الموضوع: بیان چگونگی تشخیص آیات محکم و ام الکتاب از آیات متشابه قرآن

النتائج 1 إلى 2 من 2
  1. افتراضي بیان چگونگی تشخیص آیات محکم و ام الکتاب از آیات متشابه قرآن

    -1-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    24 - 1 - 1430 هـ
    21 - 1 - 2009 مـ

    ۰۲-بهمن-۱۳۸۷ه.ش.
    11:57 شب
    ــــــــــــــــــ


    بیان چگونگی تشخیص آیات محکم و ام الکتاب از آیات متشابه قرآن

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، والصلاة والسلام على رسوله الأمين وخاتم النبيين وآله الطاهرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
    ای جماعت انصار پیشگام و برگزیده در برابر نسیم و تمام علمای اهل سنت که مانند نسیم سخن می‌گویند؛ شاهد باشید؛ ما بخشی از بیانش را برای‌تان نقل می‌کنیم:
    اقتباس المشاركة :
    (و کسی جز خداوند از تفسیر کتاب خبر ندارد و پروردگار جز رسول و سرور ما محمد؛ کسی را به عنوان مفسر قرآن قرار نداده است و او آن گونه که خودش بخواهد آن را تفصیل نکرده بلکه آن را به گونه‌ای که خدا دوست دارد تفسیر می‌کند و تأویل آن را جز خداوند کسی نمی‌داند)
    انتهى الاقتباس
    اقتباس المشاركة :
    انتهى الاقتباس
    و تنها نسیم نیست که چنین می‌گوید؛ بلکه تمام علمای اهل سنت متفق القولند که تأویل قرآن را جز خداوند؛ کسی نمی‌داند و از آن جا که سنت برای بیان قرآن آمده است؛ می‌گویند به آن چه از سنت نبی صلی الله علیه و آله وسلم به ما رسیده، بسنده می‌کنیم و برا‌ی‌مان کافی است و برای همین هم خود را اهل سنت می‌نامند. من از شما دعوت می‌کنم بر اساس قرآن عظیم حکمیت کنیم و اگر حرف آنها درست باشد که واقعا تأویل قرآن را کسی جز خدا نمی‌داند و برای همین فقط به سنت متمسک هستند وبرای‌شان فرقی ندارد با کتاب خدا موافق باشد یا مخالف؛ آن را تصدیق می‌کنند؛ خوب آنها درست گفته‌اند و اگر خداوند نفرموده باشد که تأویل قرآن را جز خودش کسی نمی‌داند؛ به پروردگارشان نسبت دروغ داده‌اند و چه کسی ظالم‌تر از کسی است که به خدا نسبت دروغ می‌دهد چون خداوند نفرموده است تأویل قرآن را جز خودش کسی نمی‌داند؛ مقصود خداوند فقط آیات متشابه آن است. خداوند آیات متشابه را برای شما حجت قرار نداده چرا که تنها خداوند سبحان است که از تأویل آنها باخبر است ولی آیات محکم و ام الکتاب؛ حجت خدا بر شماست؛ آیاتی که فرمان داده از آنها پیروی کنید -یعنی آیات محکم- و پیرو ظاهرآیات متشابه قرآن که تأویل آنها را جز خداوند کسی نمی داند نباشید؛ این آیات حجت خدا برشما نیستند؛ بلکه حجت پروردگار برشما آیات محکم و ام الکتابند. اما کسانی که قلب‌شان از حق واضح و محکمی که در کتاب آمده؛ منحرف است؛ این ایات را پشت سر انداخته و از ایات متشابه پیروی می‌کنند تا برای احادیث فتنه برانگیز، تأویلی به دست آورند در حالی که جز خداوند کسی از تأویل آیات متشابه خبر ندارد و آن را به هربنده‌ای که بخواهد می‌آموزد. پس خداوند به هیچ وجه آیات متشابه را برای شما حجت قرار نداده و حجت او آیات محکم و واضح و ام الکتابند و هرکس از آیات محکم منحرف شده و از متشابه پیروی کند؛ قلبش از حق محکم و بینه در قرآن منحرف شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهات فأمّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابتغاء الْفِتْنَةِ وَابتغاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7]
    چگونه کلام را از موضع آن تحریف کرده و می‌گویید تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند؟ علت این است که تنها به سنت تمسک جسته و همین برا‌یتان کافی است؛ فرقی ندارد با آیات محکم قرآن موافق باشند یا مخالف! آنها به قرآن مراجعه نمی‌کنند مگربرای تفسیر آیات متشابه که خداوند آنها را حجت بر شما قرار نداده است؛ بلکه حجت خدا بر شما آیات محکم و ام الکتابند نه آیات متشابه که تأویل آنها را جز خدا نمی‌داند. چون ظاهر آیات متشابه با آن چه که در آیات محکم قرآن آمده؛ تفاوت دارد و اگر شما آیات محکم را رها کرده و از متشابه پیروی کنید هلاک خواهید شد و قلبتان ازحق آشکار که در آیات محکم آمده است منحرف می‌شود؛ آیا فکر نمی‌کنید؟
    ای جماعت حق‌جویان؛ من امام مهدی حق پروردگارتان هستم و به اذن الله برایتان توضیح خواهم داد چگونه آیات محکم قرآن را که خداوند آنها را به عنوان آیات ام الکتاب مقرر داشته و فرمان اطاعت و پیروی از آنان را صادر نموده؛ تشخیص دهید هم چنین خداوند فرمان داده است تا به آیات متشابه ایمان داشته باشید؛ آیاتی که تأویل آنها را تنها خداوند می‌ٔداند و همه این آیات محکم و متشابه و سنت حق رسول الله از نزد پروردگارماست و خداوند امر نموده به آیات سنت حق محمد رسول الله که مخالف محکمات قرآن نباشند تمسک جویید؛ خداوند امر نفرموده که سنت حق محمد رسول الله را پشت سر بیاندازید؛ بلکه فرمان داده تا به آیات محکم کتاب و سنت پای‌بند باشید مگر این که در سنت مطلبی برخلاف آیات محکم قرآن عظیم باشد که در این صورت آن گونه که خدا به شما خبر داده در می‌یابید هرچه که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم باشد ازنزد خداوند نیست. اما شما اهل سنت و شیعیان به خداوند نسبت دروغ می‌دهید. شما اهل سنت می‌گویید تأویل قرآن را جز خداوند و محمد رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم کسی نمی‌داند و به تمسک به سنت نبوی بسنده کرده‌اید چرا که برای بیان قرآن آمده است. و شیعیان می‌گویند تأویل قرآن را تنها خداوند و رسولش و راسخان در علم که از عترت محمد رسول الله صلی الله و آله و سلم هستند می‌دانند و به آن چه که از آل بیت و رسول الله به آنان رسیده کفایت می‌کنند و برای همین است که شما اهل سنت و شیعیان همگی از راه درست منحرف شده‌اید. چون خداوند در مورد حفظ احادیث محمد رسول الله از تحریف و دست‌کاری قولی به شما نداده است؛ چه برسد به احادیث ائمه آل بیت؟
    به خداوند واحد قهار که چشم‌ها را درک می‌کند و هیچ چشمی قادر به دیدن او نیست قسم می‌خورم؛ با آیات محکم قرآن عظیم و آن چه که به عنوان محکمات و ام الکتاب آمده است چنان دهان همه شما را خاموش کرده و ببندم که در سینه‌ تان حرجی از قضاوتی که میان شما به حق انجام شده، احساس نکنید و کاملا تسلیم آن گردید اگرکه از مؤمنین باشید...اما اگر آیات محکم و ام الکتاب را فرو گذاشته و پیرو آیات متشابه قرآن شوید؛ هلاک خواهید شد چون دشمنان خدا با احادیثی جعلی که درست شبیه ظاهر آیات متشابه است- آیاتی که تأویل آنها را تنها خدا می‌داند و حجت خدا بر شما نیست-شما را گمراه می‌کنند ومراجعه شما به قرآن تنها برای آیات متشابه است که از آنها خوش‌تان می‌آید چرا که ظاهر آن با دروغی که در دستان شماست شباهت دارد.
    ای جماعت انصار پیشگام برگزیده و ای حق‌جویان؛ من امام مهدی حق پروردگارتان به شما خواهم آموخت چگونه آیات محکم وام الکتاب را از آیات متشابه تشخیص دهید؛ متوجه تفاوت آنها خواهید شد چون در آیات خدا هیچ اختلافی نیست و آیات متشابه در ظاهر با محکمات قرآن مخالفت دارند و تأویل آنها با آن چه که در لفظ به صورت ظاهری آمده تفاوت دارد و برای همین تأویل متشابهات را جز خداوند کسی نمی‌داند. مثالی برایتان خواهم آورد مثلا در مورد عقیده دیدن آشکار خداوند آیات محکمی که در این مورد آمده را می‌آورم و سپس آیات متشابهی را که در ظاهر با ایات محکم مخالفند ذکر می‌کنم؛ ولی اگر بدانید آنها با آن چه که در ظاهر آمده متفاوت است. با عقیده دیدن آشکار خداوند شروع می‌کنیم:
    ۱- خداوند تعالی می‌فرماید:
    {بَدِيعُ السموات وَالأرض ۖ أَنَّىٰ يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن له صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ بِكلّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ ربّكم ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِ‌كُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِ‌كُ الْأَبْصَارَ‌ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ‌ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    ۲ - خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ ربّه قَالَ ربّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى ربّه لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سبحانكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:143].
    ۳ – و هم چنین خداوند روشن می‌کند هیچ بشری نمی‌تواند آشکارا و رو در رو با خداوند سخن بگوید؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ أنه عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:51].
    ۴ – و هم چنین روشن می‌کند که در روز قیامت با مردم رودررو و آشکار سخن نمی‌گوید بلکه از ورای حجاب است. خداوند حجابی که در روز قیامت و هنگام گفتگو با مردم وجود دارد با شما سخن گفته و می‌فرماید او از ورای "الغمام"( سایه‌بان یا پرده) سخن می‌گوید که همان حجاب پروردگار سبحان است وخداوند تعالی می‌فرماید:

    {هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُور} صدق الله العظيم [البقرة:210].
    حال به سراغ آیات متشابهی که در این مورد نازل شده‌اند می‌رویم ولی می‌بینیم در ظاهر بر عکس آیات محکم هستند در حالی که تأویل آنها با ظاهر لغوی‌شان فرق دارد.
    ۱ - خداوند تعالی می‌فرماید: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَ‌ةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ ربّها نَاظِرَ‌ةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].

    ۲ - خداوند تعالی می‌فرماید:: {كَلَّا إِنَّهُمْ عَن ربّهم يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾ ثمّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿١٦﴾}صدق الله العظيم [المطففين]
    و اما محکمات؛ خداوند این آیات را واضح و آشکار قرار داده و به طور مطلق امکان رؤیت خداوند و آشکار را در باطن و ظاهر آیه رد می‌کند به طوری که تنها قلب‌هایی از آن دور شده و و از آیات متشابه –که ظاهر آن مخالف محکمات قرآن است ـ پیروی می‌کنند، که از حق منحرفند. تأویل آیات متشابه غیر از لفظ ظاهری آنهاست و لذا اختلاف و تناقض در قرآن عظیم وجود ندارد. من به اذن خداوند علی القدیر که اینها را به من آموخته است؛ آیات متشابه را بیان می‌کنم. می‌دانم خداوند حجت‌هایی در آیات محکم قرار داده که آنها را از تأویل توسط ناصر محمد بی‌نیاز می‌کند و تنها کسانی در قلب‌شان نسبت به حق انحراف وجود دارد، از آیات محکم قرآن دور شده و از متشابهاتی پیروی می‌کنند که ظاهری خلاف آیات محکم داشته ولی تأویل‌شان چیز دیگری است. محکمات نیازی به تأویل ندارند؛ اما من بیان متشابهات را برای‌تان خواهم آورد تا برای‌تان روشن شود آن طور که کافران فکر می‌کنند در قرآن عظیم تناقضی وجود ندارد.
    ۱ -خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَ‌ةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ ربّها نَاظِرَ‌ةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].
    و تشابه لفظی در {نَاظِرَةٌ}، است. اما مقصود خداوند انتظار کشیدن برای رحمت خداست و نه نگاه کردن و دیدن ذات خداوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِذَا جَاءكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ ربّكم عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أنه مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثمّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ} صدق الله العظيم [الأنعام:54].
    یعنی آنها منتظر رحمت خدای‌شان هستند؛ چرا که تأویل حق "الناظرة" منتظر بودن است و برای همین ملکه سبأ گفت:
    {وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ} صدق الله العظيم [النمل:35].
    این از روی قیاس نیست؛ بلکه برای فهمیدن معنی "الناظرة" است که آیا ممکن است به معنای منتظر بودن آمده باشد؟ علت هم این است که تناقض در قرآن عظیم راه ندارد و باید بیانی غیر از ظاهر لغت برای آن وجود داشته باشد که با آیات محکم کتاب تفاوت دارد ولی در تأویل تفاوتی با آنها ندارد. پس برای‌تان روشن گردید که چهره صالحان منتظر رحمت الهی است نه این که بخواهند ذات خداوند سبحان و تعالی را ببینند که این برتری طلبی بزرگی است. حال به چهره گروه دیگر بنگرید که در انتظار رحمت خداوند نیستند؛ بلکه گمان می‌کنند کاری با آنها خواهد شد که کمرشکن است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ( 24 ) تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ( 25 )} صدق الله العظيم [القيامة].
    لذا برخی چهره‌ها منتظر نایل شدن به رحمت الهی بوده و در انتظارآن هستند و اما صورت‌هایی در هم کشیده و عبوس وجود دارد که گمان‌شان به خدا این است که کمرشان خواهد شکست؛ علت چیست؛ چون رحمت الهی از این گروه عبوس پوشانده شده و پروردگار ارحم الراحمین را آن گونه که شایسته اوست نشناخته‌اند و هم چنان روی قلب‌شان حجابی است که مانع از شناختن حق می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَقَالَ الَّذِينَ فِي النّار لِخَزَنَةِ جهنّم ادْعُوا ربّكم يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنْ الْعَذَابِ (49)قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَآتيكم رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دعاء الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ (50)}صدق الله العظيم [غافر].
    بنگرید – فرشتگان- در مورد نحوه دعا کردن آنها به درگاه پروردگارشان؛ چه نظری دارند ؟؛ جواب آنها این فرموده خداوند تعالی است:
    {وَمَا دعاء الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ} صدق الله العظيم،

    چون آنها از غیر خدا درخواست کرده و به بندگان خدا التماس ودرخواست رحمت می‌کنند؛ بندگانی که از نظر رحمت در رتبه پایین‌تری از خداوند ارحم الراحمین هستند و برای همین هم رحمت را نزد آنها نمی‌یابند. ولی به اهالی اعراف بنگرید که پروردگارشان را خوانده و دعای‌شان استجابت می‌شود. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النّار قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ( 47 )} [الأعراف]
    و حال بنگرید خداوند چه پاسخی به آنان می‌دهد:
    {ادْخُلُوا الجنّة لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ} صدق الله العظيم [لأعراف:49]
    لذا ای برادران من؛همانا که حجاب بر روی قلب است و این حجاب همانی است که در دنیا روی قلب‌های‌شان کشیده شده بود و قادر به شناخت پروردگارشان نبودند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذَا قَرَأْتَ القرآن جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا( 45 )} صدق الله العظيم [الإسراء:45].

    وبرای همین کسانی که نمی‌دانند از این آیه پیروی خواهند کرد:
    {كَلَّا إِنَّهُمْ عَن ربّهم يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾ ثمّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [المطففين].
    و گمان می‌کنند که بین صالحان و پروردگارشان حجابی نیست و برای همین او را مشاهده می‌کنند؛ و حجاب تنها بین پروردگار و کافران وجود دارد و به این آیه متشابه استناد می‌کنند:
    {كَلَّا إِنَّهُمْ عَن ربّهم يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾ ثمّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [المطففين]
    و محکماتی که در این مورد آمده رها کرده و از متشابه پیروی می‌کنند.
    ولی به شما بشارت می‌دهم که در روز قیامت نور خداوند از ورای آن "الغمام"(سایه‌بان یا پرده) رؤیت خواهد شد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَأَشْرَ‌قَتِ الأرض بِنُورِ‌ ربّها وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بالحقّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿٦٩﴾ وَوُفِّيَتْ كلّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

    ولی این نور از ورای الغمام( سایه‌بان یا پرده) از وجه خداوند می‌تابد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا ( 25 ) الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الحقّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ( 26 ) وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَالَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سبيلاً ( 27 )} صدق الله العظيم [الفرقان]
    و این الغمام(سایه‌بان یا پرده) که آسمان را از هم می‌شکافد چیست؟ فتوای حق برای شما این است: این حجاب وجه خداوند سبحان و تعالی است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ} صدق الله العظيم [البقرة:210]
    لذا ای علمای امت؛ من هم مانند خدا به شما هشدار می‌دهم که از متشابهات قرآن- که تأویل آنها را جز خدا نمی داند و به هرکس که بخواهد یاد می‌دهد- پیروی نکرده و محکمات واضح و بینه که آیات ام الکتابند را رها نکنید؛ و همین محکمات حجت خدا بر شما هستند اگر که بدانید. هرکس پیرو متشابهات شود؛ آیاتی که تأویل آنها را جز خدا کسی نمی‌داند و آیات محکم و واضح و بینه که آیات ام الکتاب و اساس قرآن هستند را رها کند؛ بداند قلبش از حق منحرف و تنگ است و از راه درست دور شده است. چرا که افترا کنندگان از آیات متشابه سوء استفاده کرده و احادیثی را جعل می‌کنند که با ظاهر آیات متشابه شباهت کامل دارند؛ پس تأویلش کجاست؟ فرض بر این است که حدیث برای تفسیرآیه بیاید؛ مثل این فرموده خداوند تعالی:

    {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [القيامة]
    بعد می آیند و حدیثی را به دروغ از محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‌کنند و می‌گویند ایشان گفته است:
    اقتباس المشاركة :
    روز قیامت پروردگارتان را به روشنی خواهید دید؛ به همان وضوحی که بدر ماه را می‌بینید و در رؤیت آن با هم اختلاف ندارید]
    انتهى الاقتباس
    و آن گاه جاهلان گمان می‌کنند این حدیث برای تأویل این فرموده خداوند تعالی آمده است:
    {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [القيامة]
    لذا تأویلش کجاست؟ اگر بر اساس ظاهر آن حکم کنیم، از این حدیثی که کاملا ظاهر آن با آیه شباهت دارد پیروی خواهیم کرد؛ ولی آیات محکم کتاب در کمین شماست؛ آیاتی که درمورد همان موضوع سخن گفته و این حدیث را به کلی رد می‌کند و با آن اختلاف بسیار زیادی دارد. همانا که آنها تنها برای متشابهات به قرآن مراجعه می‌کنند و نه محکمات آن. ایشان از متشابه قرآن خوش‌شان آمده و از آن به عنوان برهان اثبات حدیث فتنه استفاده می‌کنند و آن حدیث را تأویل این آیه قرار می‌دهند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مَحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهات فأمّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابتغاء الْفِتْنَةِ وَابتغاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7
    ولی من خدا را به شهادت می‌گیرم که با ایات محکم قرآن عظیم از شما دعوت کرده و برای‌تان حجت می‌آورم؛ خداوند این آیات را نیازمند به تأویل نکرده است؛ آیاتی واضح و آشکار که ظاهر و باطن آنها یکی است؛ پس آیا پیرو آن می‌شوید؟ ای علمای اهل سنت؛ اگربعد از آن که تفاصیل امر از نزد پروردگارتان آمد، گمراه شده و همچنان از آن چه که مخالف آیات محکم قرآن و سنت است پیروی کنید؛ جز خدا ولی و یاوری برایتان نمی‌یابم. ای علمای شیعه؛ شما هم همین طور؛ اگر گمراه شده و ازاحادیث رویت شده از عترت پیروی کردید که مخالف آیات محکم قرآن هستند؛ جز خداوند ولی و یاوری برای‌تان نمی‌یابم.
    ای انصار پیشگام برگزیده و ای حق‌جویان؛ این بیان را به اطلاع تمام اهل سنت و شیعیان برسانید شاید تقوا پیشه کنند؛ و به آنان بشارت دهید خداوند امام مهدی را با بیان حق قرآن عظیم به سوی ایشان فرستاده و برانگیخته است و او با ایات محکم قرآن برای آنان حجت می‌اورد و در تمام مواردی که گرفتار اختلاف شده‌اند به حق میان‌شان حکم می‌دهد و به اذن خداوند و پروردگار عالمیان به حق به شما وعده می‌دهد که حکم حق در میان شما را از آیات محکم قرآن استنباط خواهد کرد. پروردگار معلم این بنده است و چه معلم و مولی و یاورنیکویی... به آنها خبر دهید مذهب پدران من شافعی بوده است ولی من نسبت به تعدد مذهبی به طور مطلق کافرم و به کتاب خدا و سنت حق رسولش تمسک جسته و از پیروان محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هستم. هیچ نبی و رسولی بعد از محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نمی‌شناسم که از پیروانش باشم؛ برای همین خداوند خبر و عنوان امر مرا در اسمم نهاده است: ناصر محمد. لذا نام من نشان کارم است چون خداوند حقیقت امر مرا در نامم نهاده و من برای نصرت و یاری به آن چه که محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده؛ آمدم. و حکمت "التواطوء" (مرافقت وهمراهی) با نام محمد در اسم من در نام پدرم است و برای همین من بدعت گذار نیستم بلکه پیرو محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بوده و با همان بصیرتی که محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است مردم را به سوی پروردگارم دعوت می‌کنم؛ یعنی کتاب خدا و سنت حق رسولش. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ على بصيرةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسبحان اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ( 108 )} صدق الله العظيم [يوسف]
    نسیم امیدوارم خداوند تو را به راه راست هدایت کرده و از انصار پیشگام گردی؛ بهترین انسان‌ها و نیکوترین افریده‌ها کسانی که بیان حق قرآن را در دوران گفتگو قبل از ظهور مهدی منتظر تصدیق می‌کنند؛ قبل از آن که مهدی منتظر به واسطه سیاره عذاب بر تمام بشریت ظاهر شود در حالی که همگی خوار و ناتوانند..
    نسیم سلام و رحمت وبرکات از نزد خدا برتو باد؛ تو را به خدا قسم می‌دهم اگر دیدی ناصر محمد یمانی به حق سخن نگفته و راه راست را نشان نمی‌دهد؛ از روی فشار و حرج مرا تصدیق نکنی. وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المبين الداعي إلى الصراط المستقيم الذليل على المؤمنين العزيز على الكافرين ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 5134 من موضوع بيان التّمييز بين آيات القرآن المحكمات أمّ الكتاب عن المتشابهات..



    الإمام ناصر محمد اليماني
    24 - 1 - 1430 هـ
    21 - 1 - 2009 مـ
    11:57 مساءً
    ــــــــــــــــــ



    بيان التّمييز بين آيات القرآن المحكمات أمّ الكتاب عن المتشابهات ..

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، والصلاة والسلام على رسوله الأمين وخاتم النبيين وآله الطاهرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
    يا معشر الأنصار كونوا شهداء على نسيم وكافة علماء السُّنة وقولُهم هو نفس قول نسيم، ونقتبس لكم من بيانه هذا القول:
    اقتباس المشاركة :
    (ولا يعلم تفسير الكتاب الا الله وما جعله الله لغير رسوله سيدنا محمد يفسره ويفصله ليس كما يشتهي في نفسه بل كما يحب الله ان يفسره ولا يعلم تأويله الا الله)
    انتهى الاقتباس
    وهذا القول ليس قول نسيم وحده؛ بل قول كافة علماء السُّنة متفقين عليه بأنَّ القرآن لا يعلمُ تأويله إلا الله، وبما أنَّ السُّنة جاءت بياناً للقرآن فقالوا حسبنا ما وجدناه في سنّة النبيّ صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولذلك يُسمّون أنفسهم بأهل السُّنة. وإني أدعوهم لنحتكم إلى القرآن العظيم فإن صدق قولهم بالحقّ بأنَّ القرآن لا يعلمُ تأويله إلا الله ولذلك يستمسكون بالسّنة وحدها سواء اتفقت مع القرآن أو اختلفت فقد صدقوا، وإن لم يقل الله إنه لا يعلم بتأويل القرآن إلا هو فقد كذبوا على ربّهم، ومن أظلم ممن افترى على الله كذباً؟ ذلك لأنّ الله لم يقل ذلك أنه لا يعلمُ بتأويل القرآن إلا هو؛ بل المتشابه فقط. ولم يجعل الله آيات الكتاب المتشابهات الحجّة عليكم نظراً لأنه لا يعلمُ بتأويله إلا هو سبحانه، ولكن الله جعل عليكم الحجّة آيات القرآن المحكمات هُنّ أمّ الكتاب الذي أمركم الله أن تتبعوا آيات القرآن المحكمات وأن لا تتبعوا ظاهر المتشابه من القرآن والذي لا يعلم بتأويله إلا الله، ولم يجعله الله الحجّة عليكم بل حجّة الله عليكم هي آيات القرآن المحكمات هُنّ أمّ الكتاب، فأمّا الذين في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ الواضح والمُحكم فسوف ينبذهنّ وراء ظهره فيتّبع المتشابه ابتغاء البرهان لأحاديث الفتنة وابتغاء تأويله ولا يعلم بتأويل المتشابه من القرآن إلا الله، ويُعلِّمه لمن يشاء من عباده. ولم يجعل الله متشابه القرآن هو الحجّة عليكم أبداً بل آياته المحكمات الواضحات هُنّ أمّ الكتاب، ومن زاغ عن محكم القرآن واتّبع المتشابه ففي قلبه زيغٌ عن الحقّ المُحكم البيِّن. وقال الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧} صدق الله العظيم [آل عمران].

    فكيف تحرِّفون الكَلِمَ عن مواضعه وتقولون إنه لا يعلم تأويل القرآن إلا الله؟ وذلك لكي تتمسكوا بالسُّنة وحدها وحسبكم ذلك سواءً اتفقت مع محكم القرآن أو اختلفت! ولا ترجعون للقرآن إلا لتفسير الآيات المتشابهات والتي لم يجعلها الله الحجّة عليكم بل آياته المحكمات أمّ الكتاب وليست المتشابهات التي لا يعلمُ بتأويلهنّ إلا الله، وذلك لأنّ الآيات المتشابهات تختلف في ظاهرها عمّا جاء في آيات القرآن المُحكمات، فإذا تركتم المُحكم واتّبعتم المتشابه هلكتم وفي قلوبكم زيغٌ عن الحقّ البيِّن في آيات أمّ الكتاب، أفلا تعقلون؟

    ويا معشر الباحثين عن الحقّ، إني الإمام المهديّ الحقّ من ربّكم وسوف أفصّل لكم بإذن الله كيف تعلمون آيات القرآن المحكمات التي جعلهنّ الله أمّ الكتاب وأمركم باتّباعهنّ، وأمركم بالإيمان بالمتشابه الذي لا يعلمُ تأويله إلا الله، وكلٌّ من عند ربنا مُحكمه ومتشابهه وسنّة رسوله الحقّ، وأمركم الله بالاستمساك بمُحكم القرآن وسنة محمد رسول الله الحقّ التي لا تخالف لمحكم القرآن، ولم يأمركم الله بنَبذ سُنة نبيّه وراء ظهوركم بل أمركم بالاستمساك بمحكم القرآن والسُّنة النّبويّة إلا ما خالف لمُحكم القرآن العظيم، وعلّمكم الله أنَّ ما خالف لمُحكم القرآن العظيم فإن ذلك من عند غير الله، ولكنكم تفترون على الله يا معشر السُّنة والشيعة، وتقولون يا معشر أهل السُّنة إنَّ القرآن لا يعلم تأويله إلا الله ومحمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم وإنّ حسبكم الاستمساك بالسُّنة النّبويّة لأنها جاءت بياناً للقرآن، وقال معشر الشيعة إن القرآن لا يعلمُ بتأويله إلا الله ورسوله والراسخون في العلم عترة محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، وأن حسبهم ما ورد عن آل البيت وعن رسول الله، ولذلك ضللتم يا معشر السُّنة والشيعة عن سواء السبيل، وذلك لأن الله لم يعدكم بحفظ أحاديث محمدٍ رسول الله من التحريف والتزييف، فكيف بأحاديث أئمة آل البيت؟

    وأُقسم بالله الواحد القهّار الذي يُدرك الأبصار ولا تُدركه الأبصار لأخرسنَّ ألسنتكم بمُحكم القرآن العظيم عمّا جاء في آياته المحكمات أمّ الكتاب حتى لا تجدوا في صدوركم حرجاً مما قضيتُ بينكم بالحقّ وتُسلموا تسليماً إن كنتم مؤمنين، وأمّا إذا تركتم الآيات المحكمات أمّ الكتاب فاتّبعتم المتشابه من القرآن فقد هلكتم لأنّ أعداء الله سوف يضعون لكم أحاديثَ تتشابه بالضبط مع ظاهر هذه الآيات التي لا يعلمُ تأويلها إلا الله ولم يجعلها الله حجّته عليكم؛ بل أنتم لم ترجعوا أصلاً للقرآن إلا إلى آياته المتشابهات نظراً لأنهنّ أعجبنكم؛ لأنهنّ تشابهن في ظاهرهنّ للمُفترى الذي بين أيدِيكُم.

    ويا معشر الأنصار السابقين الأخيار وكافة الباحثين عن الحقّ، إني الإمام المهديّ الحقّ من ربّكم سوف أعرّف لكم كيف تُميّزون آيات القرآن المحكمات أمّ الكتاب عن آياته المتشابهات، فإنكم سوف تجدون بينهن اختلافاً وليس في آيات الله اختلافٌ شيئاً، وإنما الآيات المتشابهات تخالف لمحكم القرآن في ظاهرهنّ وتأويلهنّ غير ما جاء في لفظهن الظاهري، ولذلك لا يعلم تأويل المتشابه إلا الله.

    ولسوف أضرب لكم على ذلك مثلاً في عقيدة رؤية الله وآتي بالآيات المحكمات في هذا الشأن ومن ثمّ آتيكم بالمتشابهات اللاتي تخالف للمحكمات في ظاهرهنّ ولكن تأويلهنّ غير ما جاء في ظاهرهنّ لو كنتم تعلمون، ونبدأ بالآيات المحكمات في نفي العقيدة برؤية الله جهرةً:
    1- وقال الله تعالى: {بَدِيعُ السموات وَالأرض ۖ أَنَّىٰ يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن له صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ بِكلّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ ربّكم ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢لَّا تُدْرِ‌كُهُ الْأَبْصَارُ‌ وَهُوَ يُدْرِ‌كُ الْأَبْصَارَ‌ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ‌ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    2 - قال الله تعالى: {
    وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣} صدق الله العظيم [الأعراف].

    3 - وكذلك بيّن الله أنه ما كان لبشر أن يُكلِّمَه الله جهرةً. وقال الله تعالى: {
    وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١} صدق الله العظيم [الشورى].

    4 - وكذلك بيّن الله إنه لا يُكلّم النّاس يوم القيامة جهرةً بل من وراء حجابٍ، وبيّن لكم حجابه يوم القيامة أنه يُكلم النّاس من وراء الغمام وهو حجاب الربّ سبحانه. وقال الله تعالى: {
    هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠} صدق الله العظيم [البقرة].

    ومن ثمّ نأتي الآن للآيات المتشابهات في هذا الشأن ولكننا سوف نجدهنّ عكس المُحكم في ظاهرهنّ غير أن تأويلهنّ غير ما جاء في التشابه اللغوي في ظاهرهن.

    1 - قال الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَ‌ةٌ ﴿٢٢إِلَىٰ ربّها نَاظِرَ‌ةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].

    2 - قال الله تعالى: {كَلَّا إِنَّهُمْ عَن ربّهم يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾ ثمّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [المطففين].

    فأمّا المُحكم فهو محكمٌ وجعله الله واضحاً بيِّناً يتكلم عن العقيدة برؤية الله بالنفي المُطلق في نفس وقلب الموضوع ظاهرهنّ كباطنهنّ لا يزيغ عمّا جاء فيهنّ إلا من في قلبه زيغٌ عن الحقّ فيتبع المتشابه الذي يخالف للمحكم في ظاهره، ولكن تأويله غير ظاهره ولذلك لا اختلاف ولا تناقض في القرآن العظيم، وإنّي على بيان الآيات المتشابهات لقديرٌ بإذن الله العلي القدير من يُعلّمني بذلك، ولكني أعلم أنّ الحجّة قد جعلها الله في المُحكم الذي أغناه الله عن تأويل ناصر محمد، فلا يزيغ عن محكم القرآن إلا من كان في قلبه زيغٌ فيتبع المتشابه الذي يخالف عن المُحكم في ظاهره ويختلف في تأويله، فأمّا المُحكم فلا ترونه يحتاج لبيانٍ، ولكني سوف آتيكم بالبيان للمتشابه وذلك لكي أبيّن لكم أنه لا تناقض في القرآن كما يزعم الكافرون بالقرآن العظيم.

    1 - قال الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَ‌ةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ ربّها نَاظِرَ‌ةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].

    والتشابه اللفظي
    {نَاظِرَةٌ}، ولكن الله يقصد الانتظار لرحمة الله وليس النظر إلى ذات الله. تصديقاً لقول الله تعالى: {
    وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٥٤} صدق الله العظيم [الأنعام].

    بمعنى أنهم منتظرون لرحمة الله،
    وذلك لأنّ التأويل الحقّ لناظرة هو منتظرة، ولذلك قالت ملكة سبأ: {
    وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿٣٥} صدق الله العظيم [النمل].

    وليس ذلك قياساً وإنما لفهم كلمة ناظرة؛ هل بالإمكان أن تأتي بمعنى منتظرة؟ وذلك لأنه لا ينبغي أن يكون هناك تناقضاً بين القرآن العظيم فلا بدّ أنّ بيانها غير لفظها الظاهري المختلف مع المحكم ولكنه لا يخالفه في التأويل، فتبيّن لكم أنّ الوجوه الصالحة الناظرة إلى رحمة الله وليست ناظرة إلى ذات الله سبحانه وتعالى علواً كبيراً، وانظروا إلى الوجوه الأخرى فتجدون أنها لا تنتظر لرحمة الله بل تظنّ أن يُفعل بها فاقرة. وقال الله تعالى:
    {
    وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥} صدق الله العظيم [القيامة].

    إذاً وجوهٌ ظنُّها في الله أن ينالها برحمته فهي ناظرةٌ لرحمة ربها، وأمّا الباسرة فظنُّها في الله أنه سوف يفعل بها فاقرة، فما السبب وذلك لأنّ الباسرة محجوبةٌ عن معرفة ربّها أنّه أرحم الراحمين، ولا يزال حجابهم عن معرفة الحقّ على قلوبهم.
    تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    وَمَن كَانَ فِي هَـٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    أولئك قلوبهم محجوبةٌ عن معرفة ربّهم وما قدروه حقّ قدره ولذلك يسألون ملائكته؛ خزنة جهنّم من دونه. وقال الله تعالى:
    {
    وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ ﴿٤٩قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۚ قَالُوا فَادْعُوا ۗوَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿٥٠} صدق الله العظيم [غافر].


    فانظروا للتعليق الحقّ على دُعائهم من ربّهم وهو قوله تعالى:
    {وَمَا دعاء الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ} صدق الله العظيم، وذلك لأنهم يدعون غير الله فيلتمسون الرحمة عند عباده الذين هم أدنى رحمةٍ من أرحم الراحمين ولذلك لم يجدوها، ولكن انظروا للذين دعوا ربّهم من أهل الأعراف فاستجاب لهم. وقال الله تعالى: {
    وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٤٧} [الأعراف]، ومن ثمّ انظروا لردِّ الله عليهم: {ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿٤٩} صدق الله العظيم [الأعراف].

    إذاً يا إخواني إنما الحجاب على القلب، وهذا الحجاب هو ذاته الذي كان على قلوبهم في الدُّنيا عن معرفة ربّهم. وقال الله تعالى:
    {
    وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا ﴿٤٥} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وذلك لأنّ الذين لا يعلمون سوف يتَّبعون هذه الآية. قال الله تعالى:
    {
    كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿١٥ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿١٦} صدق الله العظيم [المطففين].

    فَيُظَنُّ أنَّ الصالحين ليس بينهم وبين ربّهم حجاب ولذلك يُشاهدونه، وإنما الحجاب عن ربّهم للكافرين ومن ثمّ يستدل بهذه الآية المتشابهة:
    {كَلَّا إِنَّهُمْ عَن ربّهم يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾ ثمّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم، فيتبع المتشابه ويذر المُحكم في هذا الشأن.

    ولكني أبشّركم برؤية نور الله من وراء الغمام يوم القيامة. وقال الله تعالى:
    {وَأَشْرَ‌قَتِ الأرض بِنُورِ‌ ربّها وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بالحقّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿٦٩﴾ وَوُفِّيَتْ كلّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

    ولكن هذا النور يشعُّ من وجه الله من وراء الغمام. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ﴿٢٥الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَـٰنِ ۚ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿٢٦وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿٢٧} صدق الله العظيم [الفرقان].

    وما هو الغمام الذي تشقق به السماوات؟ وإليكم الفتوى الحقّ أنه حجاب وجه الله سبحانه وتعالى علواً كبيراً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠} صدق الله العظيم [البقرة].

    إذاً يا معشر علماء الأمّة إني أُحذركم كما حذَّركم الله أن تتبعوا المتشابه من القرآن الذي لا يعلم تأويله إلا الله ويُعلّم به من يشاء وتذرون المُحكم الواضح والبيّن من آيات أمّ الكتاب وهُنّ حجّة الله عليكم لو كنتم تعلمون. ومن اتّبع المتشابه والذي لا يعلمُ تأويله إلا الله ويذر المُحكم الواضح والبيّن من آيات أمّ الكتاب فليعلم أنّ في قلبه زيغٌ عن الحقّ وقد ضلّ عن سواء السبيل، وذلك لأنّ المُفترين سوف يستغلون الآيات المتشابهات فيأتون بأحاديثَ تتشابه مع المتشابهة في ظاهرها بالضبط، إذاً أين التأويل؟ وذلك لأنّ من المفروض أن الحديث يأتي ليفسرها لنا كمثل قول الله تعالى:
    {
    وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣} صدق الله العظيم [القيامة]، ومن ثمّ يوضع حديثٌ بمكرٍ وافتراءٍ عن محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - أنه قال:
    اقتباس المشاركة :
    [ سوف ترونَ ربّكم يوم القيامة جلياً كما ترون البدر لا تُضامون في رؤيته ]
    انتهى الاقتباس
    ومن ثمّ يزعم الجاهلون أنّ هذا الحديث جاء تأويلاً لقوله تعالى:
    {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣} صدق الله العظيم، إذاً أين التأويل؟ فإذا حكمنا على ظاهرها فسوف نتَّبع هذا الحديث المتشابه مع ظاهرها بالضبط، ولكن المُحكم لكم لبالمرصاد لأنه يأتي يتكلم في نفس الموضوع وينفي هذا الحديث جُملةً وتفصيلاً ويختلف معه اختلافاً كثيراً، وإنما لجأوا للقرآن للمتشابه فقط وليس للمُحكم بل أعجبهم من القرآن المتشابه فيبتغونه برهاناً لحديث الفتنة ويبتغون هذا الحديث تأويلاً لهذه الآية المتشابهة. ولذلك قال الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧} صدق الله العظيم [آل عمران].

    ولكني أُشهدُ الله إني أدعوكم وأحاجّكم بمُحكم القرآن العظيم والذي لم يجعله الله بحاجة للتأويل؛ واضحٌ وبيِّنٌ ظاهره كباطنه، فهل أنتم مُتّبعون؟ وإن ظللتم تتبعون ما خالف لمُحكم القرآن من السُّنة يا معشر علماء السُّنة فلن تجدوا لكم من دون الله ولياً ولا نصيراً بعد أن جاءكم التفصيل من ربكم، وكذلك أنتم يا معشر علماء الشيعة فإن ظللتم تتبعون لما يخالف من روايات العترة عن محكم القرآن فلن تجدوا لكم من دون الله ولياً ولا نصيراً.

    ويا معشر الأنصار السابقين الأخيار والباحثين عن الحقيقة بلّغوا بياني هذا لمعشر السُّنة والشيعة لعلهم يتقون، وبشّروهم أنَّ الله قد ابتعث الإمام المهديّ إليهم بالبيان الحقّ للقرآن العظيم ويُحاجِجهم بمُحكم القرآن العظيم ويحكم بينهم في جميع ما كانوا فيه يختلفون، فيستنبط الحكم الحقّ بينهم من محكم القرآن وعداً علينا بالحقّ بإذن الله ربّ العالمين؛ المُعلِّم لعبده ونعم المُعلِّم ونعم المولى ونعم النّصير، وأخبروهم إنَّ مذهب آبائي شافعيٌّ سُنّيٌّ، ولكني أعلن الكفر بالتعدديّة المذهبيّة جُملةً وتفصيلاً مستمسكاً بكتاب الله وسنّة رسوله الحقّ ومن أتباع محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولا أعلمُ بنبيٍّ ولا رسولٍ من بعد محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - حتى أكون من أتباعه، ولذلك جعل الله في اسمي خبري وعنوان أمري
    (ناصر محمد)، ولذلك تَرون اسمي في رايتي لأنّ الله جعل في اسمي حقيقةً لأمري ناصراً لما جاءكم به محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وفي ذلك تكمن حكمة التواطؤ للاسم محمدٍ في اسمي في اسم أبي، وذلك لأني لستُ مُبتدعاً بل مُتّبِعاً لمحمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، وأدعو على بصيرةٍ من ربّي وهي ذاتها بصيرة محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {
    قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨} صدق الله العظيم [يوسف].

    ويا نسيم، أرجو من الله أن يهديك إلى الصراط المستقيم فتكون من السابقين الأنصار الذين صدّقوا بالبيان الحقّ للقرآن صفوة البشريّة وخير البريّة الذين صدَّقوا في عصر الحوار من قبل ظهور المهديّ المنتظَر على كافة البشر بكوكب سقر في ليلةٍ وهم صاغرون.
    وسلام الله عليك يا نسيم ورحمةٌ من لدنه وبركاته، وأستحلفك بالله أن لا تُصدّقني حرجاً مني ما لم ترَ أنّ ناصر محمد اليماني ينطقُ بالحقّ ويهدي إلى صراطٍ مستقيمٍ، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..

    الإمام المبين الداعي إلى الصراط المستقيم الذليل على المؤمنين العزيز على الكافرين ناصر محمد اليماني.
    ______________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي فتوای امام مهدی ناصرمحمد یمانی در مورد چگونگی تشخیص آیات محکم و متشابه در قرآن کریم و در ادامه آن بیانی دیگر و بشارت به انصار در مورد رقابت برای این که کدام یک به درگاه خدا مقرب‌ترند....

    الإمام ناصر محمد اليماني
    19 - 9 - 1432 هـ
    19 - 8 - 2011 مـ

    ۲۸-مرداد-۱۳۹۰ه.ش.
    7:22 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ


    فتوای امام مهدی ناصرمحمد یمانی در مورد چگونگی تشخیص آیات محکم و متشابه در قرآن کریم
    و در ادامه آن بیانی دیگر و بشارت به انصار در مورد رقابت برای این که کدام یک به درگاه خدا مقرب‌ترند....


    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع أمّة الإسلام في كل زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين.. السلام عليكم ورحمة الله وبركاته معشر الأنصار وجميع المسلمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، أما بعد..

    هماناکه امام مهدی نظر مشورتی "بالقرآن نحیا" را ( در مورد تدبر در قران ) تأیید می‌کند چون خداوند این قرآن عظیم را جز برای این به سوی مردم نفرستاده که در آیات آن با عقل و منطق تدبر کنند و به این ترتیب خردمندان اندیشمند نسبت به حق بصیرت پیدا می‌کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {كِتَـــابٌ أَنزَلنَـــاهُ إِلَيكَ مُبَــــارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آَيَـــاتِهِ وَ لِيَتذَّكَّرَ أُولُوا الأَلبَابِ} صدق الله العظيم [ص:29]
    تا وقتی حق‌جو نسبت به حقی که با برهان مبین درمحکمات کتاب آمده، بصیرت یافت؛ آن چه که از خداوند آموخته به مردم یاد دهد؛ البته بعد از این که با جستجو درکتاب با بصیرت به فتوایی رسید که بی شک و تردید درست و حق است. اما کسانی که در قرآن تدبر می‌کنند باید از پیروی از ظاهر متشابه کلمات بر حذر باشند؛ چون تأویل این کلمات غیر از ظاهر آنهاست و تنها خداوند و راسخون در علم که نسبت به آیات محکم و متشابه کتاب احاطه دارند؛ از تأویل آنها آگاهند. پس به حق به شما فتوا خواهیم داد چگونه آیات محکم و متشابه در قرآن از هم تشخیص داده می‌شوند. خواهید دید ظاهر بسیاری از کلمات متشابه با عقل و منطق هم‌خوانی ندارد؛ چون تأویل آنها با ظاهرشان فرق دارد. برای مثال این فرموده خداوند تعالی:
    {فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:۵۴]

    چگونه ممکن است این که کسی خود را بکشد نزد خداوند برایتان بهتر باشد؟ این برخلاف عقل ومنطق است. حال به آیات بینه و محکم کتاب خدا می‌نگرید تا ببینید آیا فتوایی در مورد این که انسان اجازه داشته باشد خودش را بکشد پیدا می‌شود؟ جواب را درآیات محکم کتاب دراین فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنید:
    {وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَ‌حِيمًا ﴿٢٩﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارً‌ا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرً‌ا﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [النساء].
    خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّ‌مَ اللَّـهُ إِلَّا بالحقِّ} صدق الله العظيم [الاسراء:۳۳]
    می‌بینید خداوند کشتن خودتان و همین طور قتل نفس را حرام کرده است مگر کسی که مستحق کشته شدن باشد. یک بار دیگر به فرموده خداوند تعالی بازمی‌گردیم:
    {فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:۵۴]،

    پس به یقین می‌فهمیم در این آیه کلمه متشابه وجود دارد و آن کلمه: {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ}، است. سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا مقصود خداوند این است که تک تک بنی اسراییل خودشان را بکشند تا خداوند توبه‌ شان را بپذیرد؟ اما در کتاب خدا این کار حرام است! پس اگر به عقل و منطق بازگردیم؛ فتوای عقل و منطق این خواهد بود که مقصود خداوند از این که می‌فرماید:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم،

    باید این باشد که به مجاهدان دستور جنگ و کشتن کسانی از خودشان را می‌دهد که مفسد فی الأرض هستند؛ کسانی که با خدا و رسولش دشمنی کرده و می‌خواهند نور خدا را خاموش نموده و به مردم به ناحق تعدی کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [المائدة:33].
    یعنی بعضی از آنها بعضی دیگر را بکشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ‌ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرً‌ا ۗ وَلَيَنصُرَ‌نَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُ‌هُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٤٠﴾ الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُ‌وا بِالْمَعْرُ‌وفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ‌ ۗ وَلِلَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ‌ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [الحج].
    ممکن است یکی از انصار با بصیرت عزیزم که از کسانی است که کورکورانه از امام مهدی ناصرمحمد پیروی نمی‌کنند؛ بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" ولی امام من برهان آشکاری از تو می‌خواهیم که نشان دهد در برخی جاها در کتاب مقصود خداوند از "انفسکم" یک دیگر است. از آیات محکم قرآن عظیم برای‌ ما برهان بیاور". امام مهدی در پاسخ می‌گوید: عزیز من درمورد این سخن خداوند تعالی چه فکر می‌کنی:
    {وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ} صدق الله العظيم [الحجرات:11]
    جواب همه مسلمانان چه عالم و چه مردم عادی این است که در این جا مقصود خداوند از:
    {وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ} صدق الله العظيم [الحجرات:11]؟
    این است که به یک دیگر لقب بد و ناپسند ندهید. پس می‌گوییم در این جا هم مقصود خداوند همین است که می‌فرماید:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم

    یعنی رفع شرّ عده‌ای به دست عده دیگر. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ‌ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرً‌ا ۗ وَلَيَنصُرَ‌نَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُ‌هُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٤٠﴾ الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُ‌وا بِالْمَعْرُ‌وفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ‌ ۗ وَلِلَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ‌ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [الحج].
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا أَرْ‌سَلْنَا مِن رَّ‌سُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّـهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُ‌وا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ‌ لَهُمُ الرَّ‌سُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّ‌حِيمًا ﴿٦٤﴾ فَلَا وَرَ‌بِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ‌ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَ‌جًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٦٥﴾ وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُ‌جُوا مِن دِيَارِ‌كُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرً‌ا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿٦٦﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرً‌ا عَظِيمًا ﴿٦٧﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَ‌اطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿٦٨﴾ وَمَن يُطِعِ اللَّـهَ وَالرَّ‌سُولَ فَأُولَـٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَـٰئِكَ رَ‌فِيقًا ﴿٦٩﴾ ذَٰلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ عَلِيمًا ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [النساء].
    ولی می‌بینید کسانی که ندانسته به خدا نسبت می‌دهند در تأویل فرموده خداوند تعالی:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم

    در کتاب‌های‌شان خزعبلاتی آورده‌اند که خداوند برهانی برای آن نازل نکرده است. تفاسیری آورده شده که برهانی از نزد خدا برای‌ آن نیست و برخلاف آیات محکم کتاب است. از متشابه قرآن پیروی می‌کنند چون قلب‌شان از حق آمده در محکمات کتاب منحرف است. به تفاسیر باطلی که برای این آیه آمده و خداوند برهانی برای آنها نازل نکرده بنگرید:

    [size=5]
    اقتباس المشاركة :
    بسم الله الرحمن الرحيم
    تفسير القرطبي
    {فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِ‌ئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ عِندَ بَارِ‌ئِكُمْ}
    لَمَّا قَالَ لَهُمْ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ قَالُوا كَيْف ؟ قَالَ " فَاقْتُلُوا أَنْفُسكُمْ " قَالَ أَرْبَاب الْخَوَاطِر ذَلِّلُوهَا بِالطَّاعَاتِ وَكُفُّوهَا عَنْ الشَّهَوَات وَالصَّحِيح أَنَّهُ قَتْل عَلَى الْحَقِيقَة هُنَا , وَالْقَتْل إِمَاتَة الْحَرَكَة وَقَتَلْت الْخَمْر كَسَرْت شِدَّتهَا بِالْمَاءِ قَالَ سُفْيَان بْن عُيَيْنَة التَّوْبَة نِعْمَة مِنْ اللَّه أَنْعَمَ اللَّه بِهَا عَلَى هَذِهِ الْأُمَّة دُون غَيْرهَا مِنْ الْأُمَم وَكَانَتْ تَوْبَة بَنِي إِسْرَائِيل الْقَتْل وَأَجْمَعُوا عَلَى أَنَّهُ لَمْ يُؤْمَر كُلّ وَاحِد مِنْ عَبَدَة الْعِجْل بِأَنْ يَقْتُل نَفْسه بِيَدِهِ قَالَ الزُّهْرِيّ لَمَّا قِيلَ لَهُمْ " فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسكُمْ " قَامُوا صَفَّيْنِ وَقَتَلَ بَعْضهمْ بَعْضًا حَتَّى قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا فَكَانَ ذَلِكَ شَهَادَة لِلْمَقْتُولِ وَتَوْبَة لِلْحَيِّ عَلَى مَا تَقَدَّمَ , وَقَالَ بَعْض الْمُفَسِّرِينَ : أَرْسَلَ اللَّه عَلَيْهِمْ ظَلَامًا فَفَعَلُوا ذَلِكَ وَقِيلَ : وَقَفَ الَّذِينَ عَبَدُوا الْعِجْل صَفًّا وَدَخَلَ الَّذِينَ لَمْ يَعْبُدُوهُ عَلَيْهِمْ بِالسِّلَاحِ فَقَتَلُوهُمْ وَقِيلَ قَامَ السَّبْعُونَ الَّذِينَ كَانُوا مَعَ مُوسَى فَقَتَلُوا - إِذْ لَمْ يَعْبُدُوا الْعِجْل - مَنْ عَبَدَ الْعِجْل وَيُرْوَى أَنَّ يُوشَع بْن نُون خَرَجَ عَلَيْهِمْ وَهُمْ مُحْتَبُونَ فَقَالَ مَلْعُون مَنْ حَلَّ حَبْوَته أَوْ مَدَّ طَرَفه إِلَى قَاتِله أَوْ اِتَّقَاهُ بِيَدٍ أَوْ رِجْل فَمَا حَلَّ أَحَد مِنْهُمْ حَبْوَته حَتَّى قُتِلَ مِنْهُمْ يَعْنِي مَنْ قُتِلَ , وَأَقْبَلَ الرَّجُل يَقْتُل مَنْ يَلِيهِ ذِكْره النَّحَّاس وَغَيْره , وَإِنَّمَا عُوقِبَ الَّذِينَ لَمْ يَعْبُدُوا الْعِجْل بِقَتْلِ أَنْفُسهمْ عَلَى الْقَوْل الْأَوَّل ; لِأَنَّهُمْ لَمْ يُغَيِّرُوا الْمُنْكَر حِين عَبَدُوهُ , وَإِنَّمَا اِعْتَزَلُوا وَكَانَ الْوَاجِب عَلَيْهِمْ أَنْ يُقَاتِلُوا مَنْ عَبَدَهُ , وَهَذِهِ سُنَّة اللَّه فِي عِبَاده إِذَا فَشَا الْمُنْكَر , وَلَمْ يُغَيَّر عُوقِبَ الْجَمِيع رَوَى جَرِير قَالَ قَالَ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ( مَا مِنْ قَوْم يَعْمَل فِيهِمْ بِالْمَعَاصِي هُمْ أَعَزّ مِنْهُمْ وَأَمْنَع لَا يُغَيِّرُونَ إِلَّا عَمَّهُمْ اللَّه بِعِقَابٍ ) أَخْرَجَهُ اِبْن مَاجَهْ فِي سُنَنه , وَسَيَأْتِي الْكَلَام فِي هَذَا الْمَعْنَى إِنْ شَاءَ اللَّه تَعَالَى فَلَمَّا اِسْتَحَرَّ فِيهِمْ الْقَتْل , وَبَلَغَ سَبْعِينَ أَلْفًا عَفَا اللَّه عَنْهُمْ قَالَهُ اِبْن عَبَّاس وَعَلِيّ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا , وَإِنَّمَا رَفَعَ اللَّه عَنْهُمْ الْقَتْل لِأَنَّهُمْ أَعْطَوْا الْمَجْهُود فِي قَتْل أَنْفُسهمْ فَمَا أَنْعَمَ اللَّه عَلَى هَذِهِ الْأُمَّة نِعْمَة بَعْد الْإِسْلَام هِيَ أَفْضَل مِنْ التَّوْبَة.

    انتهى الاقتباس

    اقتباس المشاركة :
    بسم الله الرحمن الرحيم
    تفسير القرطبي
    {فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِ‌ئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ عِندَ بَارِ‌ئِكُمْ}
    وقتی به آنها گفته شد: فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ گفتند چگونه؟ گفت " فَاقْتُلُوا أَنْفُسكُمْ" ارباب الخواطر گفته است یعنی نفس را با طاعات ذلیل کرده و از شهوات بازدارید و الصحیح می‌گوید اینجا مقصود حقیقتا کشتن است. و کشتن میراندن و از حرکت بازداشتن است(إِمَاتَةُ الْحَرَكَةِ) مثل قتلت الخمر که به معنی با آب از غلظت و شدت آن کاستن است. سفیان بن عیینة گفته است: توبه نعمت خداوند است که از جانب اوتنها به این اما عطا شده است نه دیگر امت‌ها. توبه بنی اسراییل کشتن بود. بر این امر اجماع است که کسانی که گوساله را عبادت کرده بودند( عبدة العجل)امر نشد هرکس خودش؛ خودش را بکشد. الزهری می‌گوید وقتی به آنهاگفته شد " فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ" دو گروه شده و شروع به کشتن یک دیگر کردند تا به آنها گفته شد بس کنید و این به منزله شهبد شدن برای کشته شدگان و توبه برای زنده ماندگان در مورد اعمالی بود که از پیش انجام داده بودند. برخی از مفسران می‌گویند خداوند ظالمانی را بر ایشان فرستاد تا این کار را بکنند . به آنها گفته شد کسانی که گوساله را پرستیدند در یک صف قرار گیرند و کسانی که گوساله پرستی نکرده بودند وارد صفوف آنان شده و با سلاح آنان را کشتند. گفته شده: هفتاد نفری که با موسی بودند -اگر از گوساله پرستان نبودند-گوساله پرستان را کشتند. روایت شده یوشع بن نوح در حالی که به بند کشیده شده بودند برآنان وارد شد و گفت کسی که بند خود را باز کند یا به قاتل خود نگاه کند یا با دست و پا جلوی او را بگیرد ملعون است تا تعدادی از آنها کشته شدند و هر شخص نفر بعدیش را می کشت به نقل از النحاس و دیگران .عقاب کسانی که خودشان گوساله پرستی نکرده بودند کشتن خودشان بود که همان قول اول است چون در برابر منکر ایستادگی نکرده و خود را کنار کشیده بودند؛ چون موظف بودند با گوساله پرستان بجنگند. و این سنت خدا در میان بندگان در زمان اشاعه منکر است و عقاب همگان تغییر نمی‌کرد. جریر نقل می‌کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: قومی نیست که در میانشان معاصی صورت گیرد و کسانی باشند که قدرت داشته و بتوانند منع کنند و چنین نکنند؛ و خداوند آنان را عقاب نفرماید ابن ماجه این روایت را از سنن درآورده است و درمورد این که چرا قتل میان آنان شدت گرفت ان‌شاءالله تعالی صحبت خواهیم کرد. کشته شدگان بیش از ۷۰هزار نفر شدند خداوند از انان درگذرد. ابن عباس و علی رضی الله عنهما چنین گفتند. همانا که خداوند قتل را برداشت چون در کشتن خود مجاهده کردند. و چه نعمتی بالاتر از نعمت توبه که بزرگ‌ترین نعمتی است که خداوند بعد از اسلام به این امت عطا نموده است.
    انتهى الاقتباس

    پایان تفسیرباطل.
    پس ما می‌گوییم: ای بندگان خدا که مسلمان و تسلیم امراوهستید؛ ناموس و قانون توبه در کتاب خدا یکی است. آیا در تمام کتب آسمانی که از زمان آفرینش آدم نازل شده‌اند چیزی پیدا کرده‌اید که نشان دهد به آن گونه که شما گمان می‌کنید؛ تنها امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم حق توبه کردن داشته باشند و قاعده و قانون توبه کردن قبل از نزول قرآن این بوده باشد که فرد توبه کننده خودش را بکشد تا خدا توبه‌اش را بپذیرد؟ این دروغی است که خداوند برهانی برای آن نازل نفرموده است! قبل ازاین درمورد بیان فرموده خداوند تعالی:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم

    برایتان چندین بیان آورده بودیم. از خدا بترسید و به مردم فتوایی ندهید که حق نیست و چیزی را که نمی‌دانید از نزد خدا باشد، به مردم نگویید.
    شاید یکی از انصار عزیزم سخن مرا قطع کرده و بگوید:" ای امام مهدی به من بگو اجتهاد چه معنایی دارد و آن را به اختصار تعریف کن". به انصار و تمام حق‌جویان می‌گویم :
    اجتهاد به معنای پژوهش برای یافتن حق است تا خداوند فرد را به مطلبی هدایت کند که علم و برهان آشکار آن را تأیید می‌کند و سپس با بصیرت مردم را به سوی آن دعوت کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (108)} صدق الله العظيم [يوسف].
    انصار پیشگام برگزیده در دوران گفتگو قبل از ظهور؛ همانا که خداوند مردم را از تدبر در ایات قرآن عظیم منع نفرموده است و بهترین شما کسانی هستند که قرآن را آموخته و به دیگران می‌آموزند ( حدیثی از پیامبر) ولی خداوند ندانسته به خدا نسبت دادن را بر شما حرام کرده است. اما در بیانات امام مهدی تدبر و تفکر کنید و به دنبال یافتن حق در آن باشید تا با علم و برهان اشکار به حق برسید. و اگر در یکی از بیانات امام مهدی حق را نیافتید؛ بر ما واجب است که به اذن خدا " قول الفصل"- ونه سخنانی بیهوده و هزل- را از آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم برایتان بیاوریم.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    و در ادامه بیانی دیگرآورده می‌شود که بشارتی برای انصار است....

    و یکی از مهم‌تریم موضوعات کتاب است؛ آیا کسی از شما راضی می‌شود امام مهدی ناصر محمد یمانی نزد خدا محبوب‌تر و مقرب‌تر از او باشد؟ اگرهر یک از انصار جواب بدهند:" هیچ یک از انصار مهدی منتظر راضی نمی‌شوند مهدی منتظر ناصر محمد محبوب‌تر و مقرب‌تر از آنان باشد؛ چون می‌دانیم ما همان حقی را درمورد خداوند داریم که امام مهدی ناصر محمد دارد؛ چرا که او فرزند خدا نیست- سبحان الله- تا بیش از پیروانش نسبت به خدا حقی داشته باشد. سبحان الله العظیم! و از آن جا که ما معتقدیم امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی تنها بنده‌ای از بندگان صالح خداست ولو این که خداوند او را امام رسول الله مسیح عیسی بن مریم علیهم الصلاة و السلام قرار داده؛ ولی بنده‌ای از بندگان صالح خداوند است و ما از همان حقی در ذات خدا برخورداریم که امام مهدی منتظر و مسیح عیسی بن مریم و محمد رسول الله صلی علیهم و آلهم و سلم و تسلیما دارند. ما دانستیه‌ایم که صراط مستقیم به سوی پروردگار این است که تمام بندگان در ملکوت در راه رب المعبود رقابت کنند تا در درگاه او مقرب‌تر از دیگران گردند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].
    هر انسانی از نظر حب وقرب نزد پروردگارش درجه‌ای دارد که بر اساس تلاش او در دنیاست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أَفَرَ‌أَيْتَ الَّذِي تَوَلَّىٰ ﴿٣٣﴾ وَأَعْطَىٰ قَلِيلًا وَأَكْدَىٰ ﴿٣٤﴾ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَ‌ىٰ ﴿٣٥﴾ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ ﴿٣٦﴾ وَإِبْرَ‌اهِيمَ الَّذِي وَفَّىٰ ﴿٣٧﴾ أَلَّا تَزِرُ‌ وَازِرَ‌ةٌ وِزْرَ‌ أُخْرَ‌ىٰ ﴿٣٨﴾ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَ‌ىٰ ﴿٤٠﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [النجم].
    از خلال این آیات می‌فهمیم؛ آرزو داشتن بدون تلاش و کوشش بی‌فایده است. باید برای رسیدن به آرزو تلاش و کوشش کرد. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَالْعَصْرِ‌ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ‌ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بالحقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ‌ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [العصر]»
    پس امام مهدی به شما پاسخ داده و می‌گوید: به این ترتیب همگی شما از شرک به خداوند نجات یافتید واما درمورد درجه حب و قرب خدا؛ هرکس به اندازه تلاش و کوشش برای رقابت در رسیدن به خدا؛ درجه خواهد یافت.
    چیزی که می‌خواهیم به انصارزیزمان بگوییم این است که فرض کنیم یکی از شما به بالاترین درجه حب و قرب الهی برسد و خداوند او را خلیفه ملکوت فرماید؛ آیا به این ترتیب هدف او محقق شده است؟ اگر یکی از شما بگوید:" بله امام. هدف که نایل شدن به بالاترین درجه در حب و قرب الهی است محقق شد و خداوند او را خلیفه ملکوت خود کرد. دیگر چه چیزی بعد از این هست؟ در کتاب این بزرگ‌ترین پیروزی و موفقیت است. مگرتمام انبیا و رسولان خدا رقابت نکردند و هریک نمی‌خواستند صاحب آن درجه رفیع و عالی در زیر عرش و بالاترین مقام در جنت نعیم باشند؛ مقامی که امام مهدی نام آن را "طيرمانة الجنة"(بام و گل سرسبد بهشت) گذاشته است؛ چون بالاترین غرفه در بهشت است و از آن جا که بهشت به اندازه آسمان‌ها وزمین است؛ این غرفه هم اندازه‌اش به اندازه آسمان‌ها وزمین است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أُولَـٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْ‌فَةَ بِمَا صَبَرُ‌وا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿٧٥﴾ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّ‌ا وَمُقَامًا ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
    و داخل غرفه‌ بهشت؛ اتاق‌هایی است که روی هم ساخته شده‌اند. تصدیق فرموده خداوند تعالى:
    {لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ} صدق الله العظيم [الزمر:20]
    و بالاترین غرفه؛ متصل به عرش عظیم پروردگار العلی العظیم است و این محل برای محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده از بین بندگان خدا ساخته شده است. خداوند مشخص نفرموده این بنده چه کسی است تا رقابت بندگان در تمام ملکوت به سوی رب المعبود برای مقرب‌ترین و محبوب‌ترین بنده خدا شدن وبه دست آوردن آن استمرارداشته باشد. خداوند بنده صاحب این مقام را ناشناس نگاه داشته تا بندگان را از دایره شرک به خدا خارج کند و لذا رقابت بیم بندگان برای مقرب ومحبوب‌ترین بنده در پیشگاه رب المعبود بودن را خاتمه نداده است. مخفی نگه داشتن صاحب این درجه رفیع و عالی؛ صاحب طيرمانة الجنة(بام بهشت) تجلی حکمت خداوند است بهشتی که به اندازه آسمان‌ها وزمین است.
    اما من امام مهدی به خداوند عظیم؛ پروردگار آسمان‌ها وزمین و مابین آن و پروردگار عرش عظیم قسم می‌خورم؛ در میان انصار مهدی منتظر مردانی هستند که اگر یکی از آنان به بالاترین درجه حب و قرب خدا رسیده و بام بهشت بزرگ به او تعلق گیرد و سپس خداوند او را خلیفه تمام ملکوت گرداند و سپس پروردگارش به او بفرماید: ای بنده پروردگار؛ آیا راضی شدی؟ آن بنده می‌گوید:" الهی..هیهات هیهات که بنده‌ات تا تو راضی نشوی؛ به چیزی راضی شود". سپس پروردگار به او می‌گوید: اگر از تو راضی نبوده و دوستت نداشتم؛ به این درجه عالی و رفیع نزد پروردگارت دست نمی‌یافتی. بنده می‌گوید:" هیهات هیهات تا تو راضی نشوی بنده‌ات راضی نمی‌شود. از این ملک و ملکوت چه می‌خواهم؟۰ چگونه می‌توانم درآن شادمان و مسرور باشم در حالی که محبوب‌ترین چیز در نزدم متحسر و حزین است؟ خدایا پناه می‌برم به تو که تا تو راضی نباشی به چیزی راضی شوم" پروردگار سبحانش می‌فرماید: آیا حاضری از آن چه که از ملک و ملکوت پروردگارت به تو عطا نموده گذشته و آن را به هریک از بندگانم که می خواهی بدهی تا در مقابل رضوان نفس پروردگارت محقق گردد؟ جوابش این خواهد بود: " پروردگارم با خوشحالی و سرور راضی شدم و در قلبم به اندازه مثقالی حسرت برای این ملکوت ندارم تا نعیمی که بزرگ‌تر از تمامی اینهاست برای بنده‌ات محقق فرمایی و آن راضی شدنت است" سپس پروردگارش به او می‌گوید: حتی اگر تو را به پایین‌ترین غرفه مربوط به بندگان مقربم بفرستم. می‌گوید:" تا زمانی که باعث تحقق نعیمی گردد که از نعیم جنت بزرگ‌تر است، راضی‌ام" سپس پروردگارش به او می‌گوید: حتی اگر تو را به پایین ترین غرفه از غرفه‌هایی که متعلق به اصحاب یمین است بفرستم؟ می‌گوید: "تا زمانی که باعث تحقق نعیمی گردد که از نعیم جنت بزرگ‌تر است یعنی راضی شدن تو؛ من به آن راضی‌ام". سپس پروردگارش به او می‌گوید: حتی اگر بیرونت کنم و به اعراف بفرستم که نه بهشت است و نه جهنم؟ می‌گوید: "تا زمانی که باعث تحقق نعیمی گردد که از نعیم جنت بزرگ‌تر است یعنی راضی شدن تو؛ من به آن راضی‌ام".
    به خداوند بزرگ قسم؛ تنها امام مهدی منتظر نیست که چنین جوابی به پروردگارش می‌دهد؛ بلکه این جواب تمام متقیانی است که به عنوان میهمانانی است که به عنوان "میهمانان مکرم" در پیشگاه پروردگارشان محشور می‌شوند و در میان آنان انصار مهدی منتظر در دوران گفتگو قبل از ظهور حضور دارند. و بر طبق فتوای حق در میان آنها پدر و زن و فرزندش و افرادی دیگر از خانواده‌اش هم هستند که در طریق هدایتندعجیب آن است که خداوند به خاطر غیرت آنها دربرابر هم نسبت به پروردگارشان به خنده می‌افتد و خود آنان شاهد این -سخن- هستند. به خدا قسم من در عمرم آنها را با چشمم ندیده‌ام؛ ولی خودشان می‌دانند من به حق سخن می‌گویم.
    هم چنین زنان و مردانی از انصار مهدی منتظر جزو این میمهانان خداوند الرحمن هستند؛ وزمانی که خداوند برای عمل کردن به وعده خود برای راضی کردنشان به آنها چیزهایی را عرضه می‌کند بندگان خدا عجایبی از آنان خواهند دید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَرَضُواْ عَنْهُ} صدق الله العظيم [المائدة:119]
    برخی از بندگان خداوند به نعمت‌هایی از بهشت که خداوند به آنان عطا نموده راضی هستند و از آن شاد و مسرورند؛ از جمله شهدای راه خدا. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ ﴿١٦٩﴾ فَرِ‌حِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُ‌ونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٧٠﴾ يَسْتَبْشِرُ‌ونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ‌ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٧١﴾}صدق الله العظيم [آل عمران].
    و به این راضی‌اند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ} صدق الله العظيم [المائدة:119]،
    اما قومی که محبوب خداوند و محب او( یحبهم و یحبونه) از وعده خداوند برای راضی کردن بندگان متقی‌اش استفاده می‌کنند؛ و چه کسی بیش ازخداوند به وعده خود وفا می‌کند... لذا تا زمانی که پروردگارشان در نفس خود راضی نشود؛ آنها هم از راضی شدن خودداری و ابا می‌کنند. اینها هستند که محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در رؤیایی حق درمورد آنان به من فرمود:
    [آنها در نفس خود از این امر باخبرند؛ چون می‌دانند درنفس‌شان چه می‌گذرد و پروردگارشان هم از آن باخبراست چرا که خداوند نسبت به بندگانش بصیر و خبیر است و برای همین هم آنان را آفریده تا رضوان پروردگارشان را عبادت کرده و آن را هدف و غایت قلبی خود قرار دهند. چقدر قدر ومنزلت آنان نزد پروردگارشان بالاست و انبیاء و شهدا به آنان غبطه می‌خورند. آنها ازانبیا نیستند. از شهدا هم نیستند چون در آرزوی این نیستند که با کفار بجنگند تا آنان را کشته و دشمنان وارد آتش -جهنم- شوند؛ در آرزوی کشته شدن به دست کافران هم نیستند تا شهید شوند؛ مگر این که مجبور به جنگ و کشتن کافران گردند. بلکه به شدت درطمع این هستند که پروردگارشان مردم را هدایت نماید و از آنان امتی واحد تشکیل دهد که در صراط مستقیم قرار دارند و دلیل اصرارشان بر این امر؛ رازهدفی است که در نفس خدا به دنبال آن هستند. ای امام مهدی؛ سستی مکن و غمگین مباش و گمان مکن انصاری که در برابر پروردگارشان مخلص هستند؛ در امر دعوت مردم به سوی آنچه که تو مردم را به آن فرا می خوانی کوتاهی و سستی می‌کنند. تو نمی‌دانی آنها برای تبلیغ بیان حق ذکر به تمام مردم جهان شبانه روز چه تلاشی می‌کنند. مورد استهزاهایی قرار می‌گیرند که امام مهدی منتظر در معرض آن نبوده است. جاهلان و نادانان ایشان را مسخره می‌کنند و دهشت کرده و می‌گویند چطور اینها باور کرده‌اند ناصر محمد یمانی؛ مهدی منتظر است با این که نام او ناصر محمد است و این از اسامی که آنان در مورد مهدی منتظر نزد خود دارند نیست. اینها مردمی هستند که تفکر نمی‌کنند؛ ایا می‌خواهند خداوند مهدی منتظر را به عنوان رسول جدیدی از نزد پروردگار عالمیان برانگیزد یا امام مهدی را برای یاری به رسول خود محمد(ناصرلمحمد) که خاتم الأنبیاء و مرسلین است بفرستد تا با همان کتابی با آنان محاجه کند که خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله با آن محاجه می‌کرد تا با عبد خود نورش را بر عالمیان کامل گرداند ولی اکثر مردم شکرگزار نیستند.]
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    برادرتان؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــ

    اقتباس المشاركة 246281 من موضوع بيان التّمييز بين آيات القرآن المحكمات أمّ الكتاب عن المتشابهات..


    الإمام ناصر محمد اليماني
    19 - 9 - 1432 هـ
    19 - 8 - 2011 مـ
    7:22 صباحاً

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://mahdialumma.net/showthread.php?p=20540
    ــــــــــــــــــــ


    فتوى الإمام المهدي ناصر محمد اليماني عن كيفيّة التمييز بين المُحكم والمتشابه في القرآن الكريم
    ويليه بيانٌ إضافي وبُشرى للأنصار في التنافس أيُّهم أقرب إلى الله..



    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع أمّة الإسلام في كل زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته معشر الأنصار وجميع المسلمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين، وسلامٌ على المرسَلين والحمدُ للهِ ربِّ العالمين، أما بعد..

    إنّ الإمام المهدي ليؤيّد مشورة "بالقرآن نحيا" كون الله لم يُنزّل هذا القرآن العظيم إلى الناس إلا لكي يتدبّروا في آياته تدبّر العقل والمنطق ومن ثم يُبصر الحقّ أولو الألباب المتفكرة، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩} صدق الله العظيم [ص]، حتى إذا أبصر الباحثُ عن الحقَّ المبين في محكم كتاب الله بسلطانٍ مبينٍ فمن ثم يُعلِّم الناس مما علّمه الله من بعد أن توصّل في بحثه في الكتاب عن الفتوى بالبصيرة الحقّ لا شك ولا ريب، ولكن على الذين يتدبّرون القرآن أن يحذِّروا اتِّباع ظاهر كلمات المتشابه منه كون له تأويلٌ غير ظاهرٍ لا يعلمه إلا الله والراسخون في علم الكتاب الذين يحيطون بآيات الكتاب محكمه ومتشابهه ولسوف أفتيكم بالحقِّ عن كيفيّة التمييز بين المحكم والمتشابه في القرآن، فإنّكم سوف تجدون في ظاهر الكثير من المتشابه ما يخالف للعقل والمنطق كون له تأويلٌ غير ظاهرٍ، مثال قول الله تعالى: {فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:54]، فكيف يكون خيراً لكم عند بارئكم أن يقتل الإنسان نفسه؟ فهذا مخالفٌ للعقل والمنطق! ومن ثم تنظرون للفتوى البيّنة في محكم كتاب الله، فهل يجوز للإنسان أن يقتل نفسه؟ ومن ثمّ تجدون الجواب في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿٢٩وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿٣٠} صدق الله العظيم [النساء].

    وقال الله تعالى:
    {وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ} صدق الله العظيم [الاسراء:33]، فتجدون أنّ الله حرَّم عليكم قتل أنفسكم وحرَّم عليكم قتل النفس التي حرَّم الله إلا بالحقّ، ومن ثمّ نعود مرةً أخرى لقول الله تعالى: {فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:54]، ومن ثمّ نعلم علم اليقين أنّ هذه الآية يوجد فيها من كلمات التشابه وهي بالضبط في كلمة {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ}، والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل يقصد أنّ كل واحدٍ من بني إسرائيل يقوم بقتل نفسه حتى يتوب الله عليه؟ ولكن هذا محرَّم في محكم كتاب الله! وإذا عدنا إلى العقل والمنطق فسوف نجد فتوى العقل والمنطق تقول لا بد أنّ الله يقصد بقوله تعالى: {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم؛ وأنّه يأمر المجاهدين بقتال وقتل المفسدين منهم في الأرض الذين يشاقّون الله ورسوله ويريدون أن يطفِئُوا نور الله ويعتدوا على الناس بغير الحقّ، تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴿٣٣} صدق الله العظيم [المائدة].

    أي يقتل بعضهم بعضاً، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ‌ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرً‌ا ۗ وَلَيَنصُرَ‌نَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُ‌هُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٤٠﴾ الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُ‌وا بِالْمَعْرُ‌وفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ‌ ۗ وَلِلَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ‌ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [الحج].

    ولربّما يودّ أحد أحبتي الأنصار أولوا الأبصار الذين لا يتَّبعون الإمام المهدي ناصر محمد الاتّباع الأعمى أن يقاطعني فيقول: "ولكن يا إمامي نريد منك البرهان المبين بأنّ الله يقصد في مواضعٍ في الكتاب بقوله أنفسكم أي بعضكم بعضاً، فأتِنا بالبرهان المبين من محكم القرآن العظيم". ومن ثمّ يرد عليه الإمام المهدي وأقول: فما ظنّك يا حبيبي في الله بقول الله تعالى:
    {وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ} صدق الله العظيم [الحجرات:11]؟

    ومعلومٌ جواب أيّ عالِمٍ أو من عامّة المسلمين فإنّه سيقول: إنّ في هذا الموضع يقصد الله تعالى بقوله
    {وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ}أي لا يلمز بعضكم بعضاً، ومن ثم نقول وكذلك المقصود بقول الله تعالى:{فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ}صدق الله العظيم، فهو يقصد دَفْعُ بعضهم ببعضٍ، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ‌ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرً‌ا ۗ وَلَيَنصُرَ‌نَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُ‌هُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٤٠﴾ الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُ‌وا بِالْمَعْرُ‌وفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ‌ ۗ وَلِلَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ‌ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [الحج].

    وقال الله تعالى:
    {وَمَا أَرْ‌سَلْنَا مِن رَّ‌سُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّـهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُ‌وا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ‌ لَهُمُ الرَّ‌سُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّ‌حِيمًا ﴿٦٤﴾ فَلَا وَرَ‌بِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ‌ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَ‌جًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٦٥﴾ وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُ‌جُوا مِن دِيَارِ‌كُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرً‌ا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿٦٦﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرً‌ا عَظِيمًا ﴿٦٧﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَ‌اطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿٦٨﴾ وَمَن يُطِعِ اللَّـهَ وَالرَّ‌سُولَ فَأُولَـٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَـٰئِكَ رَ‌فِيقًا ﴿٦٩﴾ ذَٰلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ عَلِيمًا ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    ولكنّكم تجدون تأويل قول الله تعالى:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم في كتب الذين يقولون على الله ما لا يعلمون خزعبلاتٍ ما أنزل الله بها من سلطان، وجاءوا بتفسيرٍ ما أنزل الله به من سلطان وخالفوا لمحكم آيات الكتاب واتَّبعوا المتشابه من القرآن كون في قلوبهم زيغ عن الحقّ المحكم في الكتاب، فانظروا إلى تفسير هذه الآية بالباطل الذي ما أنزل الله به من سلطان كما يلي:

    اقتباس المشاركة :
    بسم الله الرحمن الرحيم
    تفسير القرطبي
    {فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِ‌ئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ عِندَ بَارِ‌ئِكُمْ}
    لَمَّا قَالَ لَهُمْ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ قَالُوا كَيْف ؟ قَالَ " فَاقْتُلُوا أَنْفُسكُمْ " قَالَ أَرْبَاب الْخَوَاطِر ذَلِّلُوهَا بِالطَّاعَاتِ وَكُفُّوهَا عَنْ الشَّهَوَات وَالصَّحِيح أَنَّهُ قَتْل عَلَى الْحَقِيقَة هُنَا , وَالْقَتْل إِمَاتَة الْحَرَكَة وَقَتَلْت الْخَمْر كَسَرْت شِدَّتهَا بِالْمَاءِ قَالَ سُفْيَان بْن عُيَيْنَة التَّوْبَة نِعْمَة مِنْ اللَّه أَنْعَمَ اللَّه بِهَا عَلَى هَذِهِ الْأُمَّة دُون غَيْرهَا مِنْ الْأُمَم وَكَانَتْ تَوْبَة بَنِي إِسْرَائِيل الْقَتْل وَأَجْمَعُوا عَلَى أَنَّهُ لَمْ يُؤْمَر كُلّ وَاحِد مِنْ عَبَدَة الْعِجْل بِأَنْ يَقْتُل نَفْسه بِيَدِهِ قَالَ الزُّهْرِيّ لَمَّا قِيلَ لَهُمْ " فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسكُمْ " قَامُوا صَفَّيْنِ وَقَتَلَ بَعْضهمْ بَعْضًا حَتَّى قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا فَكَانَ ذَلِكَ شَهَادَة لِلْمَقْتُولِ وَتَوْبَة لِلْحَيِّ عَلَى مَا تَقَدَّمَ , وَقَالَ بَعْض الْمُفَسِّرِينَ : أَرْسَلَ اللَّه عَلَيْهِمْ ظَلَامًا فَفَعَلُوا ذَلِكَ وَقِيلَ : وَقَفَ الَّذِينَ عَبَدُوا الْعِجْل صَفًّا وَدَخَلَ الَّذِينَ لَمْ يَعْبُدُوهُ عَلَيْهِمْ بِالسِّلَاحِ فَقَتَلُوهُمْ وَقِيلَ قَامَ السَّبْعُونَ الَّذِينَ كَانُوا مَعَ مُوسَى فَقَتَلُوا - إِذْ لَمْ يَعْبُدُوا الْعِجْل - مَنْ عَبَدَ الْعِجْل وَيُرْوَى أَنَّ يُوشَع بْن نُون خَرَجَ عَلَيْهِمْ وَهُمْ مُحْتَبُونَ فَقَالَ مَلْعُون مَنْ حَلَّ حَبْوَته أَوْ مَدَّ طَرَفه إِلَى قَاتِله أَوْ اِتَّقَاهُ بِيَدٍ أَوْ رِجْل فَمَا حَلَّ أَحَد مِنْهُمْ حَبْوَته حَتَّى قُتِلَ مِنْهُمْ يَعْنِي مَنْ قُتِلَ , وَأَقْبَلَ الرَّجُل يَقْتُل مَنْ يَلِيهِ ذِكْره النَّحَّاس وَغَيْره , وَإِنَّمَا عُوقِبَ الَّذِينَ لَمْ يَعْبُدُوا الْعِجْل بِقَتْلِ أَنْفُسهمْ عَلَى الْقَوْل الْأَوَّل ; لِأَنَّهُمْ لَمْ يُغَيِّرُوا الْمُنْكَر حِين عَبَدُوهُ , وَإِنَّمَا اِعْتَزَلُوا وَكَانَ الْوَاجِب عَلَيْهِمْ أَنْ يُقَاتِلُوا مَنْ عَبَدَهُ , وَهَذِهِ سُنَّة اللَّه فِي عِبَاده إِذَا فَشَا الْمُنْكَر , وَلَمْ يُغَيَّر عُوقِبَ الْجَمِيع رَوَى جَرِير قَالَ قَالَ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ( مَا مِنْ قَوْم يَعْمَل فِيهِمْ بِالْمَعَاصِي هُمْ أَعَزّ مِنْهُمْ وَأَمْنَع لَا يُغَيِّرُونَ إِلَّا عَمَّهُمْ اللَّه بِعِقَابٍ ) أَخْرَجَهُ اِبْن مَاجَهْ فِي سُنَنه , وَسَيَأْتِي الْكَلَام فِي هَذَا الْمَعْنَى إِنْ شَاءَ اللَّه تَعَالَى فَلَمَّا اِسْتَحَرَّ فِيهِمْ الْقَتْل , وَبَلَغَ سَبْعِينَ أَلْفًا عَفَا اللَّه عَنْهُمْ قَالَهُ اِبْن عَبَّاس وَعَلِيّ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا , وَإِنَّمَا رَفَعَ اللَّه عَنْهُمْ الْقَتْل لِأَنَّهُمْ أَعْطَوْا الْمَجْهُود فِي قَتْل أَنْفُسهمْ فَمَا أَنْعَمَ اللَّه عَلَى هَذِهِ الْأُمَّة نِعْمَة بَعْد الْإِسْلَام هِيَ أَفْضَل مِنْ التَّوْبَة.
    انتهى الاقتباس
    انتهى التفسير الباطل.

    ومن ثمّ نقول: يا عباد الله المسلمين، إنّ ناموس التّوبة في الكتاب ناموسٌ واحدٌ، فهل وجدتم في جميع الكتب السماويّة منذ أنْ خلق الله آدم التوبة فقط لأمّة محمد صلى الله عليه وآله وسلم وكما تزعمون أنّ ناموس التوبة فيما قبل القرآن هي أن يقتل التائب نفسه حتى يتوب الله عليه؟ فتلك فِرْيَة ما أنزل الله بها من سلطان! وسبقت لنا عدّة بيانات من قبل لبيان قول الله تعالى: {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم. فاتقوا الله ولا تُفتوا الناس إلا بالحقِّ ولا تقولوا لهم على الله ما لا تعلمون.

    ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد أحبّتي من أنصاري فيقول: "يا أيها الإمام المهدي، عرِّف لي الاجتهاد وأوجز في تعريفه" ومن ثم أقول للأنصار وكافّة الباحثين عن الحق: إنّ الاجتهاد هو البحث عن الحقّ حتى يهديه الله إلى البحث المؤيّد ببصيرة العلم والسلطان المبين، ومن ثم يدعو الى الله على بصيرةٍ، تصديقاً لقوله: {
    قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨} صدق الله العظيم [يوسف].

    ويا أحبّتي الأنصار السابقين الأخيار في عصر الحوار من قبل الظهور إنّ الله لم يمنع الناس من تدبّر آيات القرآن العظيم، وخيرُكم من تعلّم القرآن وعلّمه، ولكنّ الله حرَّم عليكم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون، ولكن تدبّروا وتفكّروا في بيان الإمام المهدي باحثين فيه عن الحقّ حتى تتوصّلوا إلى الحقّ بعلمٍ وسلطانٍ مبينٍ، وإذا لم تجدوا الجواب في أحد بيانات الإمام المهدي فوجب علينا بإذن الله أن نزيدكم فنأتيكم بالقول الفصل وما هو بالهزل بإذن الله من محكم كتاب الله القرآن العظيم.

    وما يلي بيانٌ إضافيٌّ وبُشرى للأنصار وهو من أهم مواضيع الكتاب، فهل يرضى أحدكم أن يكون الإمام المهدي ناصر محمد اليماني هو أحبّ إلى الله منه وأقرب إلى الربّ؟ فإن قال كلٌّ من الأنصار:

    "لن يرضى أيّ من أنصار المهديّ المنتظَر أن يكون المهديّ المنتظَر ناصر محمد هو أحبّ إلى الله وأقرب، كوننا نعلم أنّ لنا من الحقّ في الله ما للإمام المهدي ناصر محمد كونه ليس ولد الله سبحانه حتى يكون هو أولى بالله من أتباعه؛ سبحان الله العظيم! وبما أنّنا نعتقد أنّ الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ليس إلا عبدٌ من عبيد الله الصالحين حتى ولو جعله الله الإمام لرسول الله المسيح عيسى ابن مريم عليهم الصلاة والسلام فلا يزال عبداً من عبيد الله الصالحين ولنا من الحقّ في ذات الله ما للإمام المهديّ المنتظَر وما للمسيح عيسى ابن مريم وما لمحمدٍ رسول الله صلى الله عليهم وآلهم وسلم تسليماً، فقد علمنا بالصراط المستقيم إلى الربّ هو التنافس بين كافة العبيد في الملكوت إلى الربّ المعبود أيُّهم أقرب تصديقاً لقول الله تعالى: {
    أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿٥٧} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وكلّ إنسانٍ يحجز درجته إلى ربّه في حبّه وقربه على حسب سعيه في هذه الحياة، تصديقاً لقول الله تعالى: {أَفَرَ‌أَيْتَ الَّذِي تَوَلَّىٰ ﴿٣٣﴾ وَأَعْطَىٰ قَلِيلًا وَأَكْدَىٰ ﴿٣٤﴾ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَ‌ىٰ ﴿٣٥﴾ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ ﴿٣٦﴾ وَإِبْرَ‌اهِيمَ الَّذِي وَفَّىٰ ﴿٣٧﴾ أَلَّا تَزِرُ‌ وَازِرَ‌ةٌ وِزْرَ‌ أُخْرَ‌ىٰ ﴿٣٨﴾ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَ‌ىٰ ﴿٤٠﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [النجم].

    وعلمنا من خلال ذلك أنّ التمنّي لا يفيد من غير السعي إلى تحقيق أمنيته بالعمل للوصول إلى أمنيته، ولذلك قال الله تعالى: {وَالْعَصْرِ‌ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ‌ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بالحقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ‌ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [العصر]".

    ومن ثم يردّ عليكم الإمام المهديّ فأقول: فهكذا قد نجوتم من الشرك بالله جميعاً، وأما بالنسبة لدرجات الحبّ والقرب من الله فكلٌّ على حسب جهده بالتنافس إلى ربّه.

    وما نريد قوله لأحبّتي الأنصار: فلنفرض أنّ أحدكم فاز بأعلى درجةٍ في حبّ الله وقربه ثم جعله الله خليفته على الملكوت كلّه، فهل تحقّق هدفه؟ فإن قال أحدكم: "نعم أيّها الإمام لقد تحقّق الهدف لمن فاز بأعلى درجةٍ في حبّ الله وقربه ثم جعله الله خليفته على الملكوت كله، فماذا يبغي من بعد ذلك؟ فذلك هو الفوز الأعظم في الكتاب، ألم يتنافس على ذلك كافة أنبياء الله ورسله وكلٌّ منهم يريد أن يكون صاحب تلك الدرجة العالية الرفيعة إلى ذي العرش بأعلى جنات النعيم التي يسمّيها الإمام المهدي طيرمانة الجنة كونها أعلى غرفة في جنات النعيم، كون الجنة التي عرضها السماوات والأرض إنّما هي غرفة كُبرى عرضها كعرض السماوات والأرض، تصديقاً لقول الله تعالى: {أُولَـٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْ‌فَةَ بِمَا صَبَرُ‌وا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿٧٥﴾ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّ‌ا وَمُقَامًا ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

    وداخل غرفة الجنة غرفٌ مبنيّة من فوقها غرفٌ، تصديقاً لقول الله تعالى: {
    لَـٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ} صدق الله العظيم [الزمر:20].

    وأعلى غرفة ملتصقة بعرش الربّ العلي العظيم، وتلك الغرف بُنيت للعبد الأحبّ والأقرب إلى الربّ من بين عبيده جميعاً، وجعله الله عبداً مجهولاً لكي يتمّ التنافس بين كافة العبيد في الملكوت إلى الربّ المعبود أيّهم أحبّ وأقرب إلى الربّ ليفوز بها، وجعل الله صاحبها عبداً مجهولاً حتى يخرجهم الله من دائرة الشرك بالله لئن تمّ التنافس بين العبيد إلى الربّ المعبود أيّهم أحبّ وأقرب، وفي ذلك تتجلّى حكمة الله من إخفاء صاحب الدرجة العالية الرفيعة صاحب طيرمانة الجنة التي عرضها السماوات والارض.

    ولكنّي الإمام المهدي أقسمُ بالله العظيم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم إنّه ليوجد في أنصار المهديّ المنتظَر رجالٌ لو ينال أحدهم أعلى درجةٍ في حبّ الله وقربه ويفوز بطيرمانة جنة الله الكُبرى ثمّ يجعله الله خليفته على الملكوت كلّه ومن ثم يقول له ربّه: فهل رضيتَ يا عبد ربّك؟ ومن ثم يقول هذا العبد: "هيهات هيهات أن يرضى عبدك يا إلهي حتى ترضى"، ومن ثمّ يقول له الربّ: فلو لم أرضَ عنك وأحببتك لما وصلتَ إلى هذه الدرجة العالية الرفيعة إلى ربّك، ومن ثم يقول: "هيهات هيهات أن يرضى عبدُك حتى ترضى، فما أبغي بالمُلك والملكوت؟ وكيف أكون فيه فرحاً مسروراً وأحبّ شيء إلى نفسي متحسّرٌ وحزين؟ اللهم إنّي أعوذ بك أن أرضى بشيء حتى ترضى"، ومن ثمّ يقول له الربّ سبحانه: فهل تتنازل عمّا أوتيت من ربّك من الملك والملكوت إلى من تريد من عبادي مقابل تحقيق رضوان نفس ربك؟ ثم يكون جوابه: "رضيتُ ربّي بكل سرور وليس في قلبي مثقال ذرةٍ من الحسرة على الملكوت شيئاً ما دمت سوف تحقِّق لعبدك النعيم الأعظم من ذلك كله فترضى"، ومن ثم يقول له ربّه: حتى ولو جعلتك في أسفل غرفةٍ في غرف عبادي المقربين؟ فيقول: "رضيتُ ربّي ما دام في ذلك تحقيق النعيم الأعظم من نعيم جنتك"، ومن ثم يقول له الرب: حتى ولو أنزلتك إلى أسفل غرفة من غرف أصحاب اليمين؟ ومن ثم يقول: "رضيتُ ربّي ما دام في ذلك تحقيق النعيم الأعظم من جنّتك فترضى"، ومن ثم يقول له الربّ: حتى ولو أخرجتك لتسكن على الأعراف فلا أجعلك في الجنة ولا في النار؟ ثم يقول ذلك العبد: "رضيتُ ربّي ما دام في ذلك تحقيق النعيم الأعظم من جنات النعيم فترضى".

    وأقسم بالله العظيم أنّ هذا الردّ على الربّ ليس فقط يكون جواب الإمام المهديّ المنتظَر إلى ربّه بل جواب كافّة الوافدين من المتّقين الذين تمّ حشرهم إلى ربّهم كوفدٍ مكرم بين يدي الربّ ومنهم أنصار المهديّ المنتظَر في عصر الحوار من قبل الظهور، ومنهم أبٌ وزوجته وولده وآخرين من ذات الأسرة في طريق الهدى حسب الفتوى بالحقّ، والعجب في أمرهم أنّهم قد أضحكوا الله من مواقفهم لغيرتهم من بعضهم بعضاً على ربّهم فهم على ذلك من الشاهدين، ألا والله ما عمري رأيتهم على الواقع في حياتي بعين اليقين ولكنّهم يعلمون أنّي أنطق بالحقّ.

    وكذلك من ذلك الوفد المكرّم إلى الرحمن نساءٌ ورجالٌ من أنصار المهديّ المنتظَر الذي سوف يشاهد عبيد الله منهم العجب حين عروض الربّ عليهم لتحقيق وعد الله لهم أن يرضيهم، تصديقاً لقول الله تعالى: {
    وَرَضُوا عَنْهُ} صدق الله العظيم [المائدة:119] .

    ومِن عباد الله من رضوا بما آتاهم الله من جنّات النعيم فكانوا بذلك فرحين مسرورين ومنهم الشهداء في سبيل الله، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ ﴿١٦٩﴾ فَرِ‌حِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُ‌ونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٧٠﴾ يَسْتَبْشِرُ‌ونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ‌ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٧١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]، ورضوا بذلك تصديقاً لقول الله تعالى: {رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ} صدق الله العظيم [المائدة:119].

    ولكنّ قوم يحبهم ويحبونه اسْتَغلّوا وعد الله أن يرضي عباده المتقين، ومن أوفى بوعده من الله فأبوا أن ترضى أنفسهم حتى يكون ربّهم راضياً في نفسه، فأولئك قال لي محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في الرؤيا الحق:
    [وإنهم ليعلمون بأنفسهم الآن كونهم يعلمون بما في أنفسهم وربّهم يعلم بهم إنه بعباده خبيراً بصيراً، ولذلك خلقهم ليعبدوا رضوان ربهم غاية قلوبهم، فما أعظم قدرهم وما أرفع مكانتهم عند ربهم يغبطهم الأنبياء والشهداء وهم ليسوا بأنبياء ولا شهداء كونهم لا يطمعون لحرب الكفار ليقتلوهم حتى يدخل أعداؤهم النار، ولا يطمعون أن يقتلهم الكفار ليكونوا شهداء إلا أن يجبروا على ذلك لقتل وقتال الكفار؛ بل يطمعون من ربهم أن يهدي الناس إليه فيجعلهم أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيم، وسبب إصرارهم على ذلك هو سرّ هدفهم في نفس الله. فلا تهن أيها الإمام المهدي ولا تحزن ولا تظنّ أنصارك المخلصين لربهم وهنوا وما استكانوا عن الدعوة إلى ما تدعوا إليه فإنك لا تعلم بما يفعلون الليل والنهار لتبليغ البيان الحقّ للذكر إلى كافة البشر ويلقون من الاستهزاء ما لا يلقاه الإمام المهديّ المنتظَر فيسخر الجاهلون منهم وتأخذهم الدهشة فيقولون وكيف صدّق هؤلاء القوم أنّ المهديّ المنتظَر هو ناصر محمد اليماني مع أن اسمه ناصر محمد وليس ما كانوا يزعمون من أسماء لديهم للمهدي المنتظر. أولئك قوم لا يتفكرون فهل يريدون أن يبعث الله المهديّ المنتظَر رسولاً جديداً من ربّ العالمين أم يبعث الله الإمام المهدي ناصر محمد خاتم الأنبياء والمرسلين حتى يحاجهم بما كان يحاجهم به محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمُرسلين حتى يتم الله بعبده نوره على العالمين ولكن أكثر الناس لا يشكرون].

    وسلامٌ على المرسَلين، والحمد للهِ ربِّ العالمين ..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 21-01-2020, 07:03 AM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 29-11-2019, 11:21 AM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 27-01-2017, 08:35 AM
  4. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 07-10-2016, 05:50 AM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 26-09-2013, 07:03 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •