الله إسماعيل بن إبراهيم أولئك هم آباؤهم الأولون، وأما الأمم الوسطى بين الأمّتين فلم يبعث الله إليهم نذيراً، وأقصد بين الأمّتين أي بين الأمم التي بعث الله في عصرهم محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم والأمم الأولى فتلك الأمم الوسطى لم يبعث الله فيهم نذيراً وهم آباؤهم أمماً من قبلهم وليسوا آباءهم الأولين. ولذلك قال الله تعالى: {يس (1) وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ (2) إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (3) عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (4) تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ (5) لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ (6)} صدق الله العظيم [يس].
وكذلك الأمّة في عصر محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لم يبعث الله إليهم من قبله نذيراً. تصديقاً لقول الله تعالى: {لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (46)} صدق الله العظيم [القصص].
ويا حبيبي في الله الباحث، والله ثمّ والله ثمّ والله لو يتّبع الإمام المهدي عقيدتك الباطلة لجعلتُ في كتاب الله تناقضاً واختلافاً كثيراً، وأعوذ بالله أن أكون من الجاهلين. ويا حبيبي في الله إنك تُؤوِّل القرآن من عند نفسك ولذلك سوف تخطئ ثمّ تخطئ ثمّ تخطئ ولا تكاد أن تصيب الحقّ أبداً كمثل غيرك من المفسرين الذين تجرّأوا على تفسير القرآن من عند أنفسهم.
ويا رجل ألا تعلم ما هو التفسير؟ هو تبيان المقصود من كلام الله؛ بل هو الأساس المقصود من تنزيل الكتاب. فما موقفك بين يدي الله حين تقول على الله ما لم يقُله الله ولا يقصده شيئاً وتفتي به أمّتك فتضلّ نفسك وتضلّ أمّتك؟ ويا قرة عين إمامك، إنّ بيان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني هو قرآنٌ ولا أقصد نثر البيان؛ بل بيان البرهان الذي آتيكم به من محكم القرآن. فحين أفتيتكم أنّ أصحاب الأعراف هم الكفار الذين لم تُقَمْ عليهم الحجّة فهم ليسوا من المعذّبين ولا هم في الجنة ولا هم في النار، فلم أفتكم بذلك من رأسي من ذات نفسي بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً؛ بل بناءً على فتوى ربّي في محكم كتابه في قوله تعالى: {وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [الإسراء]. وهذه من آيات أمّ الكتاب المحكمات البيّنات لعلماء الأمّة وعامة المسلمين كون الله لا يعذّب الغافلين الذين سبب غفلتهم عن الحقّ من ربّهم أنّ الله لم يبعث إليهم نذيراً، فلن يعذبهم الله حتى ولو كانوا ظالمين. ولذلك قال الله تعالى: {ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ (131)} صدق الله العظيم [الأنعام].
فإذا لم يهلك الله الأحياء من الكفار بالعذاب بسبب عدم إقامة الحجّة عليهم ببعث النذير فكيف يعذّب الأموات وهم ماتوا قبل أن تقام عليهم الحجّة ببعث النذير إليهم من ربّهم! ويا رجل ما كان الله ظالماً سبحانه وتعالى علواً كبيراً؛ بل تجده يعترف بأنّ للذين لم يبعث إليهم نذيراً الحجّةَ على ربّهم لو يعذبهم من بعد موتهم كونه لم يقِم عليهم الحجّة ببعث الرسل. ولذلك قال الله تعالى: {رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا (165)} صدق الله العظيم [النساء].
ويا حبيبي في الله، إنّك لتجادلنا بالآيات التي تخصّ الأقوام التي أقيمت عليهم الحجّة بتنزيل الكتاب فكن من الشاكرين، فإن أبيتَ وأصرَرْتَ على أنّ أصحاب الأعراف ليسوا الكفار الذين لم تُقَم عليهم الحجّة فمن ثمّ يقيم الإمام المهديّ عليك الحجّة بالحقّ ونقول: هيا آتنا بالبيان الحقّ لقول الله تعالى:
{وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا (15)} صدق الله العظيم.
والبيان الحقّ لقول الله تعالى: {ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ (131)} صدق الله العظيم.
ألا وإنّ أبا محمدٍ رسول الله عبد الله بن عبد المطلب وأمّه آمنة بنت وهب كانا من الكفار الغافلين من الذين لم تُقَمْ عليهم الحجّة ببعث النذير، ولذلك فهم من أصحاب الأعراف، فلا هم في الجنة ولا هم في النار يوم القيامة. وأمّا الآن فهم لا يشعرون بحياتهم البرزخيّة شيئاً فهم كالنائمين، ويوم بعثهم وبما أنّهم لم يكونوا يعلموا أنّ الله سوف يبعثهم من بعد موتهم، ولذلك سوف يقولون : {يا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:52]، فانظر لسؤالهم: {مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا}. ثمّ يردّ عليهم الكفار الذين أقيمت عليهم الحجّة ببعث الرسل ؛ قالوا: {هَـٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَـٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴿٥٢﴾} [يس].
ويا حبيبي في الله، إنّ بيان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني للقرآن كالبناء المرصوص يشُدّ بعضه بعضاً ودقيقٌ في الصدق؛ بل صدق البيان الحقّ للقرآن هو كمثل صدق القرآن في دقّته بالحقّ من غير تناقضٍ ولا اختلافِ شيءٍ بإذن الله، ولذلك تجد الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني يعلن التحديّ بالحقّ لكافة علماء المسلمين أن يقيموا عليه الحجّة ولو في مسألةٍ واحدةٍ فقط من القرآن فيقولوا: "يا ناصر محمد اليماني، لقد بيّنت الآية الفلانية بغير بيانها الحقّ". فمن ثمّ يأتوا بالبيان الحقّ لها وأحسن تفسيراً من بيان ناصر محمد اليماني. وهيهات هيهات وربّ الأرض والسماوات لا يستطيعون حتى يولِجوا الجبل في سم الخياط. ويا حبيبتي في الله ديانا إنّك سوف تُعدِّلين الكلمة في البيان فتقولين الجَمَل ولكنّي قلت الجبل أكبر من الجمل فهل يستطيعون أن يولجوه في سمّ الخياط؟ وليس ذلك تحدي الغرور بل تحدي الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني كوني حقيقٌ لا أقول على الله إلا الحقّ.
. ونأتي الآن لردّ الجواب على حبيبي في الله الحسيني أو عمر بن الخطاب، فلا أتذكر السائل بالضبط! ولكنّي أتذكر سؤاله الذي يقول فيه: "ألم يقل الله تعالى: {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ} [الأنعام:28]، فلماذا جنود تُبّع المبعوثون هداهم الله من بعد موتهم وأيّد بهم نبيّه ذا القرنين؟". فمن ثمّ نردّ على حبيبي في الله السائل ونقول: إنّهم لم يكونوا يعتقدون أن لو يبعثهم الله فإنّهم سيهتدوا إلى الحقّ ويتّبعوا آيات ربّهم لا شك ولا ريب كمثل كفار أهل النار الذين اعتقدوا أن لو يعيدهم الله إلى الحياة الدنيا فإنّهم سوف يهتدوا إلى الحقّ من ربّهم لا شك ولا ريب ثقةً تامةً من عند أنفسهم ونسوا أنّ قلوبهم بيد ربّهم يصرفها كيف يشاء، وليس الهدى هداهم حتى يُفتوا أنّهم سوف يتّبعوا الحقّ من ربّهم بدون أدنى شكٍ في أنفسهم؛ بل الهدى هدى الله ولكنّ أكثر الناس لا يعلمون، ويهدي الله إليه من أناب إلى ربّه ليهدي قلبه والله رءوف بالعباد.
ويا معشر علماء الأمّة، إنّ بعد تدبركم لهذه الآيات تجدون قصة نبيّ الله إبراهيم ولوط من البداية إلى النهاية فتجدونهما يُحاجان قومهما في عبادة الأصنام من دون الله وفي الفاحشة التي يأتيها قوم لوط، ولم تجدوا إبراهيم الجَدّ عليه الصلاة والسلام يحاجّ الذي ادّعى الربوبيّة. ويوجد اختلافٌ كثيرٌ بين قصة إبراهيم الجَدّ وإبراهيم ولد الولد عليهم الصلاة والسلام، فلماذا تخلطون بين قصص القرآن العظيم من عند أنفسكم؟ ولماذا تقولون على الله ما لا تعلمون؟ أم إنّكم لا تعلمون أنّ الله جعل في ذريّة إسماعيل النبوّة والكتاب كما جعلها في ذريّة إسحاق؟ ولكن لا يتساوى عدد الأنبياء والرسل في ذريّة إسماعيل مع عدد الأنبياء والرسل في ذريّة إسحاق، أم إنّكم لا تعلمون أنّ جدكم نبيّ الله إسماعيل عليه الصلاة والسلام هو الغلام العليم الحليم؟ أم إنّكم لا تعلمون أنّ جدّ العرب الثاني نبيّ الله إسماعيل بن إبراهيم هو الذي قال لأبيه أن يذبحه تنفيذاً لأمر ربّه في رؤيا أبيه؟ ولكنّكم تستطيعون أن تعلموا أنّه حقاً نبيّ الله إسماعيل وليس إسحاق وتستنبطون ذلك من خلال قول الله تعالى: {فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ﴿101﴾ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿102﴾ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿103﴾ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿104﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿105﴾ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ ﴿106﴾ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿107﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿108﴾ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿109﴾ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿110﴾ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿111﴾ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿112﴾ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِوَعَلَى إِسْحَقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿113﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
وربما يودّ أحد السائلين أن يقول: "وأين هي كلمة الاستنباط بالضبط التي تشير إلى أنه نبيّ الله إسماعيل؟". فمن ثمّ يردّ علي السائلين الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني ونقول: هي {وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿113﴾} صدق الله العظيم. أي فباركنا على إسماعيل وإسحاق وجعلنا في ذريتهما النبوة والكتاب ومن ذريتهما محسنٌ وظالمٌ لنفسه مبينٌ. وبناءً على أنّه يتكلم عن إسماعيل وإسحاق ولذلك قال الله {ذُرِّيَّتِهِمَا} كونه قد تفرعت ذريّة إبراهيم الجَدّ إلى ذريتين وهما ذريّة ابنه إسماعيل وذريّة ابنه إسحاق عليهما الصلاة والسلام وعلى أبيهما.
ويا معشر علماء الأمّة، والله ثم والله ثم والله قسمَ الحقّ بالحقّ أنّ الإمام ناصر محمد اليماني سوف يقيم عليكم الحجّة بالحقّ في إثبات نبوّة أبي العرب إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم. وربما يودّ أحد علماء الأمّة الكسولين في القراءة وتدبر القرآن أن يقول: "يا ناصر محمد اليماني، إنك تطيل البيانات للقرآن فتجعلها مملةً ومتفرعةً إلى مواضيع شتى، ألا تختصر؟". فمن ثم يرد الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني على الكسولين من علماء المسلمين ونقول: والله لو كنتَ طالب العلم الحقّ لحضر في قلبك الشغف الشديد فتصبح ملتهماً فتقول: فهل من مزيد؟ فحتى لو كان طول البيان ألف مترٍ فلن يملّ من تدبره طلبة العلم الحقّ.
فيا معشر الكسولين من علماء المسلمين عن التدبر والتفكّر في البيان الحقّ للذكر للمهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ، فتعالوا لنختصر لكم البيان، ونقول قال الله تعالى: {وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيّاً (58)} صدق الله العظيم [مريم].
فلا ولا ولن تستطيعوا أن تقولوا إنّما يقصد إبراهيم الجَدّ، ونكرر ونقول: فلا ولا ولن تستطيعوا أن تأتوا بالبرهان المبين أنّ نبيّ الله إبراهيم في هذه الآية أنه هو إبراهيم بن آزر، كون الله يقصد نبيّ الله إبراهيم الولد وليس إبراهيم الجَدّ بل نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم.
وأشهد الله وكافة الأنصار السابقين الأخيار وكافة الباحثين عن الحقّ في طاولة الحوار وكافة جنود الله الواحد القهار في السماوات والأرض لئن غلبتم ناصر محمد اليماني في بيان هذه الآية فقط فتثبتوا أنّه يقصد إبراهيم الجَدّ وليس إبراهيم ولد إسماعيل فإن عليّ التراجع أنّي الإمام المهديّ ناصر محمد وأنّ على الأنصار في مختلف الأقطار التراجع عن اتّباعي، ونكرر ونقول: والله ثم والله لا تستطيعون أن تأتوا ببيانٍ لهذه الآية أو غيرها أهدى من بيان الإمام المهدي ناصر محمد اليماني، فهيا جربوا حظكم وأتوا للحوار في طاولة الحوار العالميّة الحرّة، وذروا الغرور بما عندكم من العلم الباطل، فوالله ثمّ والله لننسف الباطل الذي بين أيديكم نسفاً بالبيان الحقّ للقرآن العظيم فنقذف بالحقّ على الباطل فيدمغه فإذا هو زاهقٌ أو كرمادٍ اشتدت به الريح في يومٍ عاصفٍ.
وها هو الإمام المهديّ يعلمكم بنبيّ في الكتاب فرضاً عليكم أن تكونوا به مؤمنين ولا تفرّقوا بين أحدٍ من رسله، وإن أبيتم وأنكرتم أبا العرب الثالث نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم فمن ثمّ نقيم عليكم الحجّة بالحقّ ونختصر الجدل في الكتاب إلى هذه الآية المحكمة البيّنة والتي ذكرته بالاسم لا شك ولا ريب. ونقول قال الله تعالى: {وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيّاً (58)} صدق الله العظيم. فإن قلتم يا معشر علماء المسلمين إنما يقصد إبراهيم الجَدّ أي إبراهيم بن آزر فمن ثمّ نقيم عليكم الحجّة بالحقّ ونقول:
أليس إسرائيل هو من ذريّة إبراهيم بن آزر؟ ولكنه يتكلم عن ذرّيتين تفرعتا من ذريّة إبراهيم بن آزر، وهما ذريّة نبيّ الله إسماعيل وذريّة نبيّ الله إسحاق عليهما الصلاة والسلام، فمن ذريّة إسماعيل هو نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل، ومن ذريّة نبيّ الله إسحاق هو نبيّ الله إسرائيل عليهم الصلاة والسلام. ولذلك قال الله تعالى:
{{{{{{{{{{ وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ }}}}}}}}}} صدق الله العظيم.
كونهما ذريّتان تفرعتا من ذريّة إبراهيم الجَدّ، فلا ولا ولن تستطيعوا أن تقولوا إنّما يقصد إبراهيم الجَدّ ولا يوجد نبيّ آخر في الكتاب اسمه إبراهيم غير إبراهيم بن آزر عليه الصلاة والسلام. فمن ثم نكرر التحديّ بالحقّ ونقول: والله ليفقه هذه الآية أجهل العرب على الإطلاق فما بالكم بالأذكياء وعلماء الأمّة! كونه يستحيل أنّه يقصد إبراهيم الجَدّ وذلك لكونكم تعلمون أنّ نبيّ الله إسرائيل هو من ذريّة نبيّ الله إبراهيم بن آزر، فكيف يجعلهم ذريتان؟ فيقول {وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ }؟ ولكن لو كان الحقّ كما تعتقدون من قبل بعث الإمام المهديّ أنّ إبراهيم في هذه الآية هو إبراهيم الجَدّ إذاً لقال ومن ذريّة إبراهيم كون إسرائيل من ذريّة إبراهيم، ولكن وبما أنّ الله يقصد إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم وكذلك يقصد إسرائيل بن إسحاق بن إبراهيم كونهما ذريتان تفرعتا من ذريّة إبراهيم الجَدّ بدءًا من نبيّ الله إسماعيل ونبيّ الله إسحاق عليهما الصلاة والسلام، فأمّا نبيّ الله إبراهيم الولد فهو من ذريّة إسماعيل، وأما نبيّ الله إسرائيل فهو من ذريّة نبيّ الله إسحاق.
ويا معشر علماء الأمّة، إلى متى الإعراض عن دعوة الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني؟ فهل ترونَني على باطلٍ من العلم؟ فهيا أقيموا علي الحجّة وذودوا عن حياض الدين إن كنتم صادقين! وإلى متى يمنعكم الشيطان من التصديق بالإمام المهديّ ناصر محمد اليماني بحجّة الخشية أن لا يكون هو المهديّ المنتظَر الحقّ؟ فمن ثم نقيم عليكم الحجّة بالحقّ ونقول: فهل تعبدون المهديّ المنتظَر أم تعبدون الله الواحد القهار؟ أفلا تعقلون! فليكن ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظَر أو مجدداً للدين أو باحثاً إسلاميّاً كما تَهْوون أو كما تشاءون من عند أنفسكم، فأهم شيء عند الله هو أن تتّبعوا الحقّ في آيات الكتاب حجّة الله عليكم، ولئن كفرتم بها عذبكم الله بسبب الإعراض عن اتباع آيات الكتاب المحكمات البيّنات.
وأمّا هل ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظَر؟ فهذا شيء يحاسَب عليه ناصر محمد اليماني وحده، فإن كنتُ كاذباً فعليَّ كذبي، وأما أنتم فيحاسبكم على اتّباع الآيات البيّنات من ربّكم. ويا للعجب الشديد! كيف لا تتّبعون كتاباً أنتم به مؤمنون! أم ترون ناصر محمد يحاجكم بغير ما تنزَّل على محمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم؟ أفلا تعقلون! فاسألوا أنفسكم لماذا جعل الله القرآن عليكم عمًى لا تفقهوه إلا قليلاً؟ أفلا تتذكرون! فكيف وكلما أتاكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني بجديدٍ فإذا أنتم صامتون؟ فهل تريدون أن تصمتوا كذلك عن فتوى النبيّ الجديد في الكتاب وهو أبو العرب الثالث نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم بن آزر عليه الصلاة والسلام؟ وإلى متى الصمت يا معشر علماء المسلمين؟ ألا وإنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني ليشكو إلى ربّه ما شكاه جدّي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وقال: {يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم [الفرقان:30].
فكيف السبيل لهداكم أحبتي في الله علماء المسلمين وأمّتهم؟ فماذا تنتظرون أن يحاجّكم به الإمام المهديّ المنتظَر حين يبعثه الله، فهل تنتظرون مهدياً مفترياً بكتابٍ جديدٍ بغير الذي تنزّل على محمدٍ خاتم الأنبياء والمرسلين؟ وهيهات هيهات! فها نحن في بداية السنة الحادية عشرة من عمر دعوة المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني في عصر الحوار من قبل الظهور ولن أتزحزح عن الاعتصام بحبل الله القرآن العظيم فاعتصموا بما شئتم من خيوط العنكبوت، فهل ترون خيوط العنكبوت تنقذكم من الوقوع في مكانٍ سحيقٍ في نار جهنم؟ ومن أصدق من الله قيلاً! وما عندي غير القرآن أدعوكم لنحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون، ما لم؛ فلن أستطيع أن أهيّمن عليكم بسلطان العلم الملجم بالحقّ، ولا ينبغي للإمام المهديّ المنتظَر الحقّ أن يبعثه الله متبعاً لأهوائكم أو يتحزّب إلى أي طائفةٍ منكم؛ بل أشهد الله وكفى بالله شهيداً أنّني الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني أعلن الكفر المطلق بتعدّد الأحزاب المذهبيّة في دين الإسلام وأفركها جميعاً بنعل قدمي ولا أبالي، وأكفر بتعدد الأحزاب السياسيّة بين المسلمين وأفركها بنعل قدمي ولا أبالي، وأدعو البشر جميعاً إلى اتّباع كتاب الله القرآن العظيم والسنة النبويّة المحمديّة الحقّ التي لا تخالف لمحكم القرآن العظيم، فنعيد المسلمين ومن اتّبع الحقّ من الناس أجمعين إلى منهاج النبوّة الأولى الحقّ، والحقُّ أحقّ أن يتبع.
ونكرر ونقول: فها نحن في نهاية شهر صفر من عام 1436 بداية السنة الحادية عشرة من عمر دعوة المهديّ المنتظَر في عصر الحوار من قبل الظهور، فلا نزال ندعو علماء المسلمين إلى الاحتكام إلى الذكر المحفوظ من التحريف؛ ذلكم القرآن العظيم لمن شاء منكم أن يستقيم، فاعتصموا بحبل الله القرآن العظيم فهو البرهان الحقّ من ربّكم من اعتصم به وكفر بما يخالف لمحكمه فقد هدي إلى صراطٍ مستقيمٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿174﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿175﴾} صدق الله العظيم [النساء]. فذلكم هو حبل الله القرآن العظيم من اعتصم به هدي إلى صراطٍ مستقيمٍ.
وقال الله تعالى: {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103]. فلا تتفرّقوا إلى شيعٍ وأحزابٍ وكلّ حزبٍ بما لديهم فرحون، فمن ثم تصبحوا بنعمة الله إخواناً متحابين في الله، فوالله ثمّ والله إنّ من أعظم نعم الله على عباده هو بعث الإمام المهديّ المنتظَر الهادي إلى حقيقة اسم الله الأعظم، فلو كنتم تعلمون حقيقة اسم الله الأعظم لوجدتم أنّ ملكوت الله جميعاً لا يعدل منه مثقال ذرةٍ والله على ما أقول شهيدٌ ووكيلٌ، ويعلم حقيقة هذه الفتوى معشر قومٍ يحبّهم الله ويحبّونه ولن يرضيهم ربّهم بملكوت جنته التي عرضها السماوات والأرض حتى يرضى، وهل تعلمون لماذا؟ وذلك كونهم علموا ومن الآن وهم لا يزالون في الحياة الدنيا أنّ رضوان الله على عباده لهو النعيم الأعظم من نعيم جنته فوجدوا حقيقة فتوى الله بالحقّ على الواقع الحقيقي أنّ رضوان الله على عباده هو حقاً النعيم الأكبر من جنات النعيم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].
وأقسم بربّ العباد من أهلك ثمودَ وعاداً وأغرق الفراعنة الشداد أنّه يوجد في هذه الأمّة قومٌ يحبّهم الله ويحبّونه أنصار الإمام المهديّ في عصر الحوار من قبل الظهور قلباً وقالباً لا يرضيهم ربّهم بملكوت جناته حتى يرضى ربّهم حبيب قلوبهم لكونهم علموا أنّ الله حزينٌ ومتحسِّرٌ في نفسه على عباده المعذّبين النادمين المتحسِّرين على ما فرّطوا في جنب ربّهم، فيقول كلٌّ منهم: {يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
ولكنّ الله رءوفٌ بعباده ويحزنه ظلمهم لأنفسهم ومتحسرٌ في نفسه عليهم، ولكن الحسرة في نفس الله لا تحدث في نفسه تعالى حتى تأتي الحسرة في أنفسهم على ما فرّطوا في جنب ربّهم، ولكن للأسف أنّ الحسرة لم تحدث في أنفسهم إلا بعد أن أهلكهم الله بسبب الكفر بدعوة رسل ربّهم حتى إذا أهلكهم الله فتحسروا على ما فرَّطوا في جنب ربهم فمن ثمّ يتحسّر الله عليهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].
وربما يودّ أحد السائلين الجدد من قومٍ يحبّهم الله ويحبّونه أن يقول: "يا ناصر محمد، فهل لهدي العباد أو ضلالهم على أنفسهم تأثيرٌ ينعكس في نفس الله فيفرح ويحزن؟". فمن ثم يترك الإمام المهديّ ناصر محمد الفتوى لجده محمد رسول الله صلى عليه وآله وسلم مباشرةً. قال محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[لَلَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ مِنْ رَجُلٍ فِي أَرْضٍ دَوِيَّةٍ مَهْلَكَةٍ ، مَعَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَيْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ ، فَنَامَ فَاسْتَيْقَظَ وَقَدْ ذَهَبَتْ ، فَقَامَ يَطْلُبُهَا حَتَّى أَدْرَكَهُ الْعَطَشُ ، ثُمَّ قَالَ : أَرْجِعُ إِلَى مَكَانِي الَّذِي كُنْتُ فِيهِ حَتَّى أَمُوتَ ، قَالَ : فَوَضَعَ رَأْسَهُ عَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى يَمُوَتَ ، فَاسْتَيْقَظَ وَعِنْدَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَيْهَا زَادُهُ وَطَعَامُهُ وَشَرَابُهُ ، فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ هَذَا بِرَاحِلَتِهِ]
صدق عليه الصلاة والسلام.
ويا أحبتي في الله فما دام الله يفرح بتوبة عباده فما بالكم بعظيم حزنه على المعذبين النادمين المتحسرين على ما فرطوا في جنب ربّهم؟ فمؤكدٌ أنه سبحانه حزينٌ عليهم، وهو ربّ العالمين يفتيكم عن حاله من بعد أن أهلكهم فأصبحوا نادمين، وقال الله تعالى: {إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم.
فمن ثم ينضمّ إلى ركب قومٍ يحبّهم الله ويحبّونه قومٌ على شاكلتهم فيقولون: "ياه لكم كنا غافلين ومغفّلين! فكيف نريد أن نكون سعداء بجنات النعيم وأحبّ شيء إلى أنفسنا متحسرٌ وحزينٌ؟ وهيهات هيهات وربّ الأرض والسماوات لن أرضى حتى يرضى ربّي حبيب قلبي لا متحسراً ولا حزيناً".
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الذليل على المؤمنين؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
_____________
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم ومن اتّبعهم واعتصم بالكتاب المُنزّل عليهم في كلّ زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد.
انصار عزیز من در راه خدا «الباحث»، حق را میگویم و سزاوار نیست جز حق به خداوند نسبت دهم، خداوند تمام «قوم تبّع» را به علت ظلمی که به خود کردند، هلاک نمود و همانا که خداوند در حق مردم کوچکترین ظلمی نمیکند و این خود مردم هستند که به خود ظلم میکنند. و به همین ترتیب چیزی جز این نیافتهام که خداوند تنها کسانی از «قوم تبع» را برانگیخت که از ترس مرگ از دیار خود گریخته بودند. آنها به علت زمینلرزه از دیارشان فرار کردند چون سقف خانهها بر سرشان فرو میریخت. اما فتوا ندادم خداوند، اصحاب و ساکنان بناهای سر به فلک کشیده و استوار را بعد از آنکه با نابود کردن برجهای بلند بر سرشان هلاکشان نمود؛ دوباره برانگیخت. درابتدای امر در مورد برانگیخته شدن گروهی که خداوند میخواست، سکوت کردم چون نمیتوانم جز در مورد هزاران نفری از «قوم تبع» که از ترس مرگ از دیارشان گریختند و سپس دچار بلای صاعقه در روز بارانی شدند فتوا بدهم؛ همان ماجرایی که در بیان قبلی برایتان شرح داده شد.تصدیق، فرمودهی خداوند تعالی:
{كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٢٤٢﴾ ۞ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿٢٤٣﴾ وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٤٤﴾ مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً ۚ وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٤٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة] مهم این است که ما فتوا دادیم که همه آنها هلاک شده و طعم کیفر اعمالشان را چشیدند. درمورد اینکه چه کسانی به خواست خداوند برانگیخته شدند سکوت کردیم تا زمان بیان درباره نبیِّ خداوند ذوالقرنین فرا رسید. این نبی الله ابراهیم بن اسماعیل است که ذوالقرنین خوانده میشودچون دو بار عمر و زندگی کرد. او دو بار در دنیا زندگی کرده و به همین علت «ذوالقرنین» نامیده میشود، یعنی «دارای دو عمر» و مقصود خداوند از «القرون» که در کتابش آمده است عمر امتهاست. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا ﴿٩٨﴾} صدق الله العظيم [مريم].
به فرموده خداوند تعالی توجه کنید: {وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ}، مقصود خداوند این است که نسلهای قبلی امت را هلاک کردیم و از اینجاست که استنباط میکنیم مقصود از {قَرْنٍ} عمر مردم است. لذا در مییابیم مقصود خداوند از «ذوالقرنین» کسی است که دو بار عمر کرده است و داستان او به تفصیل در بیان قبلی آورده شد تا بدانید او همان مردی است که از کنار قریهای گذشت که بر اثر عذاب الهی ویران شدهبود [مترجم: قريه قوم لوط] و از خودش پرسید: «چگونه خداوند اهالی این قریه را بعد از مرگشان زنده میکند؟» سپس دلیل آشکاری که نشان میدهد آن مرد به حق، ذوالقرنین است را برایتان آوردیم و برایتان روشن کردیم که او از انبیای بنیاسرائیل نیست بلکه بدون هیچ شک و تردیدی، پدر سوم اعراب، نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر است.
عزیز من در راه خدا «الباحث» ، ما برای علمای امت دامی نهادیم که شاید تو نتوانستهای آن را پیدا کنی؛ اگر آن را پیدا کرده بودی کوتاهی نکرده و با ما مجادله میكردی. اگر میخواهی میتوانی درباره آیات دیگر با ما مجادله کنی. برانگیخته شدن نبی خداوند ابراهیم بن اسماعیل از فرزندان ابراهیم بن آزر را انکار کن همانطور که پیش از این بیان ما در باره اهل اعراف را انکار کردی. چنین کن تا برایت به حق حجت بیاوریم.
ممکن است یکی از انصار پیشگام برگزیده بخواهد بگوید: «ای امام من، ما از دامهایی که برای علمای مسلمان پهن میکنی تا با تصور اینکه میتوانند در برابرت حجت اقامه کنند، برای گفتوگو و اقامه حجت مقابل شما حاضر شوند؛ میترسیم.از این میترسیم که ما انصار در آن دام بیفتیم؛ آیا به ما یاد نمیدهی چگونه این دامها را کار میگذاری؟» . پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ انصار عزیزم که هنوز به درک حقیقت نام اعظم الهی نرسیدهاند میگوییم: گاهی میبینید من تحدی را روی یک آیه تمرکز میکنم و علما را به چالش میکشم که اگر توانستید در بیان این آیه بر من غلبه کنید، بر کل دعوت مهدویت پیروز شدهاید. این برای آن است که میدانم آنها آیاتی در کتاب پیدا خواهند کرد که میتوانند با آنها با من مجادله نمایند و تصور میکنند و این آیات را برهانی آشکار و محکم بر علیه بیان ناصر محمد یمانی برای آیات دیگر میبینند و از آنها برای مجادله با ما استفاده میکنند. برای مثال وقتی میبینید من با تمرکز بر این آیات، علمای مشهور امت را به چالش میکشم که حجت مرا در مورد این فرموده خداوند تعالی رد کنند:
{وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ﴿٥٤﴾ وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ﴿٥٥﴾ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا ﴿٥٦﴾ وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا ﴿٥٧﴾ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ ﴿٥٨﴾ ۞ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ﴿٥٩﴾ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا ﴿٦٠﴾ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا ﴿٦١﴾ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿٦٢﴾ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا ﴿٦٣﴾ وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ ۖ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿٦٤﴾} صدق الله العظيم [مريم]. سپس یکی از علمای امت جرأت كرده و عکس و نام واقعی خود را گذاشته و میگوید: «ناصر محمد یمانی تو کار را مختصر کردی و خواستی حجت تو را در هم کوبیده و نابود کنیم در باره این فرموده خداوند تعالی، برهانی مانند برهان تو بیاوریم:
{ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ ﴿٥٨﴾ }صدق الله العظيم [مريم]
سپس میگویند: «ناصر محمد تو تصور میکنی مقصود نبی الله ابراهیم بن آزر نیست بلکه گفتی مقصود نبی الله ابراهیم بن اسماعیل است. اما ناصر محمد ما تنها یک نبی با نام ابراهیم می شناسیم و او ابراهیم بن آزر است، اما چون تو برای فتوایت دقیقاً بر این فرموده خداوند تعالی استناد کردی که {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؛ پس بیا تا مثالی دیگری از فرمایش خداوند را برایت بیاوریم. خداوند تعالی میفرماید:
سپس این شخصی که عکس و نام خود را گذاشتهاست، میگوید: «ناصر محمد، نگاه کن که چطور مانند تو استنباط کرده و برهانی مانند برهان میآوریم. خداوند تعالی میفرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ} صدق الله العظيم [الحديد:۲۶].
ناصر محمد از تو سؤال میکنیم مگر ابراهیم از ذریه نوح عليه الصلاة و السلام نیست و با وجود این خداوند تعالى میفرماید:
{وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَ إِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ} صدق الله العظيم؟ناصر محمد آیا این آیه از آیات محکم کتاب نیست؟». امام ناصر محمد یمانی درپاسخ میگوید: خداوند را به شهادت میگیرم که این آیه از آیات محکم و روشن و از آیات بنیادین کتاب است و ابراهیم بن آزر از ذریه نوح است و نسل آنها بعد از گذشتن هزاران سال به یکدیگر میرسد. اما بین این دو، هزاران سال فاصله است و لذا باید خداوند بعد از نبی نوح عليه الصلاة والسلام، از نبیِ خود ابراهیم بن آزر یاد کند چون هزاران سال میان آنان فاصله است و شهادت میدهم این فرموده خداوند تعالی: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم نیز از آیات محکم کتاب است.
ای علمای امت که از دعوت ما آگاه شدهاید، شما را چه میشود؛ چرا این قدر بزدل هستید؟ چرا یکی از شما جرأت نمیکند عکس و نام واقعی خود را بگذارد و با ما درباره ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر مجادله نماید؟ با اینکه ما آیات محکمی از کتاب خداوند را در بیان اصلی نیاوردهایم و برای شما گذاشتهایم تا با مثال آوردن از آنها با من مجادله کنید. من نیز مانند جدم محمد رسول الله که به امثال شما پاسخ میدادند؛ تفسیر حقی که بهتر از تفاسیر شماست را خواهم آورد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿٣٠﴾ وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ ۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿٣١﴾ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿٣٢﴾ وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿٣٣﴾ الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [الفرقان] به هرحال؛ ای علمای عزیز مسلمین بر شما واجب است از حدود دینتان دفاع کنید، چطور است که ناصر محمد یمانی رشتههای باطلی را پاره میکند، که حبل الهی نیستند بلکه مانند تارهای خانه عنکبوتاند و امام مهدی این رشتهها را یک به یک پاره کرده و با آیات محکم قرآن عظیم، دستاویز محکم الهی [عروة الوثقی] را به حق جایگزین آنها میکند که انفصالی در آن نیست با وجود این شما ساکت هستید! شما را چه میشود که ساکت و صامت ایستاده و کلامی بر زبان نمیذآورید؟ مانند بتهای قوم ابراهیم بن آزر علیه الصلاة و السلام نباشید. شما را چه میشود، چه بلایی بر سرتان آمدهاست؟ یا مگر از خودتان نمیپرسید چرا خداوند در کتاب، اعراب را آل ابراهیم و اهل کتاب را بنیاسرائیل میخواند؟ مگر خداوند تعالی نفرموده است:
ولی در اسرار پنهان کتاب به آنان اشاره شده است تا خداوند بیان قرآن عظیم را معجزه کسی قرار دهد که علم کتاب را به او عطا کردهاست. به همین ترتیب، نبیّ الله اسرائیل جد سوم بنی اسرائیل است، چون جد آنها اسرائیل بن اسحاق بن ابراهیم است او همان جد سوم بنی اسرائیل یعنی یعقوب است، یعقوب همان اسرائیل است. جد سوم اعراب نیز به همین ترتیب ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم است و برای همین خداوند تعالی می فرماید:
{وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم. ولی خداوند به نبیِّ خود ابراهیم بن اسماعیل ملک بسیار بزرگی عطا نموده است، پس باید خداوند او را به سوی پادشاهی فرستاده باشد که دارای ملکِ بزرگی بوده و بعد از به هلاکت رساندنش، ملک او را به ارث، به آل ابراهیم عطا نموده باشد، همچنان که بنی اسرائیل را وارث ملک فرعون نمود. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی: {وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ ﴿٥٢﴾ فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿٥٣﴾ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ ﴿٥٤﴾ وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿٥٥﴾ وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ﴿٥٦﴾ فَأَخْرَجْنَاهُم مِّن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿٥٧﴾ وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿٥٨﴾ كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء]. به همین ترتیب خداوند به آل ابراهیم نیز ملک بزرگی عطا نمود که از ملک فرعون بزرگتر بود. این، ملکِ «پادشاه تبّع یمانی» است که حکومت خود را به تمام جزیرة العرب گسترش داده بود و حتی از فرعون نیز قدرتمندتر و یاغیتر بود. او نیز مانند فرعون، ادعای ربوبیت کرد و اگر فرعون به دست و پای کسانی که از نبی خداوند موسی پیروی میکردند تازیانه میزد، تبع از او ظالمتر بود چون پیروان ابراهیم را در خندقی پر از آتش افکند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ﴿١﴾ وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ ﴿٢﴾ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ﴿٣﴾ قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿٤﴾ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿٥﴾ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ ﴿٦﴾ وَهُمْ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ﴿٧﴾ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿٨﴾ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [البروج]. پادشاه تبّع الیمانی قدرتمندتر بود و گنجها و سپاهیان بیشتری در اختیار داشت که به صدها هزار نفر میرسیدند و برای همین خداوند تعالی میفرماید: {أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّع} [الدخان:۳۷]. خداوند قوم تُبَّع را مثال میآورد چون آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند. خداوند پادشاه تبَّع یمانی را هلاک کرد و ملک او را به اولین نسلهای عرب آل ابراهیم به ارث داد. همین پادشاه بود که وقتی ابراهیم علیه الصلاة و السلام به او خبر داد که خداوند او را میرانده و زنده کرده است با ابراهیم بن اسماعیل در مورد پروردگارش مجادله کرده و گفت من میمیرانم و زنده میکنم، اما اکثر شما این را نمیدانید. یا مگر شما نمیدانید که خداوند ذوالقرنین را بر زمین حاکم نموده و ملک پادشاه تبَّع الیمانی را به او عنایت کرد؟ یا تصور شما تحریف کنندگان تاریخ این است که «کلیب بن مره» پادشاه تبع یمانی را کشته است؟ یا اینکه خداوند «الزیر سالم ابولیلی المهلهل» را به سوی پادشاه تبّع الیمانی فرستاده و پادشاه تبّع او را تکذیب کرد و خداوند به همین دلیل او را هلاک نمود؟ شما را چه میشود، چگونه حکم میدهید؟ آیا خداوند به شما فتوا نداده است که تُبَّع را بهخاطر تکذیب نبی الله ابراهیم بن اسماعیل هلاک کردهاست؟ آیا میخواهید امام مهدی منتظر از جانب خداوند برانگیخته شود تا از امیال شما پیروی کند تا شما از وی اطاعت کرده و باورش کنید؟ پناه بر خداوند که از امیال و خرافات و افسانههای کتب شما پیروی نمایم که مخالف آن چیزی است که خداوند در قرآن عظیم نازل نمودهاست.
ای عزیزان من در راه خدا، علمای امت! همچنان دلایل بسیار زیادی برای درهم کوبیدن باطل در نزد ماست. کدام یک از علمای مشهور امت حاضر است عکس و نام واقعی خود را بگذارد! چون ما از این قضیه هدفی داشته و اینکارمان حکمتی بالغه دارد. آیا به دانستن تاریخ عرب و زندگی نیاکان کهن خود اهمیتی نمیدهید؟ یا برایتان مهم نیست که بدانید دعوت امام ناصر محمد یمانی حق است و یا او نیز مانند سایر کسانی است که با مسِّ شیطان سرگردان شده و هر یک ادعای مهدویت میکنند؟ شاید ناصر محمد یمانی یکی از آنان باشد اگر که نتواند با آیات محکم و بینه کتاب که آیات بنیادی آن هستند زبان تردیدکنندگان را بریده و همه رامنکوب نماید. ما از شما نخواستیم که قبل از تدبر و قانع شدن ما را تصدیق کنید، به همين ترتیب مجاز نیستید قبل از تفکر در دلایل علمی و برهانهای ناصر محمد یمانی، حکم بر باطل بودن وی بدهید. اگر قبل از شنیدن برهانهای علمی او حکم کنید، خودتان ثابت کردهاید از خردمندان نیستید. چراکه صاحبان خرد قبل از حکم کردن به سخنان دعوتگر گوش داده و سپس اگر برایشان روشن شد که به حق سخن گفته و راه راست-صراط مستقیم- را نشان می دهد از بهترین آن پیروی میکنند. من با قرآن عظیم شما را به چالش کشیده و از آیات محکم و آیات تفصیل کننده کتاب برایتان حجت میآورم. یا مگر شما نمیدانید که در کتاب خداوند آیاتی هستند که آیههای محکم را تفصیل و تشریح میکنند؟ تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{الر ۚ كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿١﴾} صدق الله العظيم [هود]. آیا تصور میکنید ناصر محمد یمانی تنها بر این آیه محکم کتاب تکیه میکند که در آن خداوند تعالی میفرماید: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؟ بلکه این آیه به تنهایی کافی نیست اگر تفصیل آن را از محکمات تنزیل [قرآن عظیم] نیاوریم. فقط من از کسانی که عربی را به خوبی میدانند تعجب میکنم که چطور جَدِّ اعراب را که در محکمات قرآن عظیم آمده و همان آل ابراهیم بن اسماعیل است با بنی اسرائیل بن اسحاق یکی میدانند! حتی از خود سؤال نمیکنید این آل ابراهیمی که بنی اسرائیل به آنها حسادت میکردند چه کسانی هستند! و بازهم از خودتان نمیپرسید خداوند از چه زمانی آن ملک عظیم را به آنان عطا نموده است! ای خردمندان، شما را چه میشود که در کتاب تدبر نمیذکنید؟ فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید که میفرماید: {كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩﴾ } صدق الله العظيم [ص]. من میدانم که نسبت بنی اسرائیل و نسبت اعراب همگی به آل ابراهیم بن آزر باز میگردد و تصور نکنید امام مهدی ناصر محمد از جاهلان است. یا مگر بر نبی خداوند اسماعیل حرام کردهاید که نام پدرش ابراهیم را روی فرزندش بگذارد و سلام و صلوات پروردگارم بر همه آنها باد. علمای عزیز مسلمین چه چیز شما را در برابر بیان قرآن با قرآن توسط ناصر محمد یمانی مغرور ساخته است ؟ آیا راهی هدایتگرتر و تفسیری بهتر و سخنی راستتر از آن نزد شماست؟. تحدی را به خداوند میسپاریم که امثال شما را چنین به تحدی میکشد:
{ وَقَالُوا لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿١١١﴾ بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١١٢﴾} صدق الله العظيم [البقرة]. عزیز من در راه خدا، انصار «الباحث»، ای نور چشم امام، از شکرگزاران باش و با نیت پیروی از حق، به دنبال آن باش که در این صورت خداوند تو را به سوی حق هدایت خواهد کرد. با نیت اقامه کردن، حجت به دنبال روزنه و نقطه ضعف نباش؛ چون خداوند بر ناتوانی تو از دیدن [حق] می افزاید و به دام تلههایی میافتی که برای کشاندن علمای بزرگ امت به گفتوگو کار گذاشتهایم. چون آنها به محض اینکه روزنهای پیدا کنند میگویند: «حال زمان آن است که به سراغ زمین زدن دعوت امام ناصر محمد یمانی برویم و با تفسیر آیهای که او به خطا تفسیر نمودهاست، بر وی غلبه نماییم» و سپس میگویند: «تفسیر حق را که بهتر از تفسیر ناصر محمد است میآوریم» و جرأت میکنند که وارد گفتوگو شوند. انصار مراقب باشید که گرفتار این تلهها نشوید. از فتنه شیاطین بشری بر حذر باشید که از پشت پرده و در خفا برایتان پیام خصوصی فرستاده و میگویند: «به فرموده خداوند تعالی که چنین و چنان میفرماید، توجه کنید» و آیهای را برایتان میآورند که ظاهر آن با بیان ناصر محمد یمانی اختلاف دارد و در میان شما کسانی هستند که گوش به آنان دارند [سماعون لهم]، پس برحذر باشید! و برخی از شما مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نمی دهند [اشاره به آیه ۲۳سوره الاحزاب: مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ].
از «الأواب تواب» و کسانی که مانند او هستند تشکر میکنم به صورت خصوصی خبر شیاطین بشر را که از پشت پرده و پنهانی برای انصار مکر میکنند به ما می رسانند. پس ما به آنها می گوییمم: ای انصاری که به شیاطین بشری که از پشت پرده فتنهگری میکنند گوش میدهید؛ به آنان بگویید: « بفرمایید برای گفتوگو بر سر میز عمومی حاضرشوید و حجت این نیست که درخفا علیه او حجت اقامه کنید بلکه در پایگاه امام ناصر محمد یمانی و در برابر همه حجت اقامه کنید و اگر تنها در یک مسئله از قرآن [فرقی ندارد از محکمات باشد یا متشابهات] درمقابلش حجت بیاورید؛ کار او تمام است» هرچه می خواهید انتخاب کنید؛ ما به اذن خداوند برای آن آمادهایم. بدانید در انجیل تنها نامی از نبیَّ خداوند ذی القرنین بدون هیچ تفصیلی آمدهاست. با اینکه در انجیل از او یاد شدهاست اما بنی اسراییل نفهمیدند ذوالقرنین کیست و برای همین به سراغ محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آمدند و از ایشان سؤال نمودند. خداوند تعالی میفرماید: {وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ ۖ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا ﴿٨٣﴾ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿٨٤﴾} صدق الله العظيم [الكهف]. ولی تنها ذکری از او شده و داستان کامل آن نیامده است و این امام مهدی است که با آنچه که پروردگارم از اسرار پنهان کتاب به من آموختهاست از این داستان به شما خبر میدهد. من از نزد خداوند چیزهایی را میدانم که شما نمیدانید.
ای علمای مسلمین و راهبان نصاری [مسیحی] و احبار یهود؛ بدانید که خداوند با کسی شما را به چالش میکشد که علم کتاب را به او عطا نمودهاست تا بر اساس قرآن عظیم در موارد اختلاف میان شما حکم کرده و حرف آخر را بزند. این سخنان شوخی و یا تحدی از روی غرور نیست و بازگشت امور به سوی خداوند است. ای جماعت امیّها و نصاری [مسیحیان] و یهود! شکرگزار باشید که خداوند امام مهدی منتظر را در این امت و در این عصر در میان شما برانگیخته است تا آنچه را که نمیدانستید به شما یاد دهد و در اختلافات به حق میان شما حکم نماید و با رساله خداوند قرآن مجید که برای دو گروه بزرگ جن و انس [ثقلین] فرستاده شدهاست، شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید. چقدر شما از شأن من بی خبر هستید و از رازم اطلاعی ندارید! یا اینکه مگر نمیدانید چرا حتی در عصر انبیا، آنان از مهدی منتظر با همین نام مهدی منتظر یاد میکردند؟ پس برایتان فتوا به حق فتوا خواهیم داد: این همان مهدی منتظر است که بشر در انتظار او بود تا حقیقت اسم اعظم الهی را به آنها بیاموزد. چون حقیقت اسم اعظم، حکمت آفرینش آنان است. و برای همین آفریده شدهاند تا او صفوفشان را متحد سازد و به واسطه او خداوند تمام مردم زمین را هدایت کرده و همگی را به صورتی امتی واحد در راه راست [صراط مستقیم] قرار دهد.
چقدر شما در این دوران نیازمند برانگیخته شدن امام مهدی منتظرهستید، اینک خداوند بیش از ده سال است که وی را میان شما برانگیخته است و او دعوت خود را از راه شبکه جهانی اینترنت به عنوان وسیله گفتوگو قبل از ظهور، ابلاغ کرده است. ای انصار پیشگام برگزیده در «دوران گفتوگو قبل از ظهور» ، سستی نکنید و آرام نگیرید. شما رحمت برای بشریت هستید و به شدت مشتاق هستید تا خون مسلمان و کافری ريخته نشود و میخواهید مانع ظلم انسان بر برادر انسانش شوید. مردم را به زور وادار به ایمان آوردن نکنید؛ هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هر کس میخواهد کافر شود [اشاره به آیه ۲۹ کریمه سوره الکهف: وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ] بر شما و امام شما چیزی بیش از آنچه که در کتاب بر عهده رسولان خداوند و پیروانشان بوده نیست و آن ابلاغ روشن است. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [النحل]. {فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿٢٠﴾ } صدق الله العظيم [آل عمران]. { وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا ۚ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [المائدة]. {مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:۹۹]. { وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الرعد]. {إِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النحل]. {قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٥٤﴾} صدق الله العظيم [النور]. { وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ۖ وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٨﴾ } صدق الله العظيم [العنكبوت]. {فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ} صدق الله العظيم [الشورى:۴۸].
{ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۚ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [التغابن]. شاید تمام علمای مسلمین بخواهند یک صدا بگویند: «صبر کن ناصر محمد یمانی! بلکه محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمودهاند و ابن عمر رضي الله عنهما از رسول الله صلى الله عليه وسلم نقل نمودهاست: [أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إلاه إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دمائهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
[به من فرمان داده شده است با مردم بجنگم تا شهادت دهند خداوند یکی است و محمد رسول اوست و نماز بخوانند و زکات بپردازند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام و حسابشان با خداوند تعالی است] امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان میگوید: ای کسانی که بر سر این امر باطل اتفاق نظر دارید، آنچه که میگویید دروغ است. با اینکه همگی با این حدیث موافق هستند، اما ما با آیات محکم قرآن عظیم آن را درهم کوبیده و همچون خاکستر در روزی توفانی به باد میدهیم. این حدیث از جانب شیطان رانده شده برایتان آمدهاست و حکمت نسبت دادن این حدیث دروغ این است که بشریت را بر علیه مسلمانان متحد سازد چون شیطان میداند وقتی آنها چنین حدیثی را بشنوند حتماً خواهند گفت: «تا زمانی که مسلمانان می خواهند ما را ولو اینکه نخواهیم، با زور به دین خود در آورند و اگر چنین نکنیم، نبیِّ آنها ریختن خون و به غارت بردن اموال و زنان ما را بر اساس این حدیث بر آنان حلال کرده است، لذا باید قبل از اینکه در روی زمین حاکم شوند؛ آنها را ریشه کن کنیم». ما میگوییم: آهسته، آهسته! صبر کنید ای مردم! به خداوندی که خدایی جز او نیست، چنین حدیثی از دهان محمد رسول الله خارج نشده و ایشان چنین چیزی نگفتهاند. او رحمت برای عالمیان است، اما این حدیث دروغ است و از جانب خداوند و رسولش برای مسلمانان آورده نشدهاست؛ بلکه این کار شیطان راندهشده است تا قبل از قدرت گرفتن مسلمانان در زمین، صفوف بشریت را برای جنگ بر ضد آنان متحد سازد تا به زور مردم را به دین خود در نیاورند. اما آنچه که از نزد خداست را در قرآن مییابید که مخالف این سخن شیطان است؛ چون این حدیث به مسلمانان دستور میدهد با مردم بجنگند تا با زور ایمان بیاورند. ولی این حدیث، مخالف امر خداوند تعالی است که میفرماید:
{ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥٦﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
به راستی که خداوند به ما فرمان دادهاست تا برای رفع ظلم انسان بر برادر انسانش جهاد کنیم و این تنها با اجرای دستوراتی است که به عنوان حدود الهی آورده شدهاند برای مثال حدِّ برای کسی که بهناحق انسانی که [در حقیقت] حکم برادرش را دارد، به قتل رساندهاست و یا حّد برای کسی که به ناحق مال انسان برادرش را به غارت ببرد و یا حدّ برای کسی که به آبروی برادر انسانش تعدی نماید و حدودی مانند اینها که هدف آنها رفع ظلم انسان بر برادر انسانش است. اما در مورد ایمان، خداوند به مسلمانان دستور نداده است مردم را به زور وادار کنند که ایمان بیاورند. هر چه که میخواهید به جای خداوند بپرستید. وظیفه ما ابلاغ است و حساب با خداوند است. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی است:
خداوند آتش را برای کافران و بهشت را برای شاکران قرار داده است. پس به دعوت مهدی منتظر که شما را به سوی پذیرش حکمیت «ذکر»،رسالت خداوند بر تمام بشریت، فرا میخواند، پاسخ دهید. ای مردمانی که در این دوران زندگی میکنید، خداوند را شکر کنید که مقدر نموده تا در زمان امت مهدی منتظر زندگی نمایید. بهراستی که خداوند با برانگیختن مهدی منتظر در میانتان فضل بسیار بزرگی را نصیب شما فرموده تا به شما بیاموزد دین اسلام بی تردید و حقیقتاً دین رحمت پروردگار است نه دین ترور و هراس. ای کسانی که همنوا با دشمنان اسلام، چهره دین اسلام را تخریب میکنید! از خدا بترسید! چون آنها به مردم میگویند: «آیا نمیبینید که این دین تروریستی چگونه مردم را به خاطر کافر بودن با چاقو ذبح میکند؟"» و این باعث تنفر مردم از دین رحمت الهی، اسلام میگردد.
ای مردم! اگر میخواهید حقیقت دین خداوند، اسلام حق را بشناسید، حقیقت این دین را در بیانات مهدی منتظر از قرآن با قرآن پیدا خواهید کرد و خواهید دانست که درباره خداوند و دین اسلام چقدر ظن بدی داشتید.
خداوند را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند کافی است که من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در بسیاری از موارد با عقاید مسلمانان و نصاری [مسیحیان] و یهودیان مخالفم و به هیچ وجه از امیال و خواستههای آنان پیروی نمیکنم که اگر چنین کردم، گمراه خواهم شد. اگر من از امیال آنان پیروی کنم از هدایتشدگان نخواهم بود. خداوند تعالی میفرماید:
الإمام ناصر محمد اليماني
23 - 02 - 1436 هـ
15 - 12 - 2014 مـ
09:27 صباحاً
ــــــــــــــــــ
الإمام المهديّ المنتظَر يدعو علماء المسلمين وكافة البشر للاحتكام إلى الذِّكر القرآن العظيم رسالة الله إلى الناس كافة ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم ومن اتّبعهم واعتصم بالكتاب المُنزّل عليهم في كلّ زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
يا حبيبي في الله الباحث الأنصاري، حقيقٌ لا أقول على الله إلا الحقّ بأنّ الله أهلك قوم تُبّع أجمعين بسبب ظلمهم لأنفسهم؛ إنّ الله لا يظلم الناس شيئاً ولكنّ الناس أنفسهم يظلمون. وكذلك لم أجد أنّ الله بعث من قوم تُبّع إلا الذين خرجوا من ديارهم حذر الموت من جرّاء زلزال الأرض من تحت أقدامهم فخرجوا من ديارهم كون أسقف البيوت كانت تخرّ على رؤوس أصحابها، فأمّا الجبابرة أصحاب البروج المشيدة فلم نفتِ ببعثهم من بعد أن أهلكهم الله ودمّر الزلزالُ بروجهم المشيدة على رؤوسهم وسكتنا عن بعث من يشاء الله منهم بادئ الأمر كوني لا أستطيع أن أفتي عن بعث من يشاء الله من قوم تُبّع إلا الذين خرجوا من ديارهم حذر الموت فمن ثمّ أهلكهم الله بصاعقة العذاب في يومٍ ممطرٍ كما سبق تفصيله في بيانٍ قبل هذا. تصديقاً لقول الله تعالى: {كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (242) ۞ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ (243) وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (244) مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً ۚ وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (245)} صدق الله العظيم [البقرة].
والمهم أننا أفتينا بهلاكهم أجمعين فذاقوا وبال أمرهم وسكتنا عن بعث من شاء الله منهم حتى أتى القدر المقدور لبيان نبيّ الله ذي القرنين؛ ذلكم نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل؛ ذلكم ذو القرنين، ويسمى بذي القرنين كونه ذو العُمْرَين؛ كونه تعمّر مرتين في الحياة الدنيا ولذلك يسمّى ذو القرنين أي ذو العُمْرَين كون القرون يقصد الله بها عمر الأمم في الكتاب. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً (98)} صدق الله العظيم [مريم].
فانظروا لقول الله تعالى: {وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ} ويقصد أنّه أهلك أعمار الأمم من قبلهم، ونستنبط المقصود من قوله {قَرْنٍ} أي يقصد (عُمْر)، فمن ثمّ يتبيّن لكم المقصود من خلال قول الله تعالى أنّ ذا القرنين أي ذا العمرين، وسبق تفصيل قصته في بيانٍ قبل هذا لتعلموا أنّه ذلك الرجل الذي مرّ على قريةٍ وهي خاويةٌ على عروشها من عذاب الله، فقال في نفسه: كيف يُحيي الله أهل هذه القرية من بعد موتهم؟ ثم آتيناكم بالبرهان المبين أنّ ذلك الرجل هو حقاً ذو القرنين، وتبيّن لكم أنّه ليس من أنبياء بني إسرائيل بل أبو العرب الثالث نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم بن آزر لا شك ولا ريب.
ويا حبيبي في الله الباحث، لقد تركنا هناك فخّاً لعلماء الأُمّة لعلك لم تجده فلو وجدته لما قصّرت ولجادلتنا به، وإنك تستطيع أن تجادلنا بآياتٍ أخرى إن كنت تريد. كذلك تنكر بعث نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل من ذُرِّيَة إبراهيم بن آزر كما أنكرت من قبل أصحاب الأعراف حتى أقمنا عليك الحجّة بالحقّ.
وربّما يودّ أحد أحبتي في الله الأنصار السابقين الأخيار أن يقول: "يا إمامي إننا نخشى من الفخوخ التي تريد أن توهم بها علماء الأُمّة بأنّهم يستطيعون أن يقيموا عليك الحجّة لعلهم يأتون ليحاورك لكي يقيموا الحجّة عليك ولكنّنا نخشى أن نقع فيها نحن الأنصار، أفلا تعلّمنا كيف تضع الفخوخ؟". فمن ثمّ يردُّ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني على أحبتي الأنصار الذين لم يرتقوا إلى حقيقة اسم الله الأعظم وأقول لهم: تجدوننا أحياناً نركّز التحدي على آيةٍ أن يغلبونَني في بيانها فمن ثمّ يقضوا على الدعوة المهديّة إن استطاعوا، وذلك لكوني أعلم أنّهم سوف يجدون في الكتاب آياتٍ يستطيعون أن يجادلوني بها ويرونها برهاناً مبيناً ضدّ بيان ناصر محمد لآيةٍ أخرى فيجعلونَها مثلاً يجادلوننا به، وعلى سبيل المثال حين تجدونَني قد ركّزت التحدي لعلماء الأُمّة المشهورين في أمّتهم على أن يُدحضوا حجّتي في قول الله تعالى: {وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا (54) وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (55) وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا (56) وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (57) أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَة آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ (58) ۞ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59) إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شيئاً (60) جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا (61) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا (62) تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا (63) وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ ۖ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا (64)}صدق الله العظيم [مريم].
فمن ثمّ سيتجرأ أحد علماء الأُمّة فيقوم بتنزيل صورته واسمه بالحقّ، فمن ثمّ يقول: "يا ناصر محمد اليماني، وها أنت اختصرت الأمر لندحض حجّتك فنأتي ببرهانٍ كمثل برهانك في قول الله تعالى: {وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ (58)} صدق الله العظيم [مريم]". فمن ثمّ يقولون: "فأنت تزعم يا ناصر محمد اليماني أنّه لا يقصد نبيّ الله إبراهيم بن آزر؛ بل قلت إنّه يقصد نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل، ولكنّنا يا ناصر محمد لا نعلم إلا بإبراهيمَ واحداً وهو إبراهيم بن آزر، وأمّا كونك تسند فتواك يا ناصر محمد بالضبط إلى قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؛ فتعال يا ناصر محمد اليماني لنأتيك بمثل آخر في قول الله تعالى: {لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (25) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ ۖ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ (26) ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ (27) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (28) لِّئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (29)} صدق الله العظيم [الحديد].
فمن ثمّ يقول الذي ينزّل صورته واسمه: "فانظر يا ناصر محمد اليماني كيف سوف نستنبط مِثْلك برهاناً مشابهاً لبرهانك، وهو قول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ} صدق الله العظيم [الحديد:26]. والسؤال لك يا ناصر محمد اليماني أليس إبراهيم هو من ذُرِّيَة نوح عليه الصلاة والسلام ورغم ذلك يقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ} صدق الله العظيم؟ أليست هذه آيةٌ محكمةٌ يا ناصر محمد؟". فمن ثمّ يردُّ الإمام ناصر محمد اليماني وأقول: أشهد لله أنّها آيةٌ محكمةٌ بيّنةٌ من آيات أمّ الكتاب وأنّ إبراهيم بن آزر هو من ذُرِّيَة نوح ذُرِّيَة بعضها من بعضٍ على مدار آلاف السنين، وبينهما آلاف السنين فلا بدّ أن يذكر الله نبيّه إبراهيم بن آزر وذريته من بعد ذكره للنبي نوح عليهم الصلاة والسلام وبينهما آلاف السنين. وأشهد أن قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؛ كذلك من آيات الكتاب المحكمات.
فما خطبكم يا معشر علماء الأُمّة ممن أظهرهم الله على أمرنا جبناء لم يتجرأ أيٌّ منكم أن يأتيَ فيقوم بتنزيل صورته واسمه بالحقّ فيجادلنا في نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم بن آزر؟ برغم أننا نترك لكم آياتٍ في الكتاب لا أذكرها في بيانِ موضوعٍ جديدٍ لكي تأتوا فتجادلوني بها فتضربوا بهنّ الأمثال، فمن ثمّ نأتيكم بالحقّ وأحسن تفسيراً من تفسيركم كما كان يفعل جدّي محمدٌ رسول الله فيردّ على من كانوا على شاكلتكم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (30) وَكَذلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نبيّ عَدُوّاً مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِياً وَنَصِيراً (31) وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاً (32) وَلاَ يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيراً (33) الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكَاناً وَأَضَلُّ سَبِيلاً (34)} صدق الله العظيم [الفرقان].
وعلى كلّ حالٍ يا أحبتي في الله علماء المسلمين وجب عليكم أن تذودوا عن حياض دينكم، فكيف أنّ ناصر محمد اليماني يفتك بعرى الباطل التي هي ليست بحبل الله؛ بل كعرى بيت العنكبوت فأفتك بها عروةً عروةً ويستبدلها الإمام المهدي بالحقّ بالعروة الوثقى لا انفصام لها من محكم القرآن العظيم وأنتم صامتون! فما خطبكم صامتون ما لكم لا تتكلمون؟ فلا تكونوا كمثل أصنام قوم إبراهيم بن آزر عليه الصلاة والسلام. فماذا دهاكم وما خطبكم أم إنّكم لا تسألون أنفسكم لماذا يسمّي الله العرب في الكتاب آل إبراهيم ويسمّي أهلَّ الكتاب بني إسرائيل؟ ألم يقل الله تعالى: {مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ} صدق الله العظيم [البقرة:105].
فمن يقصد الله بآل إبراهيم الذين يحسدهم كفار بني إسرائيل؟ أفلا تتفكّرون فمن ثمّ تعلمون علم اليقين أنّه حقاً يوجد في الكتاب نبيّ آخر اسمه إبراهيم غير إبراهيم بن آزر الجَدّ الأول؟ بل يقصد الجَدّ الثالث للعرب إبراهيم بن إسماعيل عليه الصلاة والسلام. وهو من الرسل الذي لم يقصصْهم الله على نبيّه محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم. تصديقاً لقول الله تعالى: {۞ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ ۚ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا (163) وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ ۚ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَىٰ تَكْلِيمًا (164) رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا (165) لَّٰكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ ۖ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا (166) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِيدًا (167) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا (168) إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (169) يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ وَإِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا (170)} صدق الله العظيم [النساء]. ولكنّه يوجد ذكرهم في خفايا أسرار الكتاب ليجعله الله معجزة البيان الحقّ للقرآن لمن آتاه الله علم الكتاب.
وكذلك نبيّ الله إسرائيل هو الجَدّ الثالث لبني إسرائيل كون جدّهم هو إسرائيل بن إسحاق بن إبراهيم، وهو ذات الجَدّ الثالث لبني إسرائيل هو يعقوب وهو نفسه إسرائيل، وكذلك جدّ العرب الثالث هو إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم ولذلك قال الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم.
ولكن الله آتى النّبي إبراهيم بن إسماعيل ملكاً عظيماً فلا بدّ أنّ الله قد بعثه إلى مَلِكٍ كان له مُلكاً عظيماً فأهلكه الله وأورثه لآل إبراهيم كما أورث الله ملك فرعون لبني إسرائيل. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ (52) فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (53) إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (54) وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ (55) وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ (56) فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (57) وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ (58) كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ (59)} صدق الله العظيم [الشعراء].
فكذلك أورث الله لآل إبراهيم مُلكاً هو أعظم من مُلك فرعون؛ ذلكم مُلْكُ المَلِكِ تُبّع اليماني الذي بسط حكمه على الجزيرة العربيّة؛ بل كانوا أشدّ وأطغى، فهو كذلك ادّعى الربوبيّة كما ادّعى فرعون الربوبيّة، فإذا كان فرعون قطّع أيدي وأرجل من اتّبع نبيّ الله موسى ولكن تُبَّع أظلم وأطغى كونه ألقى بهم في خندق جحيمٍ عظيمٍ. وقال الله تعالى: {وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ (1) وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ (2) وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ (3) قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ (4) النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ (5) إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ (6) وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ (7) وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (8) الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (9)} صدق الله العظيم [البروج].
وكذلك كان الملك تُبّع اليماني أشدّ قوةً وأكثر كنوزاً وجنوداً تقدّر بمئات الألوف. ولذلك قال الله تعالى: {أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّع} [الدخان:37]. فضرب الله بقوم تُبّع مثلاً أنّهم كانوا أشدّ قوةً وآثاراً في الأرض، فأهلك الله الملك تُبَّع اليماني وأورث ملكه لآل إبراهيم العرب الأولين، وهو الذي حاجّ إبراهيم بن إسماعيل في ربّه حين أخبره إبراهيم عليه الصلاة والسلام أنّ الله أماته فأحياه فقال أنا أحيي وأميت، ولكن أكثركم لا يعلمون. أم إنّكم لا تعلمون أنّ ذا القرنين مكّنه الله في الأرض وآتاه مُلْكَ تُبَّع اليماني؟ أم تظنون أنّ منْ قتل الملك تُبَّع اليماني كليب بن مره أيّها المزيّفون للتاريخ؟ أم ابتعث الله إلى الملك تُبّع اليماني الزير سالم أبو ليلى المهلهل فكذّب به فأهلكه الله! ما لكم كيف تحكمون؟ ألم يفتِكم الله أنّه أهلك تُبَّع بسبب تكذيب نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل؟ أم تريدون من الإمام المهديّ المنتظَر أن يبعثه الله متّبعاً لأهوائكم حتى تتّبعوني وتصدقوني؟ وأعوذ بالله أن أتّبع أهواءكم وخرافاتكم وأساطيركم في كُتيّباتِكم التي تخالف لما أنزل الله في القرآن العظيم.
ويا أحبتي في الله علماء الأُمّة، فلا يزال لدينا الكثير والكثير من الحجج الداحضة للباطل، فهيا.. فمَنْ ذا الذي يقوم بتنزيل صورته واسمه بالحقّ من علماء الأُمّة المشهورين! كون لنا من ذلك هدفٌ وحكمةٌ بالغةٌ. ألا يهمّكم أن تعرفوا التاريخ العربيّ القديم المدثور لآبائكم الأولين؟ أم لا يهمّكم أن تتبيّنوا من دعوة الإمام ناصر محمد اليماني هل جاء بالحقّ أم إنّه كمثل الذين تتخبّطهم مُسوس الشياطين ممن يدّعي كلٌّ منهم أنه المهديّ المنتظَر؟ فلربما ناصر محمد اليماني منهم إذا لم تجدوا ناصر محمد يلجمكم بالحقّ إلجاماً فيبتر ألسنة الممترين بآياتٍ محكماتٍ بيّناتٍ من آيات أمّ الكتاب. فلا نطلب منكم التصديق والاتّباع من قبل التدبر والاقتناع، وكذلك لا يجوز لكم الحكم على ناصر محمد اليماني أنّه على باطلٍ حتى تتدبّروا في سلطان علمه فإن حكمتم على ناصر محمد من قبل الاستماع إلى سلطان علمه فقد أثبتم على أنفسكم أنّكم لستم من أولي الألباب، كون أولي الألباب هم الذين يستمعون القول من قبل أن يحكموا على الداعية ثمّ يتّبعون أحسنه إن تبيّن لهم أنّه ينطق بالحقّ ويهدي إلى صراطٍ مستقيمٍ. وأتحدّاكم بالقرآن العظيم وأقيم عليكم الحجّة من الآيات المحكمات ومن الآيات المفصلات. أم إنّكم لا تعلمون أنّ للآيات المحكمات آياتٌ مفصّلاتٌ في الكتاب؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {الَر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ (1)} صدق الله العظيم [هود].
أم تظنون أن ّناصر محمد اليماني فقط معتمدٌ على الآية المحكمة في قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؟ بل لا تكفي وحدها ما لم نأتكم بتفصيلٍ لها من محكم التّنزيل. غير أنّي أتعجب من كافة أصحاب اللسان العربيّ المبين كيف أنّهم يجدون النسب العربيّ في محكم القرآن العظيم أنّ آل إبراهيم بن إسماعيل كما بني إسرائيل بن إسحاق! بل حتى لم تسألوا أنفسكم فمن هم آل إبراهيم الذين يحسدهم الحاسدون من بني إسرائيل! ولم تسألوا أنفسكم ومنذ متى آتاهم الله مُلكاً عظيماَ! فما خطبكم لا تتدبّرون الكتاب يا أولي الألباب؟ فتذكروا قول الله تعالى: {كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [ص:29]. وأعلمُ أنّه ليجتمع نسبُ بني إسرائيل ونسب العرب في النسب العام آل إبراهيم بن آزر، فلا تظنّوا الإمام المهدي ناصر محمد اليماني من الجاهلين. أم تُحرِّمون على نبيّ الله إسماعيل أن يُسمّي ابنه على اسم أبيه إبراهيم صلوات ربّي وسلامه عليهم أجمعين؟.
ويا أحبتي في الله علماء المسلمين، ما غرّكم في بيانات ناصر محمد اليماني للقرآن بالقرآن؟ فهل لديكم أهدى منها سبيلاً وأحسن تفسيراً وأصدق قيلاً؟ فمن ثمّ نترك التحدي من الله مباشرةً كما تحدى أمثالكم: {وَقَالُوا لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (111) بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (112)} صدق الله العظيم [البقرة].
ويا حبيبي في الله الباحث الأنصاري يا قرة عين إمامك، فكن من الشاكرين وابحث عن الحقّ بنيّة اتّباع الحقّ فمن ثمّ يهديك ربّك إلى الحقّ، ولا تبحث عن الثغرات بنيّة إقامة الحجّة فمن ثم يزيدك الله عمًى فتقع في الفخوخ التي نريد أن نجلب بها إلينا للحوار أحبتنا علماء الأُمّة الكبار، لكونه عندما يجد مدخلاً على ناصر محمد اليماني ثم يقول آن الأوان أن أقضي على دعوة الإمام ناصر محمد اليماني فأغلبه في تفسير آيةٍ فسّرها بالخطأ، ثم يقول فسوف نأتي ناصر محمد بالحقّ وأحسن تفسيراً، ثم يتجرّأون للحوار. فانتبهوا أن تقعوا في الفخوخ أنتم يا معشر الأنصار، واحذروا فتنة شياطين البشر من وراء الستار فيراسلونكم على الخاص فيقولون لكم: "فانظروا إلى قول الله تعالى كذا وكذا" فيأتيكم بآيةٍ مضادةٍ في ظاهرها لبيان ناصر محمد اليماني. وفيكم سمّاعون لهم! فاحذروا. ومنكم رجالٌ صدقوا ما عاهدوا الله عليه وما بدلوا تبديلاً.
وشكراً للأواب التوّاب ومن على شاكلته الذين يراسلون الإمام المهدي على الخاص ليخبره بمكر شياطين البشر للأنصار من وراء الستار، فمن ثمّ نقول لهم: "يا معشر الأنصار من الذين يستمعون لفتنة شياطين البشر من وراء الستار فقولوا لهم هيا تفضلوا للحوار في طاولة الحوار العامة، وليس أن تقيموا عليه الحجّة من وراء الستار، وأقيموا الحجّة على العام على الإمام ناصر محمد اليماني وفي موقعه، وينتهي أمره فقط لو تقيموا عليه الحجّة في مسألةٍ واحدةٍ من القرآن العظيم سواء من محكمه أو متشابهه" فاختاروا ما تشاءون فنحن لها بإذن الله.
واعلموا بأنّ نبيّ الله مذكورٌ في الإنجيل ولكن فقط بذي القرنين من غير تفصيلٍ برغم أنّ الإنجيل ذكره فلم يفقه بنو إسرائيل من هو ذو القرنين ولذلك جاءوا يسألون محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم. وقال الله تعالى: {وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا (83)إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا (84)} صدق الله العظيم [الكهف]. ولكنّه تلى منه ذِكراً ولم يذكر القصة كاملةً، ألا وإنّ الإمام المهدي ليعلّمكم بقصته ذلكم مما علّمني ربّي من خفايا أسرار الكتاب، وأعلم من الله ما لا تعلمون.
واعلموا يا معشر علماء المسلمين ورهبان النصارى وأحبار اليهود أنّ الله يتحداكم بمن آتاه الله علم الكتاب القرآن العظيم ليحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون بالقول الفصل وما هو بالهزل وليس تحدي الغرور، وإلى الله تُرجع الأمور. فكونوا من الشاكرين يا معشر الأُمّيّين والنصارى واليهود إذ قدّر الله بعث الإمام المهديّ المنتظَر في أمّة البشر اليوم في عصركم ليعلّمكم ما لم تكونوا تعلمون ويحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون ويهديكم بالقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد رسالة الله إلى الثقلين الجنّ والإنس، فلكم تجهلون قدري وأنتم لا تحيطون بسري! أم إنّكم لا تعلمون لماذا يسمى المهديّ المنتظَر بالمهديّ المنتظَر حتى في عصر الأنبياء يصفه الأنبياء بالمهديّ المنتظَر؟ ولسوف نفتيكم بالحقّ ذلكم المهديّ المنتظَر الذي تنتظره البشر ليبيّن لهم حقيقة اسم الله الأعظم كون في حقيقة اسم الله الأعظم الحكمة من خلقهم ، ولذلك خلقهم فيوحّد صفّهم فيهدي به الله من في الأرض جميعاً فيجعلهم أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ.
فما أحوجكم لبعث الإمام المهديّ المنتظَر في هذا العصر، وها هو قد بعثه الله فيكم منذ ما يزيد عن عشر سنوات وبلغت دعوته ما بلغت الإنترنت العالميّة وسيلة الحوار من قبل الظهور، فلا تهِنوا ولا تستكينوا يا معشر الأنصار السابقين الأخيار في عصر الحوار من قبل الظهور فأنتم رحمةٌ للبشر حريصون على عدم سفك دماء المسلمين والكفار وتريدون رفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان، ولا تُكرهوا الناس على الإيمان فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر، فما عليكم وإمامكم إلا ما على الرسل وأتباعهم في الكتاب البلاغ المبين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} صدق الله العظيم [النحل:35].
{وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} صدق الله العظيم [العنكبوت:18].
{فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ} صدق الله العظيم [الشورى:48].
{وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِين} صدق الله العظيم [التغابن:12].
وربّما يودّ كافة علماء المسلمين أن يقولوا: "مهلاً مهلاً يا ناصر محمد اليماني؛ بل قال محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عن ابن عمر رضي الله عنهما أنّ رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: [أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إلاه إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دمائهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى] متفق عليه".
فمن ثمّ يردُّ عليهم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني وأقول: كذبتم يا من اتّفقتم على الباطل، وبرغم أنّ هذا الحديث متفقٌ عليه ولكنّنا نسفناه من محكم القرآن العظيم نسفاً فجعلناه كرمادٍ اشتدت به الريح في يومٍ عاصفٍ؛ بل ذلك حديثٌ جاءكم من عند الشيطان الرجيم. والحكمة من افتراء هذا الحديث لكي يوحّد به البشر كافةً ليقفوا صفاً واحداً ضدّ المسلمين كون الشيطان يعلم أنّ البشر حين يسمعون هذا الحديث فإنّهم حتماً سوف يقولون: "فما دام المسلمون يريدوننا أن ندخل في دينهم حتى ولو كنا كارهين، ما لم؛ فأحلّ لهم نبيّهم أن يسفكوا دماءنا ويغنموا أموالنا ويسبوا نساءنا بناءً على معتقدهم بهذا الحديث عن نبيّهم؛ إذاً فلا بدّ من القضاء على المسلمين ودينهم من قبل أن يتمكنوا في الأرض". ثم نقول: مهلاً مهلاً يا معشر البشر، فوالله الذي لا إله غيره ما نطق بهذا الحديث فاه محمدٍ رسول الله الرحمة للعالمين؛ بل ذلك حديث مفترى جاء المسلمين من عند غير الله ورسوله؛ بل من عند الشيطان الرجيم لكي يوحّد صفّ البشر لحرب المسلمين من قبل التمكين حتى لا يكرهوهم في الدين، ولكن ما جاء من عند الله تجدونه في القرآن مخالفاً لقول الشيطان كون هذا الحديث يأمر المسلمين أن يقاتلوا الناس حتى يدخلوا في الدين كرهاً، ولكن هذا الحديث مخالفٌ لأمر الله تعالى في قول الله تعالى: {لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:256].
وإنّما أمرنا الله أن نجاهد في سبيل الله لرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان بإقامة دستور الحدود فقط كمثل حدّ من قتل أخيه الإنسان بغير حقّ، أو حدّ من نهب مال أخيه الإنسان بغير حقّ، أو حدّ من اعتدى على عرض أخيه الإنسان إلى غير ذلك من تطبيق الحدود التي ترفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان.
وأما الإيمان فلم يأمر الله المسلمين أن يكرهوا الناس حتى يكونوا مؤمنين، فاعبدوا ما شئتم من دون الله فإنّما علينا البلاغ وعلى الله الحساب. تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ (11) وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ (12) قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (13) قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي (14) فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (15) لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ ۚ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ (16) وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ (17) الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (18) أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ (19) لَٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ (20)} صدق الله العظيم [الزمر].
وجعل النار لمن كفر والجنة لمن شكر، فأجيبوا داعي المهديّ المنتظَر لدعوة الاحتكام إلى الذكر رسالة الله إلى الناس كافةً، وكونوا من الشاكرين يا معشر البشر في هذه الأُمّة إذ قدّر الله وجودكم في أمّة المهديّ المنتظَر، فإنّ فضل الله كان عليكم عظيماً ببعث المهديّ المنتظَر في أمّتكم ليعلمكم أنّ دين الإسلام هو حقاً دين رحمةٍ للعالمين لا شك ولا ريب، وليس دين الإرهاب. فاتقوا الله يا من شوّهتم بدين الله الإسلام إضافةً إلى تشويه أعداء الإسلام بالإسلام كونهم يقولون للبشر: "ألا تنظرون إلى دين الإرهاب كيف يذبح الناس ذبحاً بالسكاكين بحجّة كفرهم؟" ثم يَكره البشر دين الله الإسلام الرحمة للعالمين.
ويا معشر البشر أجمعين، إن شئتم أن تعلموا حقيقة دين الله الإسلام الحقّ فسوف تجدون حقيقته في بيان الإمام المهدي للقرآن بالقرآن ثم تعلمون لَكَم أسأتم الظنّ بالله وبدينه الإسلام.
وأشهد الله وكفى بالله شهيداً أنّني الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني أخالف في كثيرٍ ما هم عليه المسلمين والنصارى واليهود ولا أتّبع أهواءهم شيئاً، ولئن فعلتُ لضللت وما أنا من المهتدين لو أتّبع أهواءهم، وقال الله تعالى: {وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَٰؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ (53) وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (54) وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55) قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ ۚ قُل لَّا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ ۙ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (56) قُلْ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ ۚ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ ۚ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ يَقُصُّ الحقّ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ (57)} صدق الله العظيم [الأنعام].
اللهم قد بلّغتُ اللهم فاشهد، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخو البشر في الدم من حواء وآدم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــ
آموزش به انصار درباره چگونگی حجت آوردن در برابر کسانی که درباره نبی الله ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم با آنها مجادله میکنند....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمدٍ رسول الله من آل إبراهيم وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين، أمّا بعد..
سلام خدا و رحمت و برکات او بر انصار پیشگام برگزیده عزیزم که بهترین مردمان و نیکوترین مخلوقات خداوند در این امت هستند.
عزیز من در راه خدا انصار «ولید بن احمد» همنشین انصارم «محمد الصحبی» و چه همنشین نیکویی از میان مردم عالم داری، ای نور چشم امامت، آیاتی در محکمات کتاب است که نیاز به تفصیل دارند. تصدیق، فرمودهی خداوند تعالی:
{الر ۚ كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿١﴾} صدق الله العظيم [هود]. برخی از آیات کتاب نیاز به تأویل دارند و این آیات متشابه هستند وآیاتی هم در کتاب هستند که محکم و روشن هستند [آیات الکتاب محکمات بیّنات] و نه نیاز به تأویل دارند و نه نیاز به تفصیل.
درهر حال، گاهی در زمان مجادله با علمای امت و محققان اسلامی از آیات محکمی حجت میآورید که نیاز به تفصیل دارند چون آنها از دسته آیاتی هستند كه استوار شده و سپس در آیات دیگر تفصیل آنها آمدهاست [أحكمت ثم فصّلت] و نمیتوانی تنها با خود آن آیه، ثابت کنی چون از«آیات محکم بینه» نیست بلکه از آیات محکم است که نیاز به تفصیل با آیات دیگر محکم کتاب دارد.
درهر حال، ای انصار پیشگام برگزیده عزیزم، به شما یاد خواهم داد چگونه برای کسانی که در مورد نبی ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر با شما مجادله میکنند؛ حجت بیاورید. اول از این فرموده خداوند تعالی شروع کنید که: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم [مريم:۵۸] این از آیات محکمی است که نیاز دارد از کتاب تفصیل شود، چون خداوند از جَدِّ سوم اعراب و جَدِّ سوم بنیاسرائیل یاد می کند و جَدِّ سوم اعراب، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم عليهم الصلاة والسلام و جَدِّ سوم بنیاسرائیل، إسرائيل بن إسحاق بن إبراهيم عليهم الصلاة والسلام، است. ولی اگر تفصیل این آیه در فرمودهی خداوند تعالی: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} آورده نشود، میتوانند با شما مجادله کرده و بگویند: «منظور ابراهیم بن آزر است». اما شما در پاسخ خواهید گفت: «خیر مقصود ابراهیم بن اسماعیل، سومین جَدِّ اعراب است». سپس آنان خواهند گفت: «اگر راست میگویید برهانتان چیست؟» . آنگاه شما در برابرشان به حق حجت آورده و بگویید: «بدانید که کافران بنیاسراییل به آل ابراهیمَ عرب حسادت میکردند چون خداوند محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمرسلين را که برای هدایت همگی مردم آمدهاست و حامل رسالت قرآن عظیم برای هر دو گروه بزرگ جن و انس [ثقلین] بود، از میان اعراب آل ابراهیم برگزید. این حسودان، از شیاطین یهود و نصاری [مسیحیان] مشرک بودند که بهخاطر این بزرگداشت و تکریم عظیم، نسبت به آل ابراهیم عرب حسادت میورزیدند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنفُسِهِمْ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۰۹]. و خداوند تعالی میفرماید: {مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۗ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۰۵]. و این یعنی بنیاسرائیل بهخاطر آنچه که خداوند به اعراب آل ابراهیم عطا نمود، به انان حسادت میکردند و خداوند تعالی میفرماید:
{أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا ﴿٥٤﴾ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ﴿٥٥﴾} صدق الله العظيم،[النساء]
در اينجا دهان كسی كه در باره پيامبر خدا ابراهيم بن اسماعيل با شما مجادلهمیکند، بسته میشود و درمییابند كه به حق، ابراهيم ديگری وجود دارد و او باید از نسل پيامبر خداوند اسماعيل باشد زيرا برای پرسشگران روشن شد كه بعد از اسماعیل، بیشکوترديد او پدر اعراب است. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالي: {أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا ﴿٥٤﴾ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ﴿٥٥﴾} صدق الله العظيم،[النساء]
سپس پرسشگران از شما سؤال میکنند: «ای انصار ناصر محمد یمانی! پس حال که چنین است اگر راست میگویید برای ما فتوا دهید خداوند نبیِّ خود ابراهيم بن اسماعیل را به سوی چه کسانی فرستاد؟ چون در این آیه، میبینیم که خداوند او را وارث ملکی عظیم قرارداده است پس باید به سوی یکی از پادشاهان جبار زمین فرستاده شدهباشد و مورد تکذیب واقع شده و لذا خداوند پادشاه کافر را هلاک نموده و ملک او را به نبی الله ابراهیم بن اسماعیل داده باشد». آنگاه برایشان برای ملک نبی الله ابراهیم، برهان روشن بیاورید و برهانتان این فرموده خداوند تعالی است:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿٢٥٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة] ما پیش از این از کتاب ثابت کردیم که خداوند ملک پادشاه تبّع الیمانی را که در نظر بشر؛ ملک عظیمی بود به ابراهیم بن اسماعیل عليهما الصلاة والسلام عطا نمود و ملک بزرگتری نیز به آنان عنایت کرد که همانا نصفی از «جنت بابل» بود؛ زمینی که در جنوب سد ذی القرنین در زمین دارای دو مشرق قرار داشت و قبل از آن، پای آنها [اعراب] به آنجا نرسیده بود. خداوند همهی آن را به امام مهدی عربی ناصر محمد یمانی خواهد داد، زمینی که پای شما به آنجا نرسیدهاست؛ زمینی که در باطن زمین دارای دو مشرق قرار دارد و نیمی از آن را قبلاً به ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل بن ابرهیم و کسانی از آل ابراهیم علیهم الصلاة و والسلام که با وی بودند؛ عطا نمود؛ زمینی که پای شما به آن نرسیدهاست. تأکید میکنیم خداوند آن را به امام مهدی عربی ناصر محمد یمانی خواهد داد. این وعده الهی است و خداوند خلف میعاد نمیکند. تصدیق وعده حقی که به کسانی داده شدهاست که هیچچیزی را با خداوند شریک نمیگیرند. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿٥٥﴾ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿٥٦﴾ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ۖ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [النور]. ای «اباهبة» آیا بازهم میخواهی با هر حیله و وسیلهای که شده، شب و روز تلاش کنی تا راه پیروی از حق را منحرف سازی؟ پای خود را از گلیمت درازتر نکن و وادارم نکن با دعایی که کمرت را شکسته و عمرت را کوتاه میکند، تو را در هم شکنم، چون تو را از شیاطین سرکش میبینم. پس برحذر باش و مجبورم نکن که این برایت بهتر است. دست از دور کردن مردم ازحق با استفاده از باطل بردار.
و اما در مورد برانگیخته شدن قوم تبَّع، گفتیم که خداوند «تبَّع یمانی» جبار و متکبر را بر نیانگیخت و همچنین همدستان او در حکم جابرانهاش که با تصمیم او برای به آتش انداختن مؤمنان به خداوند عزیز و حمید مخالفت نکردند نیز برانگیخته نشدند. ما تنها گفتیم: خداوند سپاه تبع را بعد از آنکه جزای کار خود را دیدند برانگیخت. ما صحبتی از برانگیخته شدن پادشاه تبع و همدستان بدکارش که در این حکم با او همراهی کردند، نکردیم. بلکه خداوند همه آنها را هلاک کرد و وارد آتش شدند و جز خداوند یاوری نیافتند، مانند تمام ظالمانی که همچون ایشان هستند. به این ترتیب پادشاه تبع و همدستان بدکارش که در دولت بزرگ او در حکمش با وی همراه بودند تا الآن، در آتش هستند و جزای اعمال خود را میچشند و سپس خداوند آنها را درجریان بعث اول، در زمان مهدی منتظر بر میانگیزد و امیدواریم خداوند این برانگیخته شدن را مایه رحمت برای آنان قرار دهد؛ همچنین برای افراد مانند آنان که قبل از آنها بودند . بهراستی که فضل خداوند بر بندگانش بسیار است اما اکثر مردم شکرگزار نیستند.
اباهبة ، پیش از این به تو گفتیم شایسته تکریم نیستی، پس برو به جهنم. ما بعد از بستن باب گفتوگو بین من و تو درباره نبی الله ذوالقرنین، دیگر در انتظار گفتوگو با تو نیستیم، بلکه منتظر علمایی از امت هستیم که غرور آنها را به گناه نکشاند. اما تو «اباهبة»، میبینم مانند شیطان رجیم، دچار کبر و غرور و خبث و حسد و لئامتی و بیان حق قرآن تنها باعث بیشتر شدن پلیدی تو میگردد، میدانی چرا؟ چون به دنبال حق و پیروی کردن از آن نیستی، بلکه دنبال منفذی ولو به اندازه سر سوزن میگردی تا بتوانی در برابر ناصر محمد یمانی حجت بیاوری. گوش کن چه میگویم: تا زمانی که چنین نیت خبیثانهای داشته باشی، والله، والله، والله؛ اگر امام مهدی تمام آنچه را که خداوند در لوح محفوظ خود کتابت فرموده، برایت روشن نماید، باز هم تنها حاصل آن برای تو اضافه شدن پليدی است و خداوند تو را نسبت به تمام آن حقایق کور نگاه میدارد تا چیزی از حق را نتوانی ببینی و حتی اگر خداوند به تو بصیرت دیدن آنها را بدهد، قلبت را منحرف میکند تا از هیچ یک از آنها پیروی نکنی. این ظلم از طرف خداوند نیست، این ظلمی است که تو در حق خود میکنی. چون به دنبال یافتن و پیروی از حق نیستی؛ بلکه تنها به دنبال آوردن حجت در برابر امام ناصر محمد یمانی هستی که خداوند او را چون سرنیزهای قرار داده که در قلب اباهبة فرو میرود. پس از خشمت خواهی مُرد چون خداوند خلیفه خود را علیرغم میل تو [بر جهان] چیره خواهد کرد. پس برو به جهنم که گفتوگویی بین من و تونیست چون هدر دادن وقت است. میدانیم تلاش می کنی پنهانی و از پشت پرده، انصار را به فتنه بیندازی. بدان که گناه فتنه در نزد خداوند بیش از گناه قتل عمد است و اگر احدی از آنان را گمراه کنی، مانند این است که همه مردم را به گمراهی کشانده باشی. اگر کسی از علمای امت برای گفتوگو، میهمان ما شد پیگیر گفتگوی بین امام ناصر محمد یمانی و میهمانان گرامی او از علمای امت باش. با اینکه بیانات امام ناصر محمد یمانی توسط هزاران نفر از علمای مسلمین پیگیری میشود و اکثرشان نیز او را تکذیب نکردهاند اما هنوز برایشان یقین کامل حاصل نشده آیا ناصر محمد یمانی بی تردید همان مهدی منتظراست؟ راز تردیدشان بین انکار یا اعتراف این است، با اینکه امام ناصر محمد یمانی در بعضی از بیانات نسبت به علمای امت سختگیری میکند؛ اما خداوند هیبت امام ناصر محمد یمانی را به قلب کسانی که از امر او آگاه شده و دربیانات حق قرآن تدبر میکنند، میاندازد.
اما کسانی که قبل از شنیدن بیانات درباره آن قضاوت میکنند از خردمندان نبوده و نه برای خود و نه برای امتشان فایدهای ندارند.
به پروردگار واحد قهار قسم اگر ببینیم سعی میکنی باز از پشت پرده و به صورت خصوصی انصار را به فتنه بیندازی، شب و روز با اصرار از درگاه پروردگارم درخواست میکنم و با دعایی که نه نابودت کند و نه رهایت سازد تو را درهم میشکنم، یعنی نه مرگ برایت بماند و نه زندگی!تا به عذاب دردناکی گرفتار شوی و نه مرده باشی و نه زنده! مرا مجبور نکن که کمرت را درهم شکنم. به خداوند قسم که دوست ندارم برعلیه احدی دعا کنم، مگر اینکه خداوند مرا آگاه نماید که آن فرد بعد از آنکه حق برایش روشن شد، شب و روز در تلاش است تا مردم را از پیروی از ذکر و دعوت مهدی منتظر دور نماید. تو باعث شدی که ما حقیقت نبی خداوند ذوالقرنین را برای انصار بازگو نماییم؛ این برای آن بود که از خشمت بمیری. میدانم که قلب تواز غیض و حقد نامحدود نسبت به امام مهدی ناصر محمد یمانی آکندهاست و درصورتی که بازنگردی [و توبه نكنی] خداوند تو را عبرت اطرافیانت خواهد کرد. امور به خداوند باز میگردد که از چشمهای خیانتکار و رازهای پنهان در سینهها آگاه است.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - 02 - 1436 هـ
16 - 12 - 2014 مـ
07:07 صباحاً
ــــــــــــــــــ
تعليم الأنصار كيف يقيمون الحُجّة من محكم الذِّكر على الذين يحاجّونهم في نبيّ الله ذي القرنين (إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم) ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمدٍ رسول الله من آل إبراهيم وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين، أمّا بعد..
سلامُ الله عليكم ورحمة الله وبركاته أحبتي الأنصار السابقين الأخيار صفوة البشريّة وخير البريّة في هذه الأمّة..
ويا حبيبي في الله الأنصاري وليد بن أحمد قرين الأنصاري محمد الصحبي؛ ونِعْمَ القرين قرينك في العالمين، ويا قرّة عين إمامك إنّ من آيات الكتاب ما هي محكمةٌ وتحتاج إلى تفصيلٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {الر ۚ كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ (1)} صدق الله العظيم [هود]. ومن آيات الكتاب ما تحتاج إلى تأويلٍ وهنّ الآيات المتشابهات، ومن آيات الكتاب محكمات بيّنات ولا تحتاج إلى تفصيلٍ ولا إلى تأويلٍ.
وعلى كل حالٍ فحين تُحاجّون علماء الأمّة والباحثين الإسلاميّين بآياتٍ محكماتٍ من اللاتي تحتاج إلى تفصيلٍ كونها من الآيات التي أحكمت ثم فصّلت بمزيدٍ من التفصيل في آياتٍ أُخريات فأنت لن تستطيع أن تُثبت بها وحدها كونها ليست آيةً محكمةً بيّنةً؛ بل آية محكمة تحتاج إلى تفصيلٍ من محكم التنزيل.
وعلى كل حالٍ يا معشر أحبتي الأنصار السابقين الأخيار، لسوف نعلّمكم كيف تقيمون الحجّة على الذين يحاجّوكم في نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم بن آزر، فأولاً تبدأون بقول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم [مريم:58]. فهذه من الآيات المُحكمات التي تحتاج إلى تفصيلٍ من الكتاب كونه ذكر الله فيها جَدّ العرب الثالث وجَدّ بني إسرائيل الثالث، وجَدّ العرب الثالث هو إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم عليهم الصلاة والسلام وجَدّ بني إسرائيل الثالث هو إسرائيل بن إسحاق بن إبراهيم عليهم الصلاة والسلام، ولكنّ التفصيل إذا لم تأتوا به لهذه الآية في قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} فعندها يستطيع من يجادلكم أن يقول: "بل يقصد إبراهيم بن آزر". ولكنكم سوف تقولون: "بل يقصد إبراهيم بن إسماعيل جَدّ العرب الثالث". فمن ثم يقولون لكم: "هاتوا برهانكم إن كنتم صادقين". فمن ثمّ تقيمون عليهم الحجّة بالحقِّ وقولوا لهم: "اعلموا أنّ آل إبراهيم العرب الذين يحسدهم كفار بني إسرائيل بسبب أنّ الله بعث منهم محمداً رسول الله خاتم الأنبياء والمرسلين إلى الناس كافة برسالة القرآن العظيم رسالة شاملة إلى الثقلين الجنّ والإنس، فإنّما الحاسدون من شياطين اليهود ومشركي النّصارى حسدوا آل إبراهيم العرب على هذا التكريم العظيم. وقال الله تعالى: {وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنفُسِهِمْ} صدق الله العظيم [البقرة:109].
وقال الله تعالى: {مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:105].
فهذا يعني أنّ بني إسرائيل يحسدون العرب آل إبراهيم بن إسماعيل على ما آتاهم ربُّهم. وقال الله تعالى: {أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (54) فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا (55)} صدق الله العظيم [النساء].
وهنا تُلجِمون من يُجادلكم في نبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل إلجاماً ويعلمون أنّه حقاً يوجد هناك إبراهيم آخر ولا بدّ أنّه من ذرّية نبيّ الله إسماعيل كونه تبيّن للسائلين أنّه أبو العرب من بعد إسماعيل لا شك ولا ريب. تصديقاً لقول الله تعالى: {أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (54) فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا (55)} صدق الله العظيم.
فمن ثمّ يقول لكم السائلون: "فكذلك أفتونا يا معشر أنصار ناصر محمد اليماني إلى مَنْ بعث الله نبيّه إبراهيم بن إسماعيل؟ كوننا نرى في هذه الآية أنّ الله أورثه مُلكاً عظيماً فلا بدّ أنّه بعثه إلى أحد ملوك الأرض الجبابرة فكذّبه فأهلك الله المَلِك الكافر وأورث مُلكه لنبيّ الله إبراهيم بن إسماعيل إن كنتم صادقين". فمن ثمّ تأتونهم بالبرهان المبين في مُلْك نبيّ الله إبراهيم، وهو في قول الله تعالى: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِـي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِـي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:258].
وقد أثبتنا في الكتاب من قبل أنّ الله آتى إبراهيم بن إسماعيل عليهما الصلاة والسلام مُلك المَلِكِ تُبّع اليماني وكان مُلْكاً عظيماً في نظر البشر، وكذلك زادهم الله بملْكٍ عظيمٍ وهو نصف جنّة بابل في أرض لم تطَئوها جنوب سدّ ذي القرنين بالأرض ذات المشرقين، ويؤتيها الله جميعاً كذلك للإمام المهديّ العربيّ ناصر محمد اليماني بأرضٍ لم تطَئُوها باطن أرضكم ذات المشرقين كما أوتي نصفها من قبل ذو القرنين إبراهيم بن إسماعيل بن إبراهيم ومن معه من آل إبراهيم عليهم الصلاة والسلام بأرضٍ لم تطَئُوها؛ فكذلك نؤكد أنّ الله سيؤتيها للإمام المهدي العربيّ ناصر محمد اليماني؛ وعد الله لا يخلف الميعاد تصديقاً لوعده الحقّ لقومٍ لا يشركون به شيئاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شيئاً ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (55) وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (56) لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ۖ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ (57)} صدق الله العظيم [النور].
ويا أيها المدعو أبا هبة، فهل لا تزال تصدّ عن الحقّ صدوداً بكلّ حيلةٍ ووسيلةٍ ليلاً ونهاراً؟ فقف عند حدّك فلا تجبرني أن أقصف ظهرك بدعوةٍ تقصم ظهرك وتقصّر عمرك كوني أراك شيطاناً مريداً، فاحذر ولا تجبرني على ذلك خيراً لك، فكفّ عن الصدّ عن الحقّ بالباطل.
وأما بالنسبة لبعث قوم تُبّع، فقلنا لم يبعث الله تُبّع اليماني الجبار المتكبر بغير الحقّ، وكذلك لم يبعث الله بطانته في الحكم الجبابرةَ الذين لم يردّوا عليه ما في عقله إذ أمر جنوده بإحراق المؤمنين بالله العزيز الحميد؛ بل قلنا فقط :
بعث الله جنود تُبّع جميعاً بعد أن أذاقهم الله وبال أمرهم ولم يبعث تُبّع وبطانة السوء الذين كانوا معه في الحكم بل أهلكهم الله فأُدخلوا ناراً ولم يجدوا لهم من دون الله أنصاراً، كمثل من كانوا على شاكلتهم. فكذلك الملك تُبّع اليماني وبطانة السوء في الحكم في دولته الكبرى فلا يزالون يذوقون وبال أمرهم حتى الساعة في النار، وسوف يبعثهم الله في البعث الأول في زمن المهديّ المنتظر، وأرجو من الله أن يكون لهم بعث رحمةٍ كأصحابهم من قبلهم إنّ الله لذو فضلٍ على الناس ولكن أكثر الناس لا يشكرون.
وقلنا لك من قبل يا أبا هبة فلتذهب إلى الجحيم فإنّك لا تستحق التكريم، ولم ننتظرك للحوار من بعد إغلاق الحوار بيني وبينك في نبيّ الله ذي القرنين؛ بل ننتظر علماء الأمّة من لا تأخذه منهم العزّة بالإثم، وأمّا أنت يا أبا هبة فإني أرى نصيبك من الكبر والغرور والخبث والحقد واللؤم كنصيب الشيطان الرجيم ولن يزيدك البيان الحقّ للقرآن إلا رجساً إلى رجسك، وهل تدري لماذا؟ وذلك كونك لا تبحث عن الحقّ لتتبعه بل تبحث عن مُدْخلٍ ولو خرم إبرة لتقيم الحجّة على ناصر محمد اليماني. فاسمع ما أقول:
فما دامت نيّتك خبيثةً هكذا فوالله ثمّ والله ثمّ والله لو بيّن لك الإمام المهدي كافة ما كتبه الله في اللوح المحفوظ فإنّه لن يزيدك إلا رجساً إلى رجسك ويجعله الله عليك عمًى جميعاً لا تبصر الحقّ شيئاً، ولو بصّرك الله بالحقِّ لأزاغ الله قلبك فلا تتّبعه شيئاً، وليس بظلمٍ من الله؛ بل بظلمٍ من نفسك كونك لا تبحث عن الحقّ لتتبعه بل تبحث فقط عن إقامة الحجّة على الإمام ناصر محمد اليماني الذي جعله الله حِربَةً خارقةً في قلب أبي هبة، وسوف تموت بغيظك ويُظهر الله خليفته رغم أنفك، فاذهب إلى الجحيم فلا حوار بيني وبينك كونك مضيعة للوقت، ونعلم أنّك تسعى لفتنة الأنصار من وراء الستار، ألا وإنّ الفتنة عند الله إثمها أشدّ من إثْمِ القتل عمداً، فإن أضللت أحدهم فكأنّما أضللت الناس جميعاً. فتابع حوار الإمام ناصر محمد اليماني مع الوافدين من علماء الأمّة لئن وفد إلينا منهم أحدٌ للحوار؛ برغم أنّه ليتابع بيانات الإمام ناصر محمد اليماني آلافُ علماء المسلمين ومعظمهم لا يكذّب بشأن الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني ولكنّهم لم يصِلوا بعد إلى اليقين التام أنّ ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظَر لا شك ولا ريب، وفي ذلك سرّ تردّدهم بين الاعتراف والإنكار برغم أنّ الإمام ناصر محمد اليماني ليغلظ على علماء الأمّة في بعض البيانات ولكنّ الله جعل هيبةً للإمام ناصر محمد اليماني في قلوب ممن أظهرهم الله على أمرنا وتدبر البيان الحقّ للقرآن.
وأمّا الذين يحكمون من قبل أن يستمعوا القول فأولئك ليسوا من أولي الألباب فلا خير فيهم لا لأنفسهم ولا لأمّتهم.
وأتحداك بربّي الله الواحد القهار لئن اكتشفتُ أنّك لا تزال تسعى لفتنة الأنصار على الخاص من وراء الستار فهنا سوف أبتهل إلى ربّي الليل والنهار فأقصمك بدعوةٍ لا تُبقي ولا تذر، بمعنى لا تبقي عليك فتموت ولا تحيا! ولكن في عذابٍ أليمٍ فلا أنت حييٌ ولا أنت ميتٌ! فلا تجبرني على أنْ أقصم ظهرك فوالله لا أحبّ أن أدعو على أحدٍ إلا من علم الله أنّه يسعى الليل والنهار للصدّ عن اتّباع دعوة الذّكر ويصدّ عن اتّباع المهديّ المنتظَر الحقّ بعد ما تبيّن له أنّه الحقّ. وها نحن بيّنا للأنصار حقيقة نبيّ الله ذي القرنين بسببك وذلك حتى تموت بغيظك، وأعلمُ أنّ في قلبك غيظاً وحقداً غير محدودٍ على الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني، ولسوف يجعلك الله عبرةً لمن حولك إن لم تتبْ، وإلى الله تُرجع الأمور يعلم خائنة الأعين وما تُخفي الصدور.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
__________