الموضوع: پاسخ به المسافر ومحمد حسام: مرحله اول خلقت ما روزی است که خداوند پدرمان آدم را آفرید..

النتائج 1 إلى 5 من 5
  1. افتراضي پاسخ به المسافر ومحمد حسام: مرحله اول خلقت ما روزی است که خداوند پدرمان آدم را آفرید..

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    22 - شوال - 1429 هـ
    23 - 10 - 2008 مـ
    ۲-آبان-۱۳۸۷ه.ش.
    12:02 صباحاً
    ________


    پاسخ به المسافر ومحمد حسام:

    مرحله اول خلقت ما روزی است که خداوند پدرمان آدم را آفرید..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمد رسول الله صلى الله عليه وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
    برادران من "المسافر"و"محمد الحسام" السلام عليكم و رحمة الله تعالى وبركاته، السلام علينا وعلى جميع إخواننا المسلمين؛ شما حق را می‌خواهید یا باطل را؟ اگر حق را می‌خواهید؛ من به شما نمی‌گویم که من نبی یا رسول هستم، بلکه امام عادلی هستم که حرف نهایی و جدا کننده حق از باطل را می‌زنم و سخن بیهوده نمی‌گویم. اگر شما از خردمندان باشید که درآیات کتاب تدبر می‌کنند؛ به شما قول می‌دهم که قانعتان خواهم کرد و به اذن خداوند این کار برایمان آسان است. می‌بینم با حجتی که خداوند در برابر شما برایم نهاده است یعنی حروف (ن) (ص) با من مجادله می‌کنید. این حروف چیزی نیستند جز رمز اسامی که خداوند به آدم علیه السلام آموخت. آنها خلفای خداوند از ذریه‌ی آدم هستند برخی رسول و نبیّ و برخی از ائمه صالحند و خداوند نام همه آنها را به آدم علیه الصلاة و السلام آموخت و به آدم فرمان داد تا آنها را به ملائکه بیاموزد. یعنی نام خلفای خداوند در زمین، قبل از متولد شدن آنها از مادرانشان برای ملائکه روشن شد، حال به بشارتی نظر کنید که خداوند از طریق ملائکه به نبیّ خود زکریا علیه الصلاة و السلام می‌دهد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسمه يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا}
    صدق الله العظيم [مريم:۷].
    به بشارتی که خداوند از طریق ملائکه به صدیقه مریم علیها السلام می‌دهد نیز توجه نمایید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسمه الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ}
    صدق الله العظيم [آل عمران:۴۵].
    از خلال این آیات است که درمی‌یابیم خداوند نام خلفای خود در زمین را به آدم آموخته و به او امر نموده است که آن نام‌ها را به ملائکه بیاموزد. لذا اسامی تمام خلفای خداوند در زمین از نفر اول که پدرمان آدم علیه الصلاة و السلام است تا آخرینشان که خلیفه خداوند مهدی است؛ برای ملائکه معلوم شده است.
    و اما حروفی که در ابتدای سوره‌ها می‌آیند؛ جز رمز نام خلفای خداوند نمی‌توانند چیز دیگری باشند. به اول سوره مریم توجه کنید که نام تمام انبیاء آل عمران در آن آمده است. اما باید بدانید که شرط این نیست که رمز حتما از اولین حرف نام گرفته شده باشد؛بلکه می‌تواند حرف وسط یا هر یک از حروف نام اول باشد فقط نکته این است که این رمز نمی‌تواند از اسم پدر گرفته شود بلکه یکی از حروف نام اول است. خداوند در لفظ قرآن برایتان روشن نموده است که اگر حرفي با رمز آورده شد؛ مقصود از رمز نام است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ من الظَّالِمِينَ}
    صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷].

    و مقصود خداوند از حرف نون یونس علیه الصلاة و السلام است و خداوند یکی از حروف نام او را به عنوان رمز وی معین نموده است و اسم حرف را به صورت لفظ آورده است و چون حرف نون در وسط سوره آمده است به صورت لفظ- النون-از آن یاد می‌شود. اما اگر در ابتدای سوره آمده بود به صورت حرف-ن- می‌آمد نه این که به صورت نوشتن لفظی (نون) باشد و چون ذکر لفظ این حرف با اسم نبی الله یونس علیه الصلاة و السلام در ارتباط است خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ من الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷].
    و این رمز واضح و روشن است{وَذَا النُّونِ} و شما می‌دانید مقصود نام یونس علیه الصلاة و السلام است و این هم برای آن است که بدانید اگر حرفی در قرآن به صورت رمز بیان شد، مقصود رمز نام مشخصی در کتاب است. به حروف رمز در ابتدای سوره مریم توجه کنید؛ خواهید دید که به حق حروف رمز نام انبیاء آل عمران است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {كهيعص ﴿١﴾ ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿٢﴾}
    صدق الله العظيم [مريم]

    در این حروف رمز نام انبیاء آل عمران به ترتیب سن آمده است. مقصود از رمز (ک) زکریا علیه الصلاة و السلام است.رمز (ه) هارون بن عمران برادر مریم است که پیش از تولد خواهرش از دنیا رفته است، برای همین گفته می‌شود "یا اخت هارون" چون او فردی شناخته شده واز انبیائی بود که از میان صالحان برگزیده شده بود. اما رمز (ی) مقصود یحیی علیه الصلاة و السلام است و رمز (ع) به عیسی علیه الصلاة و السلام اشاره دارد. مقصود خداوند ازرمز (ص) مریم صدیقه است و اینکه چرا رمز نام او از صفتش یعنی صدیقه گرفته شده نه از نام (مریم) ، علت این است که او نه نبیّ خداوند است و نه رسولش.اما چرا در بین خلفای خداوند رمز نامش آمده است؟ چون نام او از نام‌هایی است که خداوند به آدم آموخت تا او نیز آنها را به ملائکه بیاموزد چرا که نام او درارتباط با نام عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام بود و ملائکه از قبل نام مریم را دانستند چون با نام عیسی مرتبط بود و برای همین هم به او بشارت مسیح عیسی بن مریم را دادند. اما رمز از نام گرفته نشده بلکه از صفت مریم علیها الصلاة و السلام گرفته شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {ما الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ}
    صدق الله العظيم [المائدة:۷۵].
    بنابراين رمز (ص) به مریم اختصاص دارد و خداوند آن را از صفت او که همانا (صدیقه) است گرفته چرا که او نه نبیّ خداست و نه رسولش. آیا مقصود از فرموده خداوند {كهيعص} برایتان روشن شد؟ به راستی که این حروف به عبث آورده نشده‌اند بلکه رمز اسامی خلفای خداوند در زمین یعنی رسولان وانبیاء و ائمه صالحند. همچنین فرموده خداوند تعالی:
    {ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ} صدق الله العظيم [القلم:۱].
    این اولین حرف از حروف نام (ناصر) است؛ انسانی که خداوند برای یاری به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، بیان حق قرآن عظیم را در آخرالزمان به وی خواهد آموخت و حجت او کتاب مسطور قرآن عظیم خواهد بود چون خداوند به نبی خود وعده داده است که وی را یاری کرده و امر او را بر عالمیان غلبه خواهد داد تا تمام دین در زمین برای خداوند باشد و خلافت اسلامی را برقرار خواهد ساخت که تمام زمین را دربرگیرد و مقصود خداوند تعالی از قسم خوردن به (نون) در این فرموده همین است :
    {ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١﴾ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿٣﴾ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿٤﴾ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿٥﴾ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿٦﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿٧﴾}
    صدق الله العظيم [القلم].
    و من نمی‌گویم که این منم که مورد خطاب قرار گرفته‌ام؛ بلکه می‌گویم خداوند برای نبیّ خود محمد به نام من قسم می‌خورد که امر خود را مسلط ساخته نور خود را کامل خواهد کرد تا برای تمام مردم روشن گردد قرآن عظیمی که بر او نازل شده و کفار قریش به او لقب مجنون می‌دانند؛ به حق از جانب پروردگار آمده است و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – آنگونه که کفار قوم وصفش می‌کردند، مجنون نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳].
    من (ناصر محمد) وعده‌ی حق خداوندم و خداوند خلف وعده نمی‌کند و من مقصود این فرموده خداوندم که می‌فرماید:
    {ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾}
    صدق الله العظيم [ص]

    و اما کلام خداوند تعالی: {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} و این قسم خداوند به حرف صاد است که رمز نام (ناصر) است و پیش از این برایتان دلیل آوردیم که خداوند یکی از حروف نام اول را انتخاب می‌کند و رمز از نام اول فراتر نمی‌رود و از نام پدر انتخاب نمی‌شود. شاید یکی از شما بخواهد حرف مرا قطع کرده و بگوید: "از کجا می‌دانی که رمز نام (ناصر) است؛ وقتی می‌گویی این حروف رمز اسامی انبیاء و رسولان هستند؛ شاید مقصود نبی الله صالح باشد؟" درپاسخ می‌گوییم: نبی الله صالح با قرآن چه ارتباطی دارد؛ او قبل از محمد رسول الله خاتم الأنبیاء و مرسلین صلی الله علیهم اجمعین آمده است. بلکه خداوند به یکی از حروف نام کسی قسم می‌خورد که وی را با قرآن عظیم بر همه کافران غالب گرداند، کسانی که درعصر ظهور در عزت بوده و مشغول ستیزه جویی‌اند و مسلمانان در زمین ذلیل و تحت سیطره دشمنانشان هستند؛ چنان که در حال حاضر به علت اختلافات و چند دستگی شوکتتان از بین رفته و این فرموده خداوند تعالی درموردتان صدق می‌کند:
    {ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص].

    آیا در این تدبر نمی‌کنید که خداوند به این حرف (ص) و قرآن حاوی ذکر قسم می‌خورد؟ هدف قسم در این موضع پنهان است؛ زيرا موضوع شناخته شده قسم خداوند است {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} و قسم مخفی وعده خداوند با ظهور {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} بر کسانی است که عليه دين خداوند در عزت و ستیزه جویی‌اند که با عذاب شدیدی همراه است که در یک شب بر سرشان فرود خواهد آمد و آنان ذلیل و خوار خواهند شد. در فرموده خداوند تعالی به حق تدبر نمایید:
    {ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾}
    صدق الله العظيم [ص]

    من در مورد سیاره عذاب دردناک به تمام بشریت هشدار می‌دهم. این سیاره به زودی و در عصر شما و من به سوی شما آمده و از کنار زمینتان عبور خواهد کرد و خداوند به واسطه آن هر کس را که بخواهد هلاک کرده و هرکس را که بخواهد عذاب می‌کند.عبور آن باعث می‌شود خورشید از مغرب طلوع کند تا اینکه سیاره بگذرد و دور شود؛ سپس خورشید باز از شرق طلوع خواهد کرد. همانا که طلوع خورشید از مغرب یکی از نشانه‌ها و شروط بزرگ ساعت است و بعد از آن؛ در صورتی که تصدیق نکنید ظهور من رخ خواهد داد تا بعد از آن سیاره عذاب دردناک را ببينيد .
    ممکن است یکی از برادران مسلمانم مرا مورد ملامت قرار داده و بگوید:"ناصر محمد یمانی؛ تو را چه می‌شود که به تهدید کردن کفار با عذاب خداوند بسنده نکرده و ما مسلمانانی را که به کتاب خداوند و سنت رسول او
    صلّى الله علية وآله وسلّم ايمان داريم را هم برحذر می‌داری؟ چرا خداوند ما را عذاب می‌کند. خداوند که بر بندگان ظلم روا نمی‌دارد؟"پس در پاسخ او به حق می‌گویم: چون من شما را به کتاب خداوند و سنت حق رسولش دعوت می‌کنم تا در بین علمایتان به حق و بر أساس محکمات کتاب خدا و سنت حق رسولش حکمیت کنم؛ اما مرا به مسخره می‌گیرید. برای مثال المسافر می‌گوید:

    اقتباس المشاركة :
    تمایل دارم سؤال کنم چطور می‌توانم به کارمندانتان بپیوندم؟ ودر قبال تملق گویی برای ناصر یمانی چقدر به من حقوق می‌دهید؟ ناصر یمانی به تو قول می‌دهم تمام خطاهای املایی‌ات را تصحیح کرده و یک موضوع را نیز از قلم نیندازم . امام در حقت خوب نیست كه قرآن را هر طور که می‌خواهی تفسیر کنی و املایت خوب نباشد..
    انتهى الاقتباس
    یا مثل سخنان محمد الحسام:
    اقتباس المشاركة :

    غریب است که تو نون و القلم باشی و از آن غریب‌تر اینکه (ص) و القرآن شده باشی. نمی‌بینی که کمی زیاده روی کرده‌ای؛ نمی‌بینی که همچنان در تفسیر قرآن داری پیش می‌روی و تصور کرده‌ای که نام تو و رسم تو عمل تو در آن نازل شده، آیا نمی‌بینی که شاید سیاره عذابی که ادعا می‌کنی در راه است؛ میهمان تو شود چرا که در تفسیر زیاده روی کرده و در حق خود غلو می‌کنی؟.به هرحال مهم این است که ما خداوند را حمد می‌گوییم که به ما عقل و تفکر داده تا بتوانیم دروغ و راست را تشخیص دهیم

    در اين زمانه كه ما نياز داريم كه قدر خود را بدانيم قبل از اينكه ديگران قدر خودمان را به ما بشناسانند شما را به اين دعا توصيه می‌كنم
    خداوندا اگر به ما عقلی دادی كه می‌فهمد و واقعيت را از خيال تشخيص می‌دهد. خدايا تو را سپاس به خاطر آنچه از ما گرفتی و آنچه به ما دادی
    درود .

    انتهى الاقتباس
    پایان سخنان الحسام
    به شما به حق پاسخ داده و به شما وعده می‌دهم- وعده‌ای که دروغین نیست- شما از کسانی هستید که سیاره عذاب دردناک شما را عذاب خواهد کرد؛ چون حق را استهزاء کرده و بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر؛مجادله می‌کنید؛ مگر اینکه توبه نمایید. اگر بیانی بهتر و تفسیری نیکوتر از تأویل ناصر محمد یمانی برای قرآن دارید؛ راست می‌گویید آن را بیاورید. پایگاه من به روی همه شما باز است؛ تا روشن گردد چه کسی از نظر علم و استدلال‌های روشنگر بر دیگران مهیمن است و از نور پروردگارش برخوردار است؛ اگر از عقل خود یاری می‌جویید....حتی اگر تفاسیر مفسرین را بیاورند که مخالف بیان ناصر محمد یمانی است؛ خردمندان تفاوت واضح بین حق و باطل را در خواهند یافت تفاوتی که مانند فرق بین نور و ظلمات است و اگر همان طور که می‌گویید عقل داشته باشید برایتان روشن خواهد شد که بین تأویلی که ناصر محمد یمانی برای اسامی آموخته شده به آدم آورده است و تأویل‌های مفسرین دیگر واقعاً تفاوت وجود دارد؛ برخی می‌گویند اسامی که خداوند به آدم آموخت نام کوه و درخت و موجودات بوده‌ است؛ سبحان الله! آیا برای آنها اسامی واحدی در تمام زبان‌ها وجود دارد که به بشر ارث برسد که این فلان درخت است و این کوه و این صحرا و این مرغ و این اردک و این الاغ و این اسب و این بز و این گوسفند؛ آیا عقل خود را بکار نمی‌گیرید؟ و به دنبال هر باطلی می‌افتید در حالی که می‌دانید که در زبان‌های دیگر نام‌های متفاوتی برای درخت و کوه و جنبندگان وجود دارد و بشر این اسامی را از پدرشان آدم به ارث نبرده‌اند. بلکه اگر حق تدبر در قرآن را آن گونه که شایسته آن است بجا آورید؛ به یقین درمی‌یابید که مقصود، این مطالبی که مفسران ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند، نیست. به استهزاء کنندگان شما می‌گویم که ما برای یکی از آیات مقایسه‌ای انجام خواهیم داد بین بیان ناصر محمد یمانی و بیان مفسران. تفسیر مفسران از آیه قرآن را می‌نویسیم تا بیان مرا با تفسیرهای آنان مقایسه کنید... در ادامه سؤالی فردی می‌آید که از یکی ازعلمای مسلمین درباره تفسیر چیزهایی که خداوند به آدم آموخته است سؤال کرده است:

    اقتباس المشاركة :
    سؤال:ممکن است آیه زیر را توضیح دهید {وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة}[البقرة :31] مقصود از "کلها"چیست ؛ مقصود خداوند از این ضمیر چیست؟

    جواب:الحمدالله؛ امام ابن کثیر رحمة الله در تفسیر خود (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) در باره( وعلم آدم الأسماء كلها ) گفته است: الصحیح می گوید او اسامی تمام اشیاء و ذات و صفات آنها ( اسماء ذات و صفات ) و أفعال آنها و حتی بادی که از بدن خارج می شود(الفسوة والفُسية) را به او آموخته است یعنی اسامی و ذوات و اعمال بزرگ و کوچک و برای همین البخاری در تفسیر این آیه در کتاب تفسیر صحیح چنین گفته و ابن کثیر با استناد به البخاری از أنس و او نیز از نبی صلی الله علیه و سلم نقل کرده که:" مؤمنان در روز قیامت جمع شده و می گویند: اگر کسی نزد پروردگار ما را شفاعت کند؛ آدم می آید به او می گویند: تو پدر انسان هستی و خداوند ترا با دست خود آفریده و ملائکه دربرابرت سجده کرده اند و خداوند تمام اسامی را به تو آموخته است....ادامه حدیث" این دلیل آن است که او(آدم) نام تمام مخلوقات را می داند و برای همین گفت:" ثم عرضهم على الملائكة " یعنی نامها را .ا.ه . الحافظ ابن حجر در الفتح(8/10) در این باره مطالبی را فهرست و نقل کرده است: در مورد منظور از "أسماء" اختلاف هست.گفته شده اسامی ذریه آدم است؛ یا اسامی ملائکه است و یا نام اجناس بدون ذکر نوع آنهاست .گفته شده اسامی تمام چیزهایی است که در زمین هستند و گفته شده است اسامی همه چیزها حتی ظرف غذا.اما الشوکانی در فتح القدیر(1/64) می گوید: "أسماء" لغات و عبارات هستند و منظور نام چیزهاست.اکثر علما همین را می گویند و این معنی حقیقی اسم است وتأکید می‌کند که تمامی اسامی به آدم یاد داده شده است و هیچ چیز فرو گذاشته نشده چه چیزهایی که موجود بوده و چه چیزهایی که موجود نبوده‌اند و خداوند تعالی آگاه تر است.
    انتهى الاقتباس
    کلام مفسران درباره این آیه از خداوند تعالی پایان یافت که می‌فرماید:
    {وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة} [البقرة:۳۱] صدق الله العظيم
    جواب سؤالی که از یکی ازعلمای مسلمین شده بود تمام شد؛ کسانی که از چیزی که نسبت به آن آگاهی ندارند پیروی می‌نمایند. درحالی که خداوند توصیه کرده تا از علمایی که دانششان با دلایل روشن ثابت نشده برحذر بوده و فرمان داده است تا انسان‌ها از عقلشان استفاده کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}
    صدق الله العظيم [الإسراء:۳۶]
    در این آیه تمام دانشجویان تشویق می‌شوند که از عالمانی که درستی دانش و علمشان با دلایل روشن ثابت نشده؛ پیروی نکنند و به آنان فرمان داده می‌شود ازعقل و چشم وگوش و قلبشان استفاده کنند تا ببینند چیزی را که می‌شنوند عقل و قلبشان می‌پذیرد و یا از نظر عقل و منطق حق، قابل قبول نیست. شما را به خدا آیا اسامی مکرمی که خداوند به آدم آموخت نام بادی است که از بدن خارج می‌شود(الفسوة والضرطة)!! آیا مقصود از گفتارشان "الفسوة والفُسية" بادی است که از پشت خارج می‌شود؟ آیا منظورشان از این تفسیر که می‌گویند:
    اقتباس المشاركة :
    قال الإمام ابن كثير رحمه الله في تفسيره (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) عند قوله تعالى: ( وعلم آدم الأسماء كلها ) : والصحيح أنه علمه أسماء الأشياء كلها وذواتها وصفاتها وأفعالها حتى الفسوة والفُسية
    انتهى الاقتباس
    اقتباس المشاركة :
    امام ابن کثیر رحمة الله در تفسیر خود درباره (وعلم آدم الأسماء كلها ) گفته که الصحیح می گوید او اسامی تمام اشیاء ذات و صفات آنها و أفعال آنها و حتی بادی که از بدن خارج می شود(الفسوة والفُسية) را به او آموخته است...}
    انتهى الاقتباس


    !!!
    اگر آن گونه که می‌گویید شما از عاقلان هستید؛ آیا قبول می‌کنید که "
    الفسوة والفُسية" از جمله اسامی است که خداوند به آدم آموخته و موضوع گفتگو بین خداوند و ملادکه پیرامون "الفسوة والفُسية" است!! حال به سراغ حکمیت بر اساس کتاب خداوند می‌رویم تا ببینیم که گفتگوی خداوند و ملائکه پیرامون نام گذاری " الفسوة والفُسية" که از مخرج خارج می‌شود و همچنین اسامی درخت و کوه و جنبندگان بوده است-که اگر چنین باشد- همان گونه که شما تصور می‌کنید ناصر محمد یمانی؛ دروغ گویی گستاخ است نه مهدی منتظر که به جز حق به خداوند نسبت نمی‌دهد و اگر دیدیم موضوع گفتگو بین خداوند و ملائکه پیرامون خلفای خدا در زمین است نه " الفسوة والفُسية" و مرغ وقدح چوبی؛ آن وقت چه؟ آیا تفکر نمی‌کنید؟ می‌بینم که می‌گویید عاقلید؛ اگر واقعاً عقل دارید؛ خواهید دید که اسامی که خداوند به آدم آموخت؛ نام فرزندانی از نسل آدم بود که خلفای خداوند در زمین هستند؛ خداوند ما را با آدم آفرید و همه ما را در"صلب" او نهاد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ}
    صدق الله العظيم [النجم:۳۲].
    و اما مرحله اول خلقت ما؛ در روزی بود که خداوند پدر ما آدم را آفرید و ما را در "صلب" او قرار داد و زبان ما را به حق گویا ساخت. به ما فرمود "الست بربکم" آیا من پروردگار شما نیستم. گفتیم : بلی. در پیشگاه خداوند شهادت دادیم که او حق است و خدایی جز او نیست و شریکی ندارد و انسان‌ها در پیشگاه خداوند با خود عهد بستند که خدایی جز پروردگارشان نیست و معبودی به جز او برای ایشان نیست و شریکی برایش نخواهند گرفت. این میثاق ازلی است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۲].
    برخی از شما که به ناحق امر مرا انکار می‌کنند با تعجب می‌گویند:" ما را چه می شود که این عهد ازلی را به یاد نداریم؟" در جواب می‌گوییم: مردم این عهد را به یاد نمی‌آورند مگردر روز قیامت. تصدیق فرموده خداوند تعالی :
    {يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ} صدق الله العظيم [الفجر:۲۳].
    سپس همه چیز را، حتی عهد ازلی خویش را به یاد می‌آورد و انسانی که در این دنیا از یاد خداوند رحمان سرباز می‌زد چنین خواهد گفت؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾}
    صدق الله العظيم [طه].
    و در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که مگر خداوند تعالی نمی‌فرماید:
    {وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً(۷۲)} صدق الله العظيم [الإسراء].
    ای خردمندان؛ انسان کی بصیر و بینا بوده است؛ انسان کی نسبت به حق بصیرت داشته است؟ جواب را در کتاب خواهید یافت:
    در روز ازل ؛ روزی که ما فرزندان و ذریه آدم در پشت پدرمان آدم علیه الصلاة و السلام بودیم و خداوند از ما میثاق گرفت و ما را به سخن آورد و ما نیز همگی سخن گفتیم...خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۲].
    انسان در روز قیامت به یاد خواهد آورد که در زمان ازل و قدیم؛ روزی که با خداوند میثاق بست؛ بینا و بصیر بوده است. انسان عهد قدیمی را که درپیشگاه پروردگارش بسته بود را به یاد خواهد آورد؛ چون در روزی که خداوند از ذریه آدم میثاق گرفت؛ آنها نسبت به حق بصیرت داشتند و لذا انسانی که از یاد خداوند رحمان روگردانده می‌گوید که به یاد دارد که در روزی که خداوند پدر ما آدم و ذریه او را آفرید؛ بصیر بوده و عهد ازلی و قدیم خود را به یاد می‌آورد و لذا می‌گوید:
    { رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾}
    صدق الله العظيم
    آنگاه خداوند با این آیه که نشان دهنده برانگیخته شدن رسولان است برایش حجت می‌آورد:
    {قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَی} صدق الله العظيم
    یعنی بعد از خروجتان از بهشت-زمینی- خداوند کسانی را برانگیخت تا آیات پروردگار را به شما تذکر دهند؛ اما شما آنها را نیز مانند عهد خود؛ از یاد بردید و ما نیز در این روز-قیامت- شما را از یاد می‌بریم. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى‏ }
    صدق الله العظيم
    چون خداوند بعد از خارج شدن ما از بهشت –زمینی- وعده داد که کسانی را در میانمان بر می‌انگیزد تا به حق به ما یادآوری کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (۱۲۴) قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا (۱۲۵) قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى (۱۲۶)} صدق الله العظيم [طه].
    آیا حال بیان حق این فرموده خداوند برایتان روشن شد که:
    {وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾}
    صدق الله العظيم
    چون این اسامی؛ اسامی خلفایی هستند که از ذریه آدمند و خداوند بهتر می‌داند که رسالت خود را در کجا نهد. خداوند آن طور که فرشتگان تصور کرده و گفتند، خلیفه‌ای برنمی‌گزیند که در زمین فساد کرده و خونریزی کند:
    {أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ}،
    پس خداوند اسامی تمامی خلفای خود که از ذریه آدم بودند به وی آموخت.آنگاه ذریه آدم را به ملائکه نشان داد و فرمود:
    {أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
    ؟} صدق الله العظيم
    محمد حسام تو گفتی
    اقتباس المشاركة :
    ما خداوند را حمد می‌کنیم که عقل به ما عنایت نموده تا بفهمیم و تفکر نماییم و بین حق و باطل تمایز قائل شویم
    انتهى الاقتباس
    .محمد حسام اگر تو واقعاً همان طور که می‌گویی از عاقلان هستی؛ چرا خداوند با تندی به ملائکه می‌فرماید:
    {أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}

    مقصود خداوند از اینکه به ملائکه می‌فرماید"اگر راست می‌گویید" درباره این سخن ملائکه است:
    {أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ}
    آیا آنها بهتر می‌دانند یا خداوند؟ و خداوند است که می‌داند چه کسی را برگزیده و انتخاب نماید؛ اما ملائکه که حتی نام خلفای خداوند را هم نمی‌دانند؛ از کجا خبر دارند که اینان بعد از برگزیده شدن به خلافت؛ در زمین فساد کرده و به ناحق خونریزی به راه می‌اندازند؟ بلکه خداوند آنها را اصلاح کرده و بعد از آنکه خداوند ملکوت خلافت راشده و هدایتگربه سوی حق را به آنان عطا نمود، به عدالت رفتار کرده و کوچکترین ظلمی نمی‌کنند و مردم را به راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی می‌نمایند.
    برادران محترم؛ من خواهان خیر و نجات شما و تمام مسلمانان هستم. شما را به خداوند قسم می‌دهم؛ آیا بعد ازاینکه این بیان حق را به شما آموختیم، حقیقت اسامی که خداوند به آدم آموخت برایتان روشن شد یا هم چنان به سخنان نادانانی آویخته‌اید که تصور می‌کنند این اسامی چیزهایی همچون "الفسوة والفُسية " وظرف غذا و.. است؟ اگر همان گونه که می‌گویید عقل داشته باشید؛ به خداوند قسم که صرف نظر از غلط‌های املایی این بیان که شما را به فتنه انداخته و مانع تدبرتان در کلام حق شده است؛ می‌فهمید که این حق است؛ حقی که از جانب پروردگارتان آمده است. خداوند شما را هدایت کند؛ به مضمون بیان ناصر محمد یمانی دقت و توجه کنید که در این صورت خواهید گفت: "سبحان الله چه کسی بیان حق را به این مرد آموخته است که با وجود اینکه نحو و املاء نیاموخته، از میان مفسران بهترین تأویل را برای قرآن بیان می‌کند؛ باید خداوند باشد که نه بلاغت در نحو و املا بلکه بیان حق را به او آموخته باشد. با توجه به اینکه نحو نمی‌داند پس اگر خطایی بکند؛ حتما در بیان او نیز باید خطا وجود داشته باشد." پس روی بیان حق تدبر کنید. من شما را به چالش می‌کشم آیا به علت عدم تبحر بر علم نحو؛ می‌توانید خطایی در بیان حق-آیات- پیدا کنید؟ اینجاست که به این نتیجه می‌رسید که با توجه به ندانستن علم نحو؛ من این بیانات را نیاموخته‌ام و خواهید دانست که این خداوند است که بیان حق قرآن را به من یاد داده است. به بیانات من درباره آیات تصدیق کننده توجه کنید تا ببینید آنها را در عالم واقعی می‌یابید یا خیر؟ این لینک و رابط برخی از این بیانات است:
    https://mahdialumma.net/showthread.php?15630

    و سلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخو الصالحين، الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 4254 من موضوع الردُّ على المسافر ومحمد حسام: المرحلةُ الأولى لخلقنا حدثتْ يوم خلق اللهُ أبانا آدم ..

    - 1 -
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
    23 - شوال - 1429 هـ
    23 - 10 - 2008 مـ
    12:02 صباحًا
    (بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى)
    ____________



    الردُّ على المسافر ومحمد حسام:
    المرحلةُ الأولى لخلقنا حدثتْ يوم خلق اللهُ أبانا آدم ..


    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، والصلاة والسلام على محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله الطيّبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..

    إخواني (المسافر ومحمد الحسام) السلام عليكم ورحمة الله تعالى وبركاته، السلام علينا وعلى جميع إخواننا المسلمين، فهل تريدون الحقّ أم الباطل؟ فإن كنتم تريدون الحقّ فإنّي لا أقول لكم بأني نبيٌّ أو رسولٌ؛ بل إمامٌ عدلٌ وذو قولٍ فصلٍ وما هو بالهزل، فإن كنتم مِن أولي الألباب مِن الذين يتدبّرون آيات الكتاب فأنا أعِدكم بإقناعكم وهو علينا يسير بإذن الله، وإنّي أراكم تحاجّوني بالحجّة التي جعلها الله لي عليكم (ن) (ص)، فتلك ليست إلّا أحرفًا جعلها الله رموزًا للأسماء التي علمها الله لآدم - عليه السلام - وهم خلفاء الله من ذريته سواءً كانوا من الأنبياء والمُرسَلين أو مِن الأئمّة الصّالحين، فأسماؤهم قد علّمها الله لآدم - عليه الصلاة والسلام - كلها وأمر آدم أن يُعَلِّمها للملائكة، بمعنى أنّ أسماء خلفاء الله في الأرض قد صارت معلومةً لدى الملائكة من قبل أن تلدَهم أمهاتهم، فانظروا إلى بشرى الله عن طريق الملائكة لنبيّه زكريّا عليه الصلاة والسلام، قال الله تعالى: {يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [مريم].

    وكذلك انظروا لبشرى الله للصدّيقة مريم - عليها السلام - عن طريق الملائكة، وقال الله تعالى: {إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ} صدق الله العظيم [آل عمران:45].

    ومن خلال ذلك تعلم بأنّ أسماء خلفاء الله في الأرض قد عَلَّم اللهُ آدمَ بها كلّها وأمَر آدم أن يُعلّمها للملائكة، ومن ثم صار معلومٌ لدى الملائكة أسماء جميع خلفاء الله في الأرض من أوّلهم أبانا آدم - عليه الصلاة والسلام - إلى خاتمهم خليفة الله المهديّ.

    وأما الأحرف التي تجدها في أوائل السور فما عساها أن تكون إلّا رمزًا لأسماء خلفاء الله، فانظر إلى أول سورة مريم تجد جميع أنبياء آل عمران.

    ولكن عليكم أن تعلموا بأنّ الرمز ليس شرطًا بأن يُستنبَط الحرف من أول الاسم؛ بل قد يكون من أوله أو وسطه أو أي حرفٍ من أحرف الاسم الأول، إلَّا أنّ الرمز لا يمكن أن يؤخَذ من اسم الأب بل أحد أحرف الاسم الأول، وقد بيّن الله لكم في لفظ القرآن بأنّه إذا رمز بحرفٍ فإنه يقصد به رمزًا لاسمٍ، وقال الله تعالى: {وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    وهذا الحرف (نون) يقصد به الله يونس عليه الصلاة والسلام، وقد رمز له الله بأحد حروف اسمه، وذكر اسم الحرف لفظيًّا وذلك لأنه جاء الحرف (نون) وسط السورة ولذلك ذكره باللفظ، أما لو كان في أول السورة لذكر الحرف، وليس كتابته لفظيًّا (نون) ولأن ذِكر لفظ هذا الحرف له علاقة باسم نبيّ الله يونس عليه الصلاة والسلام، قال تعالى: {وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم.

    وهذا رمز واضح وجليّ {وَذَا النُّونِ} فأنتم تعلمون أنّه يقصد به اسم يونس عليه الصلاة والسلام وذلك لكي تعلموا أنّه إذا جاء رمزٌ بحرفٍ في القرآن فإنّه يقصد به رمزًا لاسمٍ معلومٍ في الكتاب، فانظر إلى رموز الأحرف في أول سورة مريم تجدها حقًّا رموزًا لأسماء أنبياء آل عمران، وقال الله تعالى: {كهيعص ﴿١﴾ ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [مريم].

    وسوف تجد فيها رموزًا لأسماء أنبياء آل عمران وبالترتيب حسب سنِّهم، فأما الرمز (ك) فيقصد الله بها زكريا عليه الصلاة والسلام، وأما الرمز (هـ) فيقصد به هارون بن عمران أخو مريم وقد مات قبل ميلاد أخته مريم، ولذلك قالوا يا أخت هارون لأنّه كان معروفًا ونبيًّا مِن الصّالحين، وأما الرمز (ي) فيقصد به يحيى عليه الصلاة والسلام، وأما الرمز (ع) فيقصد به عيسى عليه الصلاة والسلام، وأما الرمز (ص) فيقصد الله به الصدّيقة مريم، ولكن لماذا الرمز لاسم مريم قد أخذه الله من حروف اسم الصفة لمريم وليس من اسمها (مريم)؟ وذلك لأنّها ليست نبيّةً ولا رسولةً. ولكن لماذا جاء ذكرها بين رموز أسماء خلفاء الله؟ وذلك لأنّ اسمها من الأسماء التي علّمها الله لآدم ليُعَلِّمها للملائكة وذلك لأنّ اسمها له علاقة باسم عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام، والملائكة تعلم باسم مريم من قبل لأنّ له علاقة باسم عيسى ولذلك بشّروها بالمسيح عيسى ابن مريم، ولكنّه لم يأخذ الرمز من الاسم بل من الصفة لمريم عليها الصلاة والسلام، تصديقًا لقول الله تعالى: {مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ} صدق الله العظيم [المائدة:75].

    إذًا الرمز (ص) يخصُّ مريم وإنّما أخذه الله من اسم الصفة {صِدِّيقَةٌ} لأنّها ليست نبيّةً ولا رسولةً؛ فهل تبين لكم المقصود مِن قول الله تعالى: {كهيعص ﴿١﴾} وأنّها حقًّا لم يضعها الله عبثًا بل رموزًا لأسماء خلفاء الله في أرضه من الرُّسل والأنبياء والأئمة الصالحين؟

    إذًا قول الله تعالى: {ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١﴾} صدق الله العظيم [القلم]، فذلك أول حرف من أحرف الاسم (ناصر) الإنسان الذي سوف يُعلّمه اللهُ البيان الحقّ للقرآن في آخر الزمان نُصرةً لمحمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، فيجعل حجّته الكتاب المسطور (القرآن العظيم) وذلك لأنّ الله وعد بناصر نبيَّه ليُظهر به أمره على العالمين كافّة حتى يكون الدين كُلّه لله في الأرض فيجعلها خلافةً إسلاميّةً تشمل العالَم بأسره، وذلك المقصود من القسم بـ (نون) في قول الله تعالى: {ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١﴾ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿٣﴾ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿٤﴾ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿٥﴾ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿٦﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [القلم].

    وأنا لا أقول بأنّه يُخاطبني أنا؛ بل أنا الذي أقسم الله به لنبيّه محمد ليُظهر بي أمره ويتمّ بي نوره حتى يتبيّن للناس كافّة أنّ القرآن العظيم الذي جاء به مَن وصفهِ كفار قريش بالجنون أنّه الحقّ من ربِّهم وأنّه ما كان محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - بمجنونٍ كما وصفه الكفار من قومه. تصديقًا لقول الله تعالى: {سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ} صدق الله العظيم [فصلت:53].

    وأنا (ناصر محمد) وعدُ الله الحقّ إنّ الله لا يُخلف الميعاد، وأنا المقصود من قول الله تعالى: {ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص].

    فأمّا قوله تعالى: {ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾}، فهذا قَسَمٌ من الله بصاد وهو يرمز للاسم (ناصر). وقد برهنّا لكم بأنّه يأخذ أحد أحرف الاسم الأول ولكنّه لا يتجاوز لاسم الأب، ولربّما يودّ أحدكم أن يُقاطعني فيقول: " وما يُدريك أنّه رمزٌ لاسمك (ناصر) فلربما أنّه يقصد نبيّ الله صالح ما دمتَ تقول إنّ الأحرف هي رموز لأسماء الأنبياء والمُرسَلين؟ "، ومن ثم نردّ عليه ونقول: وما علاقة نبيّ الله صالح بالقرآن وهو نبيٌّ قد خلا من قبل محمدٍ رسول الله خاتم الأنبياء والمُرسَلين صلّى الله عليهم أجمعين؟ بل الله يُقسِم بأحد أحرف اسم الذي سوف يُظهره اللهُ بالقرآن العظيم على الكافرين كافّة؛ الذين يكونون في عصر الظهور في عِزَّةٍ وشِقاقٍ والمسلمون أذلّة والهيمنة لأعدائهم في الأرض كما هو حالكم الآن بسبب تفرقكم إلى شيعٍ وأحزاب فتفرّقتم فذهبت ريحُكم وجئتكم، تصديقًا لوعد الله بالحقّ: {ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم.

    أفلا تتدبّرون أنّ الله يُقسم بهذا الحرف (ص) والقرآن ذي الذكر؟ والغاية مِن القَسَم خفيّة في هذا الموضع لأنّه شيء معروف أنّه قسَمٌ مِن الله {ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾} والقسم الخفيّ هو الوعد من الله بإظهار {ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾} على الذين هم في عزةٍ وشقاقٍ لدينه ببأسٍ شديدٍ من لدنه في ليلة وهم صاغرون، فتدبّروا الحقّ في قوله تعالى: {ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم.

    وعليه فإنّي أُحَذِّر النّاس كافّةً من كوكب العذاب الأليم فإنّه قادمٌ إليكم في عصري وعصركم في زمنٍ قريبٍ جدًا فيمر بجانب أرضكم فيُهلك اللهُ به مَن يشاء ويُعذّب به من يشاء، ويتسبّب في طلوع الشمس من مغربها حتى إذا مَرّ ومِن ثمَّ تعود الشمس تطلع مِن مشرقها، وإنّما طلوع الشمس من مغربها أحد شروط السّاعة الكُبرى ويتلو ذلك ظهوري لئن أبيتم التّصديق حتى تروا كوكب العذاب الأليم.

    ولربما يلومني أحد إخواني المسلمين فيقول: " يا ناصر محمد اليماني، ما خطبك لا تكتفي بتهديد الكفار ببأسِ الله بل كذلك تحذّرنا نحن المسلمين المؤمنين بكتاب الله وسنّة رسوله صلّى الله عليه وآله وسلّم؟ فلماذا سوف يُعَذِّبنا الله والله لا يريد ظلمًا للعباد؟ "، ومن ثمّ أردّ عليه بالحقّ وأقول: ذلك لأني أدعوكم إلى كتاب الله وسُنّة رسوله الحقّ لأحكم بين علمائكم بالحقّ من مُحكَم كتاب الله وسُنّة رسوله الحقّ، فإذا أنتم تتّخذوني هُزواً كمثال قول المسافر:
    اقتباس المشاركة :
    أرغب بالاستفسار كيف يمكنني الالتحاق بكادر الموظفين لديكم ؟ و كم تعطوني راتباً لقاء التطبيل لناصر اليماني ؟ اعدك يا ناصر اليماني أن أصحح لك جميع الاخطاء الاملائية التي لا يخلو موضوع واحد لك منها يعني مو كويسة بحقك إمام ، وتفسر القرآن على هواك، ولا تجيد الإملاء..
    انتهى الاقتباس
    و كمثال قول محمد الحسام:
    اقتباس المشاركة :
    من الغريب ان تكون نون والقلم والأغــــــرب ان تُصبح (ص) والقرآن ألا ترى أنك طولتها شوي ألا ترى انك تماديت بتفسير القرآن الكريم واعتبرت انه نزل فيك في اسمك في رسمك في عملك ألا ترى ان كوكب العذاب الذي تدعيه ربما يحل ضيفاً عليك بسبب تطاولك في التفسير وزيادتك في الغلو في نفسك المهم اننا نحمد الله الذي خلق لنا عقول تفهم وتفكر وتفرق بين الكذب والحقيقه في زمن نحن أحوج فيه ان نعرف قدر أنفسنا قبل ان يعرفنا به الآخرون وعليك بالدعاء اللهم كان لنا عقول تفهم وتفرق بين الحقيقة والخيال فلك الحمد على ما اخذت ولك الحمد على ما ابقيت.. تحياتي .
    انتهى الاقتباس
    انتهى كلام الحسام.

    ومن ثمّ أردّ عليكم بالحقّ، وأعِدكم وعدًا غير مكذوب بأنّكم مِن المُعذَّبين بكوكب العذاب الأليم لأنّكم من المستهزئين بالحقّ وتجادلون بغير علمٍ ولا هُدًى ولا كتابٍ منيرٍ إلّا أن تتوبوا، فإن كان لديكم بيانٌ للقرآن خيرٌ من تأويل ناصر محمد اليماني وأحسنُ تفسيرًا فأتوا به إن كنتم من الصّادقين، فهذا موقعي مفتوح لكم أجمعين ومَن وجدناه هو المُهيمن بعلمٍ وسلطانٍ منيرٍ فهو على نورٍ من ربّه إن كنتم تعقلون! حتى ولو قمتم بنسخ تفاسيرَ للمفسرين فما جاء مُخالِفًا لبيان ناصر محمد اليماني فسوف يجد أولو الألباب بأنّ الفرق واضحٌ بين الحقّ والباطل كالفرق بين الظلمات والنور، فإذا كان لكم عقول كما تقولون فسوف يتبيّن لكم بأنّه حقًّا يوجد فرقٌ بين تأويل ناصر محمد اليماني للأسماء التي علّمها الله لآدم وبين تأويل المفسّرين الآخرين والذين قالوا بأنّ الأسماء التي علّمها الله لآدم أنّها أسماء الجبال والشجر والدّواب، ويا سبحان الله! فهل يوجد لهم اسمٌ موحَّدٌ في جميع اللغات حتى توارثها البشر بأنّ هذه الشجرة الفلانيّة وهذا جبل وهذا وادٍ وهذه دجاجة وهذه بطة وهذا حمار وهذا حصان وهذا معز وهذا ضأن! أفلا تعقلون؟ وتتّبعون الباطل وأنتم تعلمون بأنّ الشجر والجبال والدواب لهم أسماء مختلفة من لغةٍ إلى أخرى ولم يتوارث هذه الأسماء البشر عن أبيهم آدم بل لو كنتم تتدبّرون القرآن حقَّ تدبّره لعلمتم علم اليقين أنّه لا يقصد ما يقوله المفسرون بغير الحقّ من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون، ولسوف أقول للمستهزئين منكم بأنّنا سنقوم بالمُقارنة بين بيان ناصر محمد اليماني وبين بيان المفسرين في بيان أحد الآيات، وسوف أنسخ تفسيرًا لآية في القرآن للمُفسِّرين لكي تقوموا بالمقارنة بين بياني وتفسيراتهم.. وما يلي سؤال وجهه أحد السائلين لأحد علماء المسلمين يستفسر عن ما هي الأشياء التي علمها الله لآدم:

    اقتباس المشاركة :
    السؤال: هل يمكن أن توضح الآية التالية {وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة}[البقرة :31] ما هو المقصود بكلها وماذا كان الله يقصد بالضمير؟
    الجواب:الحمد لله قال الإمام ابن كثير رحمه الله في تفسيره (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) عند قوله تعالى: ( وعلم آدم الأسماء كلها ): والصحيح أنه علمه أسماء الأشياء كلها وذواتها وصفاتها وأفعالها حتى الفسوة والفُسية يعني أسماء الذوات والأفعال المكبر والمصغر ولهذا قال البخاري في تفسير هذه الآية في كتاب التفسير من صحيحه فذكر ابن كثير إسناد البخاري عن أنس عن النبي صلى الله عليه وسلم قال: " يجتمع المؤمنون يوم القيامة فيقولون: لو استشفعنا إلى ربنا فيأتون آدم فيقولون: أنت أبو الناس خلقك الله بيده وأسجد لك ملائكته وعلمك أسماء كل شيء ... الحديث " ... فدل هذا على أنه علمه أسماء جميع المخلوقات ولهذا قال: " ثم عرضهم على الملائكة " يعني المسميات .ا.هـ.وقد سرد الأقوال في هذه المسألة الحافظ ابن حجر في الفتح (8/10) فقال: واختلف في المراد بالأسماء: فقيل أسماء ذريته وقيل أسماء الملائكة وقيل أسماء الأجناس دون أنواعها وقيل أسماء كل ما في الأرض وقيل أسماء كل شيء حتى القصعة .وقال الإمام الشوكاني في فتح القدير(1/64): والأسماء هي العبارات والمراد أسماء المسميات قال بذلك أكثر العلماء وهو المعنى الحقيقي للاسم والتأكيد بقوله كلها يفيد أنه علمه جميع الأسماء ولم يخرج عن هذا شيء منها كائنا ما كان . أهـ ، والله تعالى أعلم.
    انتهى الاقتباس

    انتهى كلام المفسرين لتفسير هذه الآية في قول الله تعالى: {وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ} صدق الله العظيم [البقرة:31]، انتهت الإجابة على السؤال من أحد علماء المسلمين من الذين يَقْفون ما ليس لهم به علمٌ وما ليس له برهان وقد وعظهم الله وحذّرهم أن يتّبعوا عالِمًا لا يُثبت علمه بسلطان بيّن وأمَرهم أن يستخدموا عقولهم، وقال الله تعالى: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وفي هذه الآية التي تحضّ جميع طلاب العلم بعدم الاتّباع لعالم لا يُثبت علمه بسلطانٍ مُبينٍ وأمَرهم أن يستخدموا عقولهم وسمعهم وبصرهم وأفئدتهم هل تقبل ما سمعوه أم إنّه كلام لا يقبله العقل ولا المنطق الحقّ، فبالله عليكم هل الأسماء المكرمة التي علمها الله لآدم هي الفسوة والضرطة!! أفهو المقصود من قولهم الفسوة والفُسية التي تخرج من الدُّبر؟ أذلك ما يقصدون بقولهم:

    اقتباس المشاركة :
    "قال الإمام ابن كثير رحمه الله في تفسيره (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) عند قوله تعالى: ( وعلم آدم الأسماء كلها ): والصحيح أنه علمه أسماء الأشياء كلها وذواتها وصفاتها وأفعالها حتى الفسوة والفُسية"
    انتهى الاقتباس

    فإن كنتم من أصحاب العقول كما تقول فهل تقبل هذا العلم بأنّ الفسوة والفُسية من ضمن الأسماء التي علّمها الله لآدم؟ فهل كان موضوع الحوار بين الله وملائكته عن الفسوة والفسية!! ومن ثم نحتكِم إلى القرآن فإذا وجدنا بأنّ الحوار بين الله وملائكته كان في المسمّيات مِن الفسوة والفسية التي تخرج من الدُّبر وأسماء الشجر والجبال والدواب فقد أصبح ناصر محمد اليماني كذّابًا أشِرًا كما تزعمون وليس المهديّ المنتظَر الذي لا يقول على الله غير الحقّ، وإن وجدنا بأنّ موضوع الحوار بين الله وملائكته هو في موضوع خلفاء الله في الأرض وليس موضوع الفسوة والفسية والدجاجة والقصعة...! أفلا تعقلون؟! وأراك تقول بأنّ لديكم عقولًا، فإذا كان حقًا لديكم عقول فسوف ترون بأنّ الأسماء التي علّمها الله لآدم هي أسماء خلفاء الله من ذريّة آدم وقد خلقنا الله مع أبينا آدم فأوجدنا في صُلبه جميعًا، وقال الله تعالى: {هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ} صدق الله العظيم [النجم:32].

    فأما المرحلة الأولى لخلقنا فحدثت يوم خلق الله أبانا آدم فأوجدنا في صُلبه وأنطقنا بالحقّ وقال لنا ألستُ بربِّكم؟ فقلنا: بلى، فشهدنا بين يدي الله بأنّه الحقّ لا إله غيره وحده لا شريك له، وقطعَ الناسُ على أنفسهم عَهدًا بين يدي ربهم بأنّه لا إله غيره ولا معبود سواه ولا يشركون به شيئًا، وذلك هو الميثاق الأزليّ، وقال الله تعالى: {وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ ﴿١٧٢﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وقد يستغرب بعضكم مِمَّن يُنكرون أمري بغير الحقّ فيقولون: " وما خطبنا لا نتذكّر هذا العهد الأزَلي؟ ". ومن ثمّ نردّ عليه: إنّ النّاس لا يتذكّرون هذا العهد الأزَليّ إلَّا يوم القيامة، تصديقًا لقول الله تعالى: {يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ} صدق الله العظيم [الفجر:23].

    ومن ثم يتذكّرون كلّ شيء حتى العهد الأزَليّ فيقول الإنسان الذي أعرض عن ذكر الرحمن في هذه الحياة الدنيا، وقال الله تعالى: {وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾} صدق الله العظيم [طه].

    وهنا السؤال يطرح نفسه ألم يقل الله تعالى: {وَمَن كَانَ فِي هَـٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    إذًا متى كان الإنسان بصيرًا يا أولي الألباب؟ فمتى كان الإنسان بصيرًا بالحقّ؟ والجواب تجدونه في الكتاب: إنّه في الأزَل القديم يوم أخذ الله الميثاق مِنّا ونحن في ظهر أبينا آدم عليه الصلاة والسلام يوم أنطقنا فنطقنا جميعًا (ذريّة آدم) فشهدنا بالحقّ، وقال الله تعالى: {وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ ﴿١٧٢﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    ويتذكّر الإنسان يوم القيامة بأنّه كان مُبصِرًا يوم أعطى لربّه الميثاق في الأزَل القديم، وتذكّر الإنسان هذا العهد القديم بين يدي ربّه لأنّه كان بصيرًا بالحقّ يومئذٍ؛ يوم أخذ الله الميثاق من ذريّة آدم مِن ظهورهم ولذلك قال الإنسان الذي أعرض عن ذكر ربّه بأنّه تذكَّر أنّه كان بصيرًا بالحقّ يوم خلق الله أبانا آدم وخلق معه ذريته فتذكّر الإنسان عهده الأزليّ القديم ولذلك قال: {قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾} صدق الله العظيم [طه]، ومِن ثم احتجّ الله عليه بآياته التي بعث بها رسله بقوله تعالى: {قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾‏} صدق الله العظيم، أي كذلك مِن بعد خروجكم من الجنة بعثتُ إليكم من يُذكِّركُم بآيات ربّكم ومن ثم نسيتموها كما نسيتُم عهدكم مِن قبل وكذلك اليوم ننساكم، وقال الله تعالى: {قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾} صدق الله العظيم، وذلك لأنّ الله وعدنا بعد الخروج من الجنة بأنّه سوف يبعث إلينا من يُذكِّرنا بالحقّ، وقال الله تعالى: {قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ ﴿١٢٣﴾ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾} صدق الله العظيم [طه].

    فهل تبيّن لكم الآن البيان الحقّ لقول الله تعالى: {وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [البقرة]، بأنّهم أسماء الخلفاء من ذريّة آدم؟ والله هو الأعلم حيث يجعل رسالته ولن يختار خليفةً له ومن ثم يفسدون في الأرض ويسفكون الدِّماء كما ظنّ ذلك الملائكة بقولهم: {أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ} [البقرة:30]، وعلّم الله لآدم بأسماء جميع خلفاء الله في ذريّته ومن ثم عرَض ذريّة آدم على الملائكة وقال تعالى: {أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:31].

    ويا محمد الحسام إنك قُلت:
    اقتباس المشاركة :
    (اننا نحمد الله الذي خلق لنا عقول تفهم وتفكر وتفرق بين الكذب والحقيقه)
    انتهى الاقتباس
    فإن كنت يا محمد الحسام من أصحاب العقول حقًّا كما تقول، فلماذا قال الله للملائكة قولًا غليظًا؛ قال الله تعالى: {أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} ويقصد الله بقوله لملائكته إن كنتم صادقين؛ أي بقولهم: {أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ}؟ فهل هم أعلم أم الله؟! والله يعلم مَن يصطفي ويختار ولكنّ الملائكة لا يعلمون حتى بأسماء خلفاء الله فكيف يعلمون بأنّهم سوف يفسدون في الأرض ويسفكون الدِّماء بغير الحقّ من بعد الاصطفاء للخلافة؟! بل يُصلحهم الله فيعدِلون ولا يظلمون شيئًا مِن بعد أن يؤتيهم الله ملكوت الخلافة الراشدة على المنهاج الحقّ ويهدون النّاس إلى صراط العزيز الحميد.

    ويا إخواني المحترمين، إنّي أريد لكم الخير والنّجاة ولجميع المسلمين، فبالله عليكم هل تبيّن لكم حقيقة الأسماء التي علّمها الله لآدم بعد أن علّمناكم بالبيان الحقّ أم لا تزالون مستمسكين بقول الذين لا يعلمون بأنّ الأسماء هي الفسوة والفُسية والقصعة وما شابه ذلك؟! فإن كان لكم عقول كما تقولون تالله لتعلمون الحقّ فترون أنّه الحقّ من ربِّكم بغض النظر عن الأخطاء الإملائيّة التي فتنتكم عن تدبّر الحقّ في البيان، هداكم الله فانظروا إلى مضمون بيان ناصر محمد اليماني ومن ثم تقولون: " سبحان من عَلَّم هذا الرجل بالبيان الحقّ وأحسن تأويلًا للقرآن من جميع المفسرين برغم أنّهم يفوقونه في الإملاء فلا بدّ أنّ الله هو مَن علّمه الحقّ ولم يتعلّمه ببلاغته في النّحو والإملاء؛ إذاً الأخطاء نظرًا لعدم فهمه لمادة النحو وحتمًا سوف يُخطئ في البيان ".

    ومن ثم تتدبّرون البيان الحقّ وأتحدّاكم أن تجدوني أخطأت في البيان بسبب عدم تفوّقي في مادة النّحو، ومن ثم تخرجون بنتيجة بأنّي لم أعلم البيان نظرًا لبراعتي في النّحو، ومن ثم تعلمون بأنّ الله هو من علّمني البيان الحقّ للقرآن، فانظروا لبياني لآيات التّصديق فهل وجدتموه حقًّا على الواقع الحقيقيّ؟

    وهذا رابط لبيان بعض آيات التصديق:
    https://mahdialumma.net/showthread.php?p=40444

    وسلامٌ على المُرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين..
    أخو الصالحين، الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    ____________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  2. افتراضي این الهام تو از شیطان است نه وحی الرحمن ...

    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    26 - شوّال- 1429 هـ
    26 - 10 - 2008 مـ
    ۵-آبان ـ۱۳۸۷ه.ش.
    09:49 مساءً
    ـــــــــــــــــــــ


    این الهام تو از شیطان است نه وحی الرحمن ...

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
    برادر"المسافر"، قبل از اینکه بصورت نهایی از این دنیا سفر کنی و با پروردگارت ملاقات نمایی و در مورد نسبت ناحق دادن به وی مورد سؤال قرار گیری، تقوا پیشه کن. این الهام شیطانی است نه وحی خداوند رحمان.
    برادر گرامی بدان که وحی تفهیمی یعنی:
    یا از نزد خداوند رحمن و رحیم است و یا وسوسه شیطان رانده شده. حال به تو می‌گویم چگونه می‌توانی به یقین دریابی که از جانب خداوند رحمن است نه شیطان؛ از آنجا که محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمرسلين است؛ بعد از ایشان بر هیچ کس وحی جدیدی نازل نخواهد شد و من امام مهدی حق پروردگارتان، وقتی می‌گویم خداوند با وحی تفهیمی به من می‌آموزد؛ این آموزش با دلایل قاطعی است که درهمین قرآن موجود است و بیان تعداد زیادی از آیات قرآن را از همین قرآن برایتان آورده‌ام و با نظر و رای خود چیزی به شما نمی‌گویم؛ پناه بر خدا که با رای و نظر خودم به خداوند نسبتی بدهم؛ بلکه بیان بر اساس رای و اجتهاد را که علم و استدلال روشنی از خود قرآن نداشته باشد را حرام می‌کنم. اما اگر برهان از خود این قرآن نباشد؛ پس این بیان از کجاست؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنْ عِندَكُم مِّن سلطان بِهَـٰذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [يونس:۶۸].
    و اگر بگویی:" خداوند با وحی تفهیمی به من آموخته است" در جوابت می‌گوییم: چه دلیل روشن و آشکاری داری که نشان دهد این وحی از نزد خداوند رحمن است نه شیطان ؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی :
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [النمل:۶۴].
    و اگر از همین قرآن دلیل قانع کننده‌ای برای خردمندان نیاوری؛ برای تو و آنان روشن می‌گردد این تفهیم از جانب خداوند رحمن نیست بلکه وسوسه شیطان رانده شده است که به تو فرمان می‌دهد چیزی را که یقین نداری از جانب خداوند است به او نسبت دهی و اگر از او تبعیت کنی؛ از راه راست-صراط مستقیم- دور شده و گمراه می‌گردی؛ چرا که شیطان به شما فرمان می‌دهد که دربیان قرآن چیزی را که نمی‌دانید به خداوند نسبت دهید؛ ولی خداوند نسبت ندانسته به خدا دادن را بر مؤمنان حرام گردانیده است.
    شاید بخواهی سخنان مرا قطع کرده و بگویی:" اما مفسران با این گمان که صواب و درست است، تعداد زیادی از آیات قرآن را براساس اجتهاد تفسیر کرده‌اند و اگر به یکی از آنها بگویی به خداوند قسم بخور که این بیان بی شک و تردید و به حق از جانب خداوند است؛ حاضر نیست قسم بخورد و می‌گوید :"خداوند بهتر می‌داند؛ اگر اشتباه کرده باشم از نفس من است و اگر درست گفته باشم؛ خداوند به من آموخته است! ناصر محمد یمانی؛آیا می‌توانی به خداوند علی العظیم سوگند بخوری که بیان تو حق و حقیقت است و بی شک و تردید از نزد خداست؟"
    در پاسخت می‌گوییم: به خداوند واحد قهار که دیده‌ها را درمی‌یابد و دیدگان او را در نمی‌یابند[اشاره به آیات کریمه سوره الأنعام: لَّا تُدْرِ‌كُهُ الْأَبْصَارُ‌ وَهُوَ يُدْرِ‌كُ الْأَبْصَارَ‌ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ‌ ﴿١٠٣﴾ ] خداوندی که جن را از شعله آتش و انسان را از گل خشک سفال گون آفرید [اشاره به آیات کریمه سوره الرحمن: خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ‌ ﴿١٤﴾ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِ‌جٍ مِّن نَّارٍ‌ ﴿١٥﴾] بیان من از قرآن حق است و با وحی تفهیمی از نزد خداوند رحمن به من القا می‌شود و وسوسه شیطان رجیم نیست؛ اگر من راست بگویم و شما حق را تکذیب کنید؛ ( از عذاب خداوند ) به کجا می‌روید؟ [اشاره به آیات کریمه سوره التکویر: وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّ‌جِيمٍ ﴿٢٥﴾ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ ﴿٢٦﴾]
    شاید "المسافر" بخواهد از من سؤال کند:"از کجا یقین داری که بیان تو از قرآن با وحی تفهیمی است که از نزد خداوند رحمن است نه وسوسه شیطان رجیم؟ برای مثال این سخنت که : بیان مفسران قرآن ممکن است از جانب الرحمن باشد و یا از شیطان؟"
    در جوابت می‌گویم: چون من می‌دانم شیطان به مفسر قرآن چه فرمانی می‌دهد و هم چنین می‌دانم فرمان خداوند رحمن به مفسر قرآن چیست. و اما خداوند رحمن به ما امر می‌نماید تا زمانی که یقین نداشته و دلیل آشکار و روشنی نداریم که چیزی از جانب پروردگار عالمیان است؛ ندانسته به او نسبت ندهیم و سخن گفتن با گمان را بر ما حرام نموده است چرا که ظن و گمان کسی را از حق بی نیاز نمی‌کند. گمان و ظن این است که : احتمال بدهی که تفسیرت از قرآن ممکن است درست باشد، ممکن هم هست اشتباه کرده باشی؛ درآیات محکم قرآن عظیم چنین عملی برمؤمنین حرام شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {يَا أَيُّهَا النّاس كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مبين ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    پس به فرمان خداوند نظر کن؛ می‌بینی که پیروی از امر شیطان و تبعیت از بدی و فحشاء و ندانسته به خداوند نسبت دادن را حرام می‌کند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الحقّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سلطانا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}
    صدق الله العظيم [الأعراف:۳۳].

    لذا یکی از ما از امر شیطان و دیگری از فرمان خداوند رحمن پیروی می‌کند؛ پس "المسافر" برهان حق علمی از خود قرآن بین ما حَکَم خواهد بود. می‌بینم پیرامون حروف اول سوره‌ها چون و چرا و جدال کرده و به ناحق مرا متهم می‌کنی که سرخود و از پیش خودم آنها را تفسیر می‌کنم؛ به خاطر این نسبت‌ها از خداوند یاری می‌جویم! و پناه بر خداوند که از جاهلان باشم. برادر من "المسافر" طناب دروغ کوتاه است؛ اگر (ن) در قرآن عظیم و(المهدی) نبودم که خداوند علم کتاب را به او عطا نموده تا با علم و منطق برای مردم حجت آورم تا حق بودنش برای مردم آشکار و روشن گردد؛ و اگر (ن) نبودم؛ خداوند علم کتاب را به من نمی‌داد تا در تمام موارد اختلاف بین علمای امت حکمیت نمایم و تمام مردم را به راه راست-صراط مستیقم-هدایت نمایم. آنگاه مسیح دجال شیطان رجیم؛ خواهد آمد تا بعد از هدایت آنان را به فتنه اندازد تا آنچه در قلوب مردمان است خالص گردد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {الم ﴿١﴾ أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾}
    صدق الله العظيم [العنكبوت].
    وبنا برعلم من از قرآن عظیم؛ به حق فتوا می‌دهم که مقصود از رمز(الم) در این موضع،اشاره به نام (المهدی) است که خداوند به واسطه او تمام مردم را هدایت کرده و امتی واحد از آنان می‌سازد که در راه راست-صراط مستقیم- قرار دارند، برای همین است که خداوند نمی‌فرماید:"آیا آنان که ایمان آورده‌اند" رها می‌شوند که بگویند ایمان آورده‌ایم و امتحان نمی‌شوند؛ بلکه می‌فرماید:
    {الم ﴿١﴾ أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾}
    صدق الله العظيم [العنكبوت].
    واما (الم) رمز (المهدی) است؛ چون خداوند با واسطه مهدی تمام مردمان را هدایت خواهد کرد و همه آنها را به امتی واحد بدل می‌سازد که در ظاهر امر در راه راست-صراط مستقیم- هستند و به ظاهر تمام دین برای خداوند خواهد بود؛ سپس نوبت به فتنه مسیح دجال می‌رسد تا خداوند روشن سازد چه کسانی راست می‌گویند و دروغ گویان را نیز مشخص می‌کند و اما صادقان و راست گویان به پیمان خود وفا کرده و بر سرعهدی که بسته‌اند پایدار می‌مانند[اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب: مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِ‌جَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَيْهِ ۖ ] و اما دیگران بازگشته و به سوی مسیح دجال که ضد مهدی منتظر حق پروردگارشان است می‌روند.
    برادر"المسافر"؛ اگر آنچه که تو به ناحق درباره ناصرمحمد یمانی فکر می‌کنی صحیح بود؛ علم کتاب را نزد ما نمی‌یافتی. من ادعا نمی‌کنم؛ بلکه این حقی است که از جانب پروردگار عالمیان آمده است و از روی ظن و اجتهاد نیست. اگر چنان می‌کردم، من هم مانند یکی ازهمین علمای امت می‌شدم و به چیزی که می‌دیدم تمسک جسته و لذا نمی‌توانستم عالم دیگری را که به نظر من اعتراض داشت قانع نمایم. نه من می‌توانستم او را قانع کنم و نه او می‌توانست مرا قانع سازد آنها که به دسته‌ها و فرقه‌های مختلف تقسیم شده و هر یک به داشته خود دلشاد هستند و از آنجا که من مهدی منتظر حق پروردگار عالمیان هستم که خداوند علم کتاب را به او عطا نموده است، عالمی را پیدا نکرده و نخواهید کرد که اهل جدال عقیم نباشد و نتوانم به اذن خداوند به حق او را اقناع نمایم.
    در این باره مثالی برایت می زنم و گفتگویی مختصر و فرضی بین مهدی منتظر و یکی از علمای مسلمین را برایت می‌آورم:
    عالم: ناصر محمد یمانی؛ از خدا پروا کن تومهدی منتظر نیستی و گستاخانه دروغ می‌گویی؛ دلیل اینکه دروغ‌گویی گستاخ هستی این است که حد سنگسار را رد کرده و معتقدی در قرآن عظیم چنین حدی وجود ندارد؛ آیا دلیل برای این ادعا داری یا اینکه مانند سایر مدعیان دروغین مهدویت به پروردگار عالمیان افترا می‌زنی؟
    المهدی: برادر گرامی؛ بدان که دلیل رد حد سنگسار این نیست که چون در قرآن عظیم چنین حدی نیست؛ من این فتوا را داده‌ام؛ پناه بر خداوند که از کسانی باشم که تنها به قرآن تمسک جسته و سنت حق محمد رسول الله را پشت سر می‌اندازند که اگر چنین کنم؛ مهدی منتظر نیستم. بلکه من شما را به تمسک به کتاب خداوند و سنت حق رسولش که مخالفتی با حدود الهی آمده در آیات محکم قرآن عظیم نداشته باشند؛ فرا می‌خوانم. از آنجا که حد سنگسار زناکار متأهل به کل بر خلاف حدّ حق الهی است که در قرآن عظیم آمده است و با آن اختلاف بسیاری دارد؛ پس از جانب خداوند نیست و افترایی است که به ناحق وارد شده است.
    درحد سنگسار شاهد ظلم بزرگی هستید؛ اگر مسلمانی دو زن داشته باشد؛ یکی از آنهاآ زاد و دیگری "ملک یمین" و هر دو مرتکب گناه زنا گردند؛ یکی از آنها سنگسار می‌شود تا بمیرد اما برای دیگری تنها مجازات پنجاه ضربه تازیانه اجرا می‌گردد. با اینکه هردوی آنان متأهل هستند، به یکی آنقدر سنگ پرتاب می‌شود تا بمیرد؛ اما به دیگری تنها پنجاه ضربه تازیانه زده می‌شود! سبحان الله!!خداوند ظلم را بر خود حرام نموده است و ظلم بندگان به یک‌دیگر را نیز حرام کرده است. پروردگارت به احدی ظلم نمی کند؛ حکم زن آزاد متأهل که مرتکب زنا شده باشد؛صد ضربه تازیانه است و اما دیگری؛ چون خداوند می‌خواهد قلب مردم را به سوی دین خود جلب نماید و زن دیگر ممکن است در جریان جنگ به عنوان غنیمت از کافران به دست مسلمانان اسیر شده باشد-با تخفیف در حکم به نصف- می‌خواهد قلب‌هایشان را به اسلام نزدیک نماید باشد که توبه کرده و به سوی خداوند بازآیند. لذا فرمان می‌دهد برای مجازات آنها؛ تنها پنجاه ضربه که نصف حد زنان آزاد متأهل است اعمال گردد.
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}
    صدق الله العظيم [النساء:۲۵]

    آیا فکر نمی‌کنید؟ من حد رجم یا سنگسار را رد می‌کنم چون مخالف حدی است که خداوند در آیات محکم قرآن عظیم معین نموده است؛ از خدا بترسید و نفسی را که خداوند کشتن آن را حرام نموده به قتل نرسانید مگر به حق؛ چون زنان و مردان سوا از اینکه متأهل باشند یا مجرد در معرض خطر انجام زنا هستند؛ چون خداوند انسان را ضعیف افریده است و گاهی شهوت بر آنان غلبه کرده و مرتکب زنا می‌شوند.
    خداوند تعالی می‌فرماید:
    {يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦﴾ وَاللَّـهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿٢٧﴾ يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا ﴿٢٨﴾}صدق الله العظيم [النساء]
    چون خداوند می‌داند انسان، فرشته نیست ومتأهل باشد یا مجرد؛ شهوت می‌تواند بر او غلبه کند و بعد از آن اگر مؤمن باشد از کرده خود پشیمان می‌شود چرا که می‌داند این فعل حرام است و به خاطر کاری که کرده پشیمان شده و توبه کرده و به سوی خداوند باز می‌گردد. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّـهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّـهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿١٣٥﴾ أُولَـٰئِكَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن ربّهم وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿١٣٦﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
    وتوبه چیزی بین عبد و پروردگارش است و حتی اگر فردی به سراغ حاکم بیاید و بگوید که زنا کرده و با انابه به سوی خداوند بازگشته و توبه کرده است و اگر خداوند توبه مرا نخواهد پذیرفت مگر آنکه صد ضربه تازیانه به من زده شود؛ آمده‌ام تا مرا صد ضربه تازیانه بزنید، اگرحاکم حقاً عالم باشد به او خواهد گفت:" پسرم؛ خداوند در آیات محکم قرآن عظیم به ما امر نموده زمانی که بدانیم قبل از دستگیر شدن توبه کرده وعمل خود را اصلاح کرده باشی؛ از تو درگذریم و اگر عمل زشت را انجام داده و ما به تو دست یابیم و تو در حال انجام آن باشی آنگاه طبق فرمان خداوند در آیات محکم قرآن عظیم صد ضربه تازیانه به تو خواهیم زد وخداوند تعالی می‌فرماید:
    {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].
    اما تو قبل از اینکه دست ما به تو برسد، توبه کرده‌ای و خداوندی که از توبه و اصلاح تو آگاه است؛ توبه تو را پذیرفته و درآیات محکم قرآن عظیم به ما فرمان داده تا بعد از توبه و اصلاح از تو درگذریم چون پروردگارت غفور و رحیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:۱۶].
    برتوست که بدانی خداوند برای قسمتی از این آیه جایگزینی مقرر کرده است که می‌فرماید:
    {وَاللَّذَانَ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا}

    – فآذوهما- را با حد صد ضربه تازیانه جایگزین کرده است البته اگر قبل از توبه گرفتار شوی و اما اگر توبه کرده باشی خداوند توبه تو را می‌پذیرد؛ لذا حد از تو برداشته می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:۱۶].
    خداوند حد را تنها از تو برنمی‌دارد، بلکه حد را از تمام کسانی که گناه کرده و قبل از آنکه گرفتارشان کنیم ؛ توبه کرده باشند برمی‌دارد و ما نمی‌دانیم چه گناهانی کرده‌اند. هر گناهی هم کرده باشند؛ خداوند در صورت توبه قبل از دستگیری؛ تمام حدود معین شده خود را از مفسدان در زمین برمی‌دارد. کسانی که ما نمی‌دانیم چه کرده‌اند مگر زمانی که خودشان به سراغمان بیایند و توبه نصوح خود به درگاه پروردگارشان را اعلان نمایند ممکن است مرتکب قتل؛ سرقت یا غارت شده باشند و سراغ ما آمده و از اعمالی خبر می‌دهند که ما از آنها بی‌خبر بودیم و لذا آنان را مورد تعقیب هم قرار نداده‌ایم. اما آنها به درگاه خداوند روکرده و توبه نموده‌اند و سپس آمده و خبر از توبه نصوح خود به درگاه خداوند می‌دهند و می‌گویند چه کرده‌اند برای مثال فلانی و فلانی را کشته‌اند و فلان چیزها را دزدیده‌اند و یا فلان جا را غارت کرده‌اند.عالم واقعی می‌نگرد که حکم خداوند برای کسانی که توبه کرده و به خداوند رو آورده اند؛ چه حکمی داده است و فتوای پروردگار عالمیان را در آیات محکم قرآن عظیم می‌یابد که می‌فرماید:

    {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنيا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٣٣﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
    تدبر کنید و از امر قاطع خداوند سرپیچی نکنید که می‌فرماید:
    {إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم.
    پس چگونه ممکن است محمد رسول الله علیه الصلاة و السلام ؛آن طور که شما تصور می‌کنید؛ از فرمان پروردگارش سرپیچی کرده و در مورد زنی که توبه کنان به نزد ایشان آمده و گفته بود چه کرده است را با سنگ رجم نماید تا بمیرد؟! به راستی که منافقان می‌خواهند دین شما را زشت نشان دهند تا مردم این دین را دینی وحشیانه بدانند، اکثر مردم دچار چنین خطایی می‌شوند و بهترین خطاکاران کسانی هستند که توبه می‌کنند.
    اما درمورد حقوق مادی مردم که بر گردنشان است؛ باید مال مسروقه را به صاحب آن بازگردانند و مال غارت شده را نیز به صاحبش برگردانند و دیه قتل را به ولی امر مقتول بدهند و حدود الهی درمورد کسانی که جز خداوند سبحان کسی نمی‌دانست که از مفسدان در زمین هستند و توبه نصوح کرده‌اند اجرا نمی‌شود . آمدنشان نشانه توبه خالصانه آنها به درگاه پروردگارشان است و به راستی که خداوند تمام گناهان را می‌بخشاید که او غفور و رحیم است؛ علت هم این است که آنان از رحمت خداوند مأیوس نشده و به سوی او انابه و بازگشت کرده‌اند و خداوند آنها را بخشیده و تمام حدود را از آنان برمی‌دارد که خداوند غفور و رحیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    بسم الله الرحمن الرحيم
    {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ ربّكم وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿٥٤﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كنت لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّـهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ ﴿٦٠﴾ وَيُنَجِّي اللَّـهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦١﴾}
    صدق الله العظيم [الزمر].
    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
    خلیفه خداوند در زمین که بر اساس آنچه که خداوند نازل فرموده؛ حکم خواهد کرد
    الإمام الناصر لما جاء به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - الإمام ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4255 من موضوع الردُّ على المسافر ومحمد حسام: المرحلةُ الأولى لخلقنا حدثتْ يوم خلق اللهُ أبانا آدم ..

    - 2 -
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
    26 - شوال- 1429 هـ
    26 - 10 - 2008 مـ
    09:49 مساءً
    (بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى)
    ____________



    بل ألهمكَ الشّيطانُ وليس وحيًا مِن الرحمن ..


    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسَلين وآله الطيّبين والتَّابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..

    أخي المُسافِر، اتَّقِ الله قبل أن تسافر بالخروج النّهائي مِن هذه الدُّنيا فتلاقي ربّك فيسألك كيف تقول عليه غير الحقّ؛ بل ألهمك الشّيطانُ وليس وحي الرحمن.

    واعلم أخي الكريم بأنّ وحي التّفهيم هو:
    إما أن يكون مِن الرحمن الرحيم، وإما أن يكون بوسوسة الشّيطان الرّجيم، وسوف أخبرك كيف تعلم علم اليقين أنّه من الرحمن وليس من الشّيطان، فبما أنّ محمدًا رسول الله هو خاتم الأنبياء والمُرسَلين فلا وحيٌ جديدٌ يتنزَّل على أحدٍ مِن بعده، وأنا الإمام المهديّ الحقّ من ربّكم حين أقول عَلَّمني الله بوحي التّفهيم فُيعَلِّمني، فإنه يُعَلِّمني بالسلطان المُبين مِن ذات القرآن فآتيكم بالبيان لكثيرٍ مِن الآيات مِن ذات القرآن وليس برأيي وأعوذ بالله أن أقول على الله بالرأي؛ بل أُحَرِّم البيان بالرأي وبالاجتهاد بغير علمٍ وسلطانٍ منيرٍ مِن ذات القرآن، أما إذا لم تأتِ بالبرهان مِن ذات القرآن فمِن أين لك هذا البيان؟! تصديقًا لقول الله تعالى: {إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَـٰذَا ۚ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [يونس:68].

    فإن قلت: " علّمني الله بوحي التّفهيم "، ومن ثم أردّ عليك: فأين السّلطان المُبين على إنّه وحيٌ مِن الرحمن وليس مِن الشّيطان؟ تصديقًا لقول الله تعالى: {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [النمل:64].

    فإذا لم تأتِ بسلطانك مِن ذات القرآن بسُلطانٍ مُقنعٍ لأولي الألباب فعند ذلك تبيّن لك ولهم بأنّه ليس تفهيمًا مِن الرحمن بل وسوسة شيطانٍ رجيمٍ يأمرك أن تقول على الله ما لا تعلم علم اليقين، فإن اتّبعته أضلّك عن الصّراط المستقيم؛ ذلك لأنّ الشّيطان يأمركم أن تقولوا على الله بالبيان للقرآن ما لا تعلمون، ولكنّ الله حَرَّم على المؤمنين أن يقولوا على الله ما لا يعلمون.

    ولربّما تودّ أن تقاطعني فتقول: " ولكنّ المفسرين فسّروا كثيرًا من آيات القرآن بالاجتهاد ظنًّا مِنهم أنّه الصّواب، فلو تقول لأحدهم: اقسم بربّك أنّ بيانك هو الحقّ من ربّك بلا شكٍّ أو ريبٍ. لرفض أنّ يُقسِم وقال: اللهُ أعلم، إن أخطأتُ بالتفسير فَمِن نفسي وإن أصبتُ فبما علَّمني الله. فهل تستطيع يا ناصر محمد اليماني أن تُقسم بالله العليّ العظيم أنّ بيانك هو الحقّ الحقيق مِن الله بلا شك أو ريب؟ ".

    ومن ثم أردّ عليك وأقول: أقسم بالله الواحد القهّار الذي يُدرِك الأبصار ولا تُدرِكه الأبصار الذي خلق الجان مِن مارجٍ من نار وخلق الإنسان من صَلصالٍ كالفخّار أنّ بياني للقرآن هو الحقّ من الرحمن بوحي التّفهيم وليس وسوسة شيطانٍ رجيم، فأين تذهبون إن كنتُ لَمِن الصادقين وأنتم تكذبون بالحقّ؟

    ولربّما يودّ المسافر أن يسألني: " وكيف علمتَ علم اليقين أنّ بيانك للقرآن بوحي التّفهيم مِن الرحمن الرحيم وليس وسوسة شيطان رجيم؟ وعلى سبيل المثال قولك: أنّ بيان المفسرين للقرآن إمّا أن يكون مِن الرحمن أو مِن الشّيطان ".

    ومن ثم أرد عليك فأقول لك: لأنّي علمت أمر الشّيطان إلى مُفسّري القرآن، وعلمت أمر الرحمن إلى مُفسّري القرآن، فأما أمر الرحمن فأمرَنا أن لا نقول على الله ما لا نعلم عِلم اليقين بالسّلطان المُبين من ربّ العالمين، وحرَّم علينا أن نقول عليه بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئًا، والظنّ هو: يُحتَمَل أن تكونَ أصبت ويُحْتَمَل أن تكون أخطأت، بمعنى أنّك لا تعلم علم اليقين هل أنت على صوابٍ أم على خطأ في تفسيرك للقرآن، وهذا مُحَرَّمٌ على المؤمنين في مُحكَم القرآن العظيم، وقال الله تعالى: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    ومن ثم انظر إلى أمْر الله تجده حرَّم اتّباع أمر الشّيطان باتّباع السّوء والفحشاء وأن نقول على الله ما لا نعلم، وقال تعالى: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    إذًا أحدُنا اتَّبع أمر الشّيطان والآخر اتّبع أمر الرحمن، والحَكَم بيننا أيّها المسافر سلطان العلم الحقّ من ذات القرآن، وأراك تُحاجّني بتفسير الأحرف في أوائل سور القرآن وتتّهمُني بغير الحقّ بأنّي فسرتها برأيي من رأسي من ذات نفسي، والله المستعان على ما تصفون! وأعوذ بالله أن أكون من الجاهلين، وإذا لم أكُن (ن) في القرآن العظيم (المهديّ) الذي يؤتيه الله علم الكتاب ليُحاجّ به النّاس بالعلم والمنطق حتى يتبين لهم أنّه الحقّ فإنّ الكذب حباله قصيرة أخي المسافر، فإذا لم أكُن (ن) فلن يؤتيني الله علم الكتاب لأحكُم بين جميع علماء المسلمين في جميع ما كانوا فيه يختلفون وأهدي النّاس أجمعين إلى الصّراط المستقيم ثم يأتي المسيح الدَّجال الشّيطان الرجيم ليفتنهم مِن بعد الهُدى ليُمَحِّص الله ما في قلوبهم، تصديقًا لقول الله تعالى: {الم ﴿١﴾ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].

    وبناء على علمي مِن القرآن العظيم أفتي بالحقّ عن المقصود بهذا الرمز {الم ﴿١﴾} فيما يرمز إليه في هذا الموضع؛ ويقصد (المهدي) الذي يهدي الله به النّاس أجمعين فيجعلهم بإذن الله أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ، ولذلك لم يقل الله أحسب الذين آمنوا أن يتركوا أن يقولوا آمنّا وهم لا يُفتنون؛ بل قال الله تعالى: {الم ﴿١﴾ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم.

    فأما {الم ﴿١﴾} فهو يرمز إلى (المهديّ)، ذلك لأنّ الله سوف يهدي بالمهديّ النّاس أجمعين فيجعلهم أمّةً واحدةً ظاهر الأمر على صراطٍ مستقيمٍ فيكون الدين كلّه لله ظاهر الأمر، ثم يأتي المسيح الدَّجال بالفتنة فيعلمنّ الله الذين صدقوا وليعلمنّ الكاذبين، فأما الصّادقون فسوف يوفون؛ فصدقوا ما عاهدوا الله عليه، وأما ما دون ذلك فسوف ينقلبون على وجوههم مع المسيح الدَّجال ضدّ المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم.

    ويا أخي المسافر، لو كان ناصر محمد اليماني كما تظنّ فيه بغير الحقّ فلن تجد لدينا علم الكتاب، وأنا لا أدَّعي؛ بل الحقّ من ربّ العالمين، وليس بالظنّ والاجتهاد فإذا كنتُ كذلك فسوف يكون مثلي كمثل أحد علماء الأمّة أتمسّك بما أرى ثم لا أستطيع أن أقنع عالمًا آخرًا يُجادلني برأيٍ مثلي ثم لا أستطيع أن أقنعه ولا يستطيع أن يقنعني - فتفرَّقوا إلى شيعٍ وأحزابٍ وكلّ حزبٍ بما لديهم فرحون - ولأنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّ العالمين الذي يؤتيه اللهُ علم الكتاب فلا ولن تجد عالمًا ليس ذا جدال عقيمٍ إلا أقنعته بالحقّ الذي معي بإذن الله.

    وأضرب لك على ذلك مثلًا حوارًا افتراضيًّا مختصرًا بين المهديّ المنتظَر وأحد علماء المسلمين:

    العالِم: يا ناصر محمد اليماني، اتّقِ الله فإنّك كذابٌ أشِرٌ ولستَ المهديّ المنتظَر، والدليل على أنّك كذاب أشر هو نفيك لحدّ الرّجم بزعمك أنّه لا يوجد في القرآن العظيم، فهل عندك سلطان بهذا أم مِثلك كمثل المهديّين المفترين على ربّ العالمين؟

    المهديّ: اعلم أخي الكريم بأنّه لم يكُن السّبب لنفي حدّ الرّجم بُحجّة أنّه ليس موجودًا في القرآن العظيم ولذلك نفيتُه، وأعوذ بالله أن أكون من الذين يستمسكون بالقرآن وحده ويذرون سنّة محمد رسول الله الحقّ وراء ظهورهم، إذًا لست المهديّ المنتظَر إن فعلتُ ذلك؛ بل أدعوكم إلى الاستمساك بكتاب الله وسُنّة رسوله الحقّ التي لا تُخالف لحدود الله المُحكَمة في القرآن العظيم، ولأنّ حدّ الرّجم للزُناة المتزوجين قد جاء مُخالِفًا لحدّ الله الحقّ في القرآن العظيم جملةً وتفصيلًا اختلافًا كثيرًا لأنّه من عند غير الله؛ حدٌّ مفترى موضوعٌ بغير الحقّ.

    وتجدون في حدّ الرّجم ظُلمًا كبيرًا، فإذا كان لأحد المسلمين زوجتين إحداهُنّ حرّة والأخرى أمّة (مِلكُ يمين)، ومن ثم أتين الفاحشة كلتاهما، ومن ثم يقوم برجم إحداهُنَّ بالحجارة حتى الموت برغم أنّ الأخرى لن يجلدها إلا بخمسين جلدة برغم أنّهنّ متزوجاتٌ فإحداهنّ رجمًا بالحجارة حتى الموت بينما الأخرى ليس إلا تجلد بخمسين جلدة! ويا سبحان الله! إنّ الله قد حَّرم الظُلم على نفسه وجعله بين عباده مُحرَّمًا ولا يظلم ربّك أحدًا، فحكمَ على الحرة المتزوجة بمائة جلدة، وأما الأخرى فأراد الله أن يؤلّف قلبها على الدين، وقد تكون إحدى نساء الكافرين مِن غنائم الحروب، وأراد الله أن يؤلِّف قلوبهنّ على الدين فتتوب إلى الله متابًا، ولذلك لم يأمركم أن تجلدوهنّ إلا بخمسين جلدةٍ (نصف حدّ الحُرّة المتزوجة)، تصديقًا لقول الله تعالى: {فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].

    أفلا تعقلون؟ إنما أنفي حدّ الرّجم لأنّه جاء مُخالِفًا لحدّ الله في مُحكَم القرآن العظيم، فاتّقوا الله ولا تقتلوا النّفس التي حرَّم الله قَتْلها إلا بالحقّ لأنّ الرّجل أو المرأة مُعرَّضون للوقوع في الفاحشة سواء كانوا متزوجين أو غير متزوجين نظرًا لأنّ الإنسان خلقه الله ضعيفًا وأحيانًا تغلب عليه شهوته فيقع في الفاحشة، وقال تعالى: {يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦﴾ وَاللَّـهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿٢٧﴾ يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وذلك لأنّ الله يعلم بأنّ الإنسان ليس من الملائكة وقد تَغْلِبُ عليه شهوتُه سواءً متزوجًا أم أعزبًا، ومن ثم يندم على ذلك إن كان من المؤمنين لأنّه يعلم بأنّ ذلك محرَّمٌ فيكون على ما فعل من النّادمين التّائبين المُنيبين، وقال الله تعالى: {وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّـهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّـهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿١٣٥﴾ أُولَـٰئِكَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿١٣٦﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    والتوبة شيءٌ بَيْن العبد وربّه حتى ولو أتى إلى عند الحاكم وقال بأنّه زَنى وتاب إلى الله متابًا، فإن كان لن يتوب الله عَلَيّ حتى تجلدوني بمائة جلدةٍ فقد جئت إليكم لتجلدوني. فإذا كان مِن العلماء الحقّ فسوف يقول له: " يا بني إنّ اللهَ أمرنا في مُحكَم القرآن العظيم أن نُعرِض عنك ما دام علمنا بتوبتك وصلاحك من قبل أن نقدِر عليك وأنت تفعل الفاحشة ولو قَدِرنا عليك وأنت تفعلها لجلدناك بمائة جلدة كما أمرنا الله في مُحكَم القرآن العظيم في قول الله تعالى: {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].

    أما أنت فقد تُبتَ من قبل أن نقدِر عليك وتاب اللهُ عليك الذي يعلم بتوبتك وصلاحك وقد أمرنا اللهُ في مُحكَم القرآن العظيم أن نُعرِض عنك مِن بعد توبتك وصلاحك لأنّ ربّك غفورٌ رحيمٌ، تصديقًا لقول الله تعالى: {وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا ۖ فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وعليك أن تعلم بأنّ اللهَ استبدَل جُزءً من هذه الآية في قول الله تعالى: {وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا} فاستبدلَه بحدّ الجلد بمائة جلدة لو قَدِرنا عليك مِن قبل توبتك، وأما وقد تُبتَ فقد تاب اللهُ عليك ورفع حدّه عنك، تصديقًا لقول الله تعالى: {فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا} صدق الله العظيم.

    ولم يرفع اللهُ حدّه عنك فحسب؛ بل رفع حدوده عن جميع التّائبين الذين تابوا مِن قبل أن نقدِر عليهم ولم نعلم بهم مهما كانت ذنوبهم، فقد رفع الله جميع حدوده عن جميع المفسدين في الأرض الذين تابوا من قبل أن نقدِر عليهم ولا نعلم بأنّهم مَن فعلوا ذلك إلَّا حين جاءوا إلينا مُعلِنين توبتهم النّصوح لربّهم وأنّهم قتلوا أو سرقوا أو نهبوا ثم جاءونا ليُخبِرونا بأنّهم أصحاب الأفعال المجهولة ولا نعلم بهم فنطاردهم، ولكنّهم تابوا إلى الله متابًا وجاءوا إلينا ليُخبِرونا بتوبتهم النّصوح لله ويخبِرونا بما فعلوا بأنّهم قتلوا فلانًا وفلانًا وسرقوا فلانًا وفلانًا ونهبوا فلانًا وفلانًا ومِن ثم ينظر العالِم الحقّ ما هو حُكم الله في شأن هؤلاء التّائبين المُنيبين إلى ربّهم فيجد الفتوى من ربّ العالمين في مُحكَم القرآن العظيم: {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٣٣﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

    وتدبّروا فلا تعصوا أمر الله المُحكَم: {إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم.

    فكيف يعصي محمدٌ رسول الله أمر ربّه - عليه الصلاة والسلام - كما تزعمون أنّها جاءت إليه امرأةٌ تائبة إلى ربّها لتُخبره بما صنعت، ثم يقوم برجمها بالحجارة حتى الموت؟ إنّما يريد المنافقون أن يشوِّهوا بدينكم حتى يصفه البشر بالدين المتوحش، وما أكثر النّاس الذين يقعون في هذا الخطأ وخيرُ الخطّائين التّوابون.

    وأما بالنسبة للحقوق الماديّة، ما كان لديهم مِن الحقوق للناس فيجب إرجاع المسروق إلى صاحبه والمنهوب إلى صاحبه وديّة القتل لولي أمر المَقتول، ولا تُقام عليهم حدود الله من بعد توبتهم النّصوح الذي لم يكُن يعلم بأنّهم أصحاب الفساد في الأرض سِواه سبحانه، ومجيئهم دليلٌ على توبتهم الخالِصة إلى ربّهم وإنّ الله يغفر الذنوب جميعًا إنّه هو الغفور الرحيم، ذلك لأنّهم لم يقنُطوا من رحمة ربّهم فأنابوا إليه فتاب عليهم ورفع عنهم جميع حدوده إنّه هو الغفور الرحيم. تصديقًا لقول الله تعالى: بسم الله الرحمن الرحيم {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿٥٤﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّـهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ ۚ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ ﴿٦٠﴾ وَيُنَجِّي اللَّـهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦١﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

    وسلامٌ على المُرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين..
    خليفةُ اللهِ في الأرض الذي سوف يَحكُم بما أنزل اللهُ الإمامُ الناصر لما جاء به محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - الإمام ناصر محمد اليماني.
    ___________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  3. افتراضي أعوذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم ..

    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - ذی القعدة - 1429 هـ
    05 - 11 - 2008 مـ
    ۱۵-آبان -۱۳۸۷ه.ش.
    12:34 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ


    أعوذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم ..

    بسم الله الرحمن الرحيم

    خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ} صدق الله العظيم [الأحزاب:۴۰].

    یعنی خداوند بعد از محمد رسول الله؛ دیگر نبی برای مردم نمی‌فرستد و لذا مسیح عیسی بن مریم از صالحانی خواهد بود که از مهدی منتظر حق پیروی می‌کند؛ اگر حق را می‌خواهی-بدانی-. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي المَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ}
    صدق الله العظيم [آل عمران:۴۶].

    به این معنی که زمانی که در گهواره بود با مردم سخن گفت و این در عهد نبوت و رسالت او بود. اما مرحله سخن گفتن در میان‌سالی؛ بعد از رجوع ايشان است، چون محمد رسول الله آخرین نبی است که بر مردم مبعوث شده است و لذا خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي المَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۴۶].
    یعنی مسیح عیسی بن مریم به عنوان نبی و رسول به سوی مردم بازنمی‌گردد؛ بلکه از پیروان صالح-مهدی منتظر- خواهد بود که شاهدی به حق و وزیری کریم است. بلكه او "رقیم" است که به اصحاب کهف اضافه شده که از نشانه‌های عجیب خداوندند.[اشاره به آیه کریمه سوره الکهف: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّ‌قِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿٩﴾ ].
    اما محمد حسام، هرچقدر هم برایت برهان‌های روشن آورده شوند؛ تو به دنبال حق نیستی. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {مَن يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا}
    صدق الله العظيم [الكهف:۱۷].

    اقتباس المشاركة 4256 من موضوع الردُّ على المسافر ومحمد حسام: المرحلةُ الأولى لخلقنا حدثتْ يوم خلق اللهُ أبانا آدم ..

    - 3 -
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
    07 - ذو القعدة - 1429 هـ
    05 - 11 - 2008 مـ
    12:34 صباحًا
    (بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى)
    ____________



    أعوذُ باللهِ السّميع العليم من الشيطان الرّجيم ..


    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، قال الله تعالى: {مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ} صدق الله العظيم [الأحزاب:40].

    بمعنى أنّ الله لا يبعث من بعد محمدٍ رسول الله إلى النّاس نبيًّا، ولذلك سوف يكون المسيح عيسى ابن مريم مِن الصّالحين التّابعين للمهديّ المنتظر الحقّ إن كنت تريد الحقّ، تصديقًا لقول الله تعالى: {وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    بمعنى أنّ التّكليم للناس وهو في المهد صبيًّا وكان في عصر النّبوة والرّسالة، أما مرحلة التّكليم وهو كهلٌ وذلك بعد الرّجوع بما أنّ محمدًا رسول الله هو خاتم الأنبياء المبعوثين إلى الناس، ولذلك قال الله تعالى: {وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم.

    بمعنى أنّ المسيح عيسى بن مريم لم يأتِ ليكون نبيًّا ورسولًا إلى النّاس بل من الصالحين التّابعين وشاهدًا بالحقّ ووزيرًا كريمًا؛ بل وهو الرّقيم المضاف إلى أصحاب الكهف من آيات الله عجبًا، ولكنّك لا تُريد الحقّ مهما أتيتك بالبرهان المُبين يا محمد الحسام، تصديقًا لقول الله تعالى: {مَن يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا} صدق الله العظيم [الكهف:17].
    _______________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  4. افتراضي این روز رستاخیز است و خداوند همه را برای رسیدگی به حساب بر اساس سعی و تلاششان باز می‌آورد

    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    12 - شوّال - 1428 هـ
    24 - 10 - 2007 مـ
    ۲-آبان -۱۳۸۶ه.ش.
    08:51 مساءً
    ـــــــــــــــــــــ


    این روز رستاخیز است و خداوند همه را برای رسیدگی به حساب بر اساس سعی و تلاششان باز می‌آورد

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين وآلهم والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدي، ثمّ أمّا بعد..

    "محمدی"، همانا که مقصود خداوند برانگیختگی و رستاخیز است نه انصار محمد الحسن عسکری، از من پیروی کن تا تو را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت کنیم و خداوند به ما امر نموده که خداوند را به یگانگی عبادت کرده و شریکی برای او نگیریم و قبل از پایان یافتن عمر، برای انجام خیر بشتابیم. هر جا که هستیم نماز گزارده و او را عبادت کرده و اعمال خیر انجام دهیم و هرجا که باشیم، مرگ ما را درخواهد یافت و خداوند تمام مردم را باز می‌آورد و هیچکس جا نمی‌ماند؛ حتی اگر انسانی ذرات خاک شده جسدش در شرق و غرب زمین و یا در دریا باشد و یا در آسمان پراکنده باشد؛ خداوند همه آنها را جمع خواهد کرد و خداوند بر همه چیز قادر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}
    صدق الله العظيم [البقرة:۲۶۰].
    و خداوند در این فرمایش به بعث اشاره می‌فرماید:
    {وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّـهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}
    صدق الله العظيم [البقرة:۱۴۸].
    و اين برای بعث و حساب است ، برادر گرامي .

    أخوك الإمام ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4257 من موضوع الردُّ على المسافر ومحمد حسام: المرحلةُ الأولى لخلقنا حدثتْ يوم خلق اللهُ أبانا آدم ..

    - 4 -
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
    12 - شوال - 1428 هـ
    24 - 10 - 2007 مـ
    08:51 مساءً
    (بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى)
    ____________



    ذلك يومُ البعث يأتي بهم اللهُ للحسابِ على السّعي ..


    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وسلامٌ على المُرسَلين وآلهم والتّابعين لهم بإحسانٍ إلى يوم الدين، ثمّ أمّا بعد..

    يا محمدي، إنّما يقصد اللهُ البعثَ وليس أنصار محمد الحسن العسكري فاتّبعني أهدِك صراطًا مستقيمًا، وأمرنا اللهُ أن نعبدَه وحده لا شريك له وأن نستبقَ الخيرات قبل نفاد العمر؛ أينما نكون نصلي ونعبده ونفعل الخير، وأينما نموت يأتي اللهُ بالناس جميعًا فلا يغادر منهم أحدًا حتى ولو كان الإنسان قد توزّعت ذرّات تراب جسده شرق الأرض وغربها أو في البحر أو عالقة في السماء يجمعهم جَمعًا، إنّ اللهَ على كل شيء قديرٍ، يقول الله تعالى: {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    وذلك هو البعث المقصود من قوله تعالى: {وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّـهُ جَمِيعًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿١٤٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة]. وذلك للبعث والحساب يا أخي الكريم.

    أخوك الإمام ناصر محمد اليماني.
    ____________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  5. افتراضي آیا به شما بیاموزم که چگونه در قرآن عظیم تدبر کنید تا به یقین تأویل آن را بدانید؟

    - 5 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    12 - شوّال - 1428 هـ
    24 - 10 - 2007 مـ
    ۲- آبان - ۱۳۸۶ه.ش.
    08:51 مساءً
    ـــــــــــــــــــــ

    آیا به شما بیاموزم که چگونه در قرآن عظیم تدبر کنید تا به یقین تأویل آن را بدانید؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمرسلين وآلهم الطيبين الطاهرين وجميع المسلمين التابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين ولا أُفرق بين أحدٍ من رُسله وأنا من المسلمين، ثمّ أمّا بعد.

    ای انصار،آیا می‌خواهید به شما بیاموزم که چگونه در قرآن عظیم تدبر کنید تا تأویل آن را به یقین بدانید؟ برشماست که به یک شرط التزام داشته باشید. شرط این است که با اجتهاد از جانب خود؛ کلام خداوند را تأویل نکنید و در هنگامي كه در حال اجتهاد ( اجتهاد به معني تلاش و كوشش براي يافتن حق ) هستيد ( تاويل خود را ) به مردم نیاموزید چون این سخن گفتن از روی ظن و گمان است نه حق. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
    {إِنَّ الظنّ لَا يُغْنِي مِنَ الحقّ شَيْئًا}
    صدق الله العظيم [يؤنس:۳۶].

    و سخن گفتن از روی ظن؛ عمل شیطان است؛ چون ظن یعنی چیزی را به خداوند نسبت دهید که به یقین از آن اطلاعی ندارید؛ بلکه گمان می‌کنید تأویل می‌تواند درست باشد یا خطا و بعد از دادن فتوا می‌گویید خداوند بهتر می‌داند؛ ممکن است درست گفته باشم؛ ممکن است اشتباه کرده باشم. در این صورت چیزی را به خداوند نسبت داده‌اید که نمی‌دانید. به قرآن رجوع کنید تا ببینید آیا می‌توانید بر اساس اجتهاد از نزد خود؛ چیزی را که نمی‌دانید به خداوند نسبت دهید و آیا این امر شیطان و از جانب غیر خدا است که می‌گوید ندانسته به خداوند نسبت دهید یا امر خداوند رحمن است؟ در می‌یابید که خداوند فتوای خود را در آیات محکم و واضح و مبین خود قرار داده است که نیازی به تأویل ندارد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مبين(۱۶۸) إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(۱۶۹)} صدق الله العظيم [البقرة].
    لذا برایمان روشن شد که خداوند سخن گفتن از آنچه را که به آن یقین نداریم بر ما حرام فرموده است. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الحقّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سلطانا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(۳۳)} صدق الله العظيم [الأعراف]
    ای انصار؛ برای تأویل قرآن از گام‌های من پیروی کنید. برای مثال به دنبال جوابی از کتاب در باره این فرموده خداوند تعالی می‌گردیم:
    {وَإِذْ أَخَذَ ربّك مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ(۱۷۲)} صدق الله العظيم [الأعراف].
    از خلال این آیه درمی‌یابیم که انسان قبل از اینکه برای پروردگارش شریک قائل شود؛ نسبت به خداوندش بصیرت داشته است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كنت بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ } صدق الله العظيم [طه].
    آیا مقصود خداوند این است که انسان در زندگی و حیات دنیایی و در سن بلوغ و رشد به خداوند بصیرت داشته است؟ می‌گوییم خیر مقصود این نیست و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سبيلاً} صدق الله العظيم [الإسراء:۷۲].
    پس برایمان روشن شد؛کسی که در این دنیا نابینا باشد؛ در روز قیامت نیز نابینا و گمراه خواهد بود. اما مقصود انسان از اینکه می‌گوید:
    {وَقَدْ كنت بَصِيرًا}
    چیست؟ پس باید انسان قبل از متولد شدن از مادرش؛ حیات دیگری داشته باشد. می‌گوییم بله؛ این همان حیات ازلی است و خداوند تعالی می‌فرماید:

    {هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُمْ مِنَ الأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ}
    صدق الله العظيم [النّجم:۳۲]

    بنابر این قبل از اینکه در شکم مادرانمان قرار گیریم،آفرینش دیگری را می‌یابیم و آن روزی است که خداوند پدرمان آدم علیه الصلاة و السلام را آفرید و همه ما را نیز با او خلق نمود و تمام بشریت در ذریه آدم بودند و با او آفریده شدیم و این همان است که در علم طب به حیوان منوی نامیده می‌شود و این اولین آفرینش انسان است که به صورت انسان منوی در پشت پدرمان بوده است. و عجیب این است که طب هنوز این را کشف نکرده است که هر حیوان منوی؛ ذریه خود را درپشت خود دارد اما با حجم و اندازه کوچک. برای همین است که می‌بینیم انسان‌های اعصار گذشته از ما قوی‌تر و بلندتر بوده و بیشتر عمر می‌کردند؛ به طوری که عمر امت‌های اولیه به بیش از هزار سال می‌رسید ولی امت‌های بعدی جثه کوچک‌تری داشته و کمتر عمر می‌کنند. لذا ما در روزی که خداوند پدر ما آدم را آفرید؛ موجود بودیم ولی همان طور که علم طب از آن اگاه است به صورت موجودات منوی. در آن زمان خداوند از ما میثاق گرفت و همان گونه که مسیح عیسی بن مریم را در حالی که در گهواره بود به سخن آورد که بگوید:{إِنِّي عَبْدُ اللَّـهِ}، ما را نیز ناطق کرد. ما با قدرت خداوند به سخن آمدیم و بر خود شهادت دادیم؛ آیا من پروردگار شما نیستم؛ گفتند : بلی. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذْ أَخَذَ ربّك مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۲].
    این عهد و میثاقی است که ما در روزی که همراه پدرمان آدم آفریده شدیم؛ با خداوند بستیم و آن افرینش ازلی ما بوده است. اما انسان در این دنیا عهد خود را بیاد نمی‌آورد ولی روز قیامت که به یاد آوردن آسان می‌شود، هرچه که در دنیا انجام داده است را به یاد می‌آورد و انسان کافر حتی عهد ازلی خود را به یاد خواهد آورد و سپس می‌گوید:
    {قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كنت بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ } صدق الله العظيم [طه].
    ولی ما دانستیم که مقصود بصیرت در دنیا نیست؛ بلکه منظور روزی است که خداوند در حیات ازلی،او را با پدرش آدم آفرید ولی در حیات دنیایی نابینا است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سبيلاً} صدق الله العظيم [الإسراء:۷۲].
    همچنین دانستیم که انسان در حیات ازلی خود بینا و بصیر بوده است ولی در زندگی دنیایی از آن (حيات ازلي ) بی خبر است و در حیات ابتدایی دنیوی خود، آن را به یاد نمی‌آورد؛ بلکه در حیات اخروی به خاطرش می‌آید و می‌گوید:
    {قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كنت بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ } صدق الله العظيم [طه].
    اما با فرستاده شدن رسولانی که نشانه‌ها و آیات پروردگار را برایش آورده‌اند؛ دیگر حجت برایش أقامه شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كنت بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾} صدق الله العظيم [طه].
    خداوندا؛ مرا همان گونه که در حیات ازلیم ،بینا و بصیر بودم؛ در زندگی دنیوی و اخروی نیز بصیر قرار بده؛ و هم چنین اولیاء و وزرا و نواب مکرم مرا نیز که خبر مرا به امت می‌رسانند و با دانش من هدایت شده و دیگران را نیزبه سوی بصیرت آمده از جانب پروردگارشان؛ هدایت می‌کنند ...همانا که تو سمیع و علیمی به حق رحمتت يا أرحم الراحمين؛ خدایا حق رابه هرکس که به دنبال حق است نشان بده و پیروی از آن را روزی او فرما و باطل را نیز باطل نشان داده و دوری از آن را روزیشان فرما همانا که تو سمیع و علیمی، به من و تمام مسلمانان رحم کن و به رحمت خود همگی ما را به بندگان صالح خود ملحق فرما؛ مسلمانان را مورد مغفرت خود قرارده چرا که اگر بدانند من به حق مهدی منتظرم از پیشگامان (السابقون) خواهند بود خداوندا تو از ازل از بندگانت آگاه بوده‌ای و هم زمانی که در شکم مادران شان بودند؛ بعد از تولدشان نیز در زندگی دنیوی به آنان آگاهی؛ خداوندا همگی آنان را به راه راست خود هدایت فرما که تو سمیع و علیمی
    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوكم وحبيبكم وإمامكم الذليل عليكم العزيز على أعدائكم الناصر لدينكم، الإمام ناصر محمد اليماني .


    اقتباس المشاركة 4258 من موضوع الردُّ على المسافر ومحمد حسام: المرحلةُ الأولى لخلقنا حدثتْ يوم خلق اللهُ أبانا آدم ..

    - 5 -
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
    12 - شوال - 1428 هـ
    24 - 10 - 2007 مـ
    08:51 مساءً
    (بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى)

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
    https://mahdialumma.net/showthread.php?p=404
    ____________



    هل أعلّمكم كيف تتدبّرون القرآن العظيم لتعلموا تأويله علم اليقين؟


    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، والصّلاة والسّلام على جميع الأنبياء والمُرسَلين وآلهم الطيّبين الطّاهرين وجميع المسلمين التّابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين ولا أُفرق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، ثمّ أمّا بعد..

    يا معشر الأنصار، هل أعلّمكم كيف تتدبّرون القرآن العظيم لتعلموا تأويله علم اليقين؟ فعليكم أن تلتزموا بشرطٍ واحدٍ وهو أن لا تُأَوِّلوا كلام الله بالظنّ اجتهادًا منكم فتُعلِّمون به النّاس وأنتم لا تزالون مجتهدين، فذلك قول بالظنّ وليس الحقّ، تصديقًا لقول الله تعالى: {إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا} صدق الله العظيم [يونس:36].

    وقول التّأويل بالظنّ مِن عمل الشيطان وذلك لأنّ الظنّ هو أن تقولَ على اللهِ ما لا تعلم علم اليقين؛ بل تظنّ أنّ تأويلك قد يكون صحيحًا ويحتمل الخطأ وبعد فتواك تقول: " واللهُ أعلم لربّما أخطأتُ ولربّما أصبتُ ". إذاً فقد قلتَ على الله ما لا تعلم، فارجع إلى القرآن لتنظر هل يجوز لك أن تقولَ على اللهِ ما لا تعلم اجتهادًا منك، فهل ذلك من أمر الشيطان من عند غير اللهِ أن تقول على اللهِ ما لا تعلم أم أنّه أمرٌ من الرحمن؟ ولسوف تجد الفتوى قد جعلها اللهُ من الآيات المُحكَمات الواضحات البيّنات بمعنى أنّها لا تحتاج إلى تأويلٍ وهي قول الله تعالى: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    إذًا قد تبيَّن لنا بأنّ اللهَ قد حرَّم علينا أن نقول عليه ما لم نعلم علم اليقين، وقال تعالى: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    ويا معشر الأنصار اتّبعوا خطواتي في تأويل القرآن، وعلى سبيل المثال فلنبحث سويًا عن الإجابة من الكتاب عن قول الله تعالى: {وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ ﴿١٧٢﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    فنحن نفهم من خلال هذه الآية بأنّ الإنسان كان بصيرًا بربّه قبل أن يشرك به شيئًا، وقال الله تعالى: {قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾} صدق الله العظيم [طه].

    فهل يقصد الإنسان بأنّه كان بصيرًا بربّه في الحياة الدنيا وعند بلوغ سنّ رشده؟ ونقول كلَّا ليس كذلك، وقال تعالى: {وَمَن كَانَ فِي هَـٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    إذاً قد تبيّن لنا بأنّ الأعمى في الدنيا يأتي يوم القيامة كذلك أعمى وأضلّ سبيلًا، ولكن ما الذي يقصده الإنسان من قوله: {وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا}؟ فلا بُدّ أنّ للإنسان حياةً سابقةً قبل أن تلده أمّه، ونقول بلى وتلك هي الحياة الأزليّة، وقال تعالى: {هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ} صدق الله العظيم [النّجم:32].

    إذًا توجد لنا نشأة قبل أن نكون في بطون أمهاتنا وهي يوم خلق اللهُ أبانا آدم - عليه الصّلاة والسّلام - خلقنا معه جميعًا، فكان عالَم البشريّة جميعًا في ذُريَّة آدم وأنشأنا معه وهو بما يسمونه بالحيوانات المنويّة في علم الطبّ، وتلك أوّل الخليقة للإنسان المنويّ في ظهر أبيه.

    والعجيب والذي لم يكتشفه الطبّ بعد وهو: بأنّ لكلِّ حيوانٍ منويّ ذُريَّة في ظهره ولكنها أصغر في الحجم، لذلك نجد الأوّلين أشدَّ مِنّا قوةً وطولًا وأطولَ عمرًا إلى أكثر مِن ألف سنة أعمار الأمم الأولى، ولكنّ الأمم التي تليها أصغر حجمًا وعُمرًا.

    إذًا لنا وجود يوم خلق الله أبانا آدم ولكنّنا حيوانات منويّة كما يعلم بذلك الطبّ، وفي ذلك الزّمن أخذ اللهُ الميثاق مِنّا فأنطقنا اللهُ الذي أنطق المسيح عيسى ابن مريم وهو في المهد صبيًّا وقال: {إِنِّي عَبْدُ اللَّـهِ} [مريم:30]، وإنّما نطقنا بقدرة اللهِ فأَشهدَنا على أنفسنا: ألستُ بربِّكم؟ قالوا: بلى، وقال الله تعالى: {وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ ﴿١٧٢﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وذلك العهد والميثاق أعطيناه لربِّنا يوم خلقنا مع أبينا آدم، وتلك هي النّشأة الأزليّة، ولكنّ الإنسان لا يذكر هذا العهد في الدنيا ولكنّه يوم القيامة يوم تَلِيْن له الذكرى فيتذكّر ما سعى في حياته كلها؛ بل حتى العهد الأزلي يتذكّره الإنسان الكافر، ومن ثم يقول: {قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾} صدق الله العظيم [طه].

    ولكنّا قد علمنا أنّه لا يقصد بصيرًا في الدنيا؛ بل يوم خلقه الله مع أبيه آدم في حياته الأزليّة، وأما الدنيا فهو أعمى، وقال الله تعالى: {وَمَن كَانَ فِي هَـٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    إذًا عَلِمنا بأنّ الإنسان كان بصيرًا في حياته الأزليّة وتلك الحياة لا يعلمها الإنسان ولا يتذكّرها في الحياة الدنيا الأولى؛ بل يتذكّرها في الحياة الأخرى، فيقول: {قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾}؟ ولكنّ الحجّة أقيمت عليه من بعد إرسال الرّسل بآيات ربّهم، وقال الله تعالى: {وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾} صدق الله العظيم [طه].

    " اللّهم كما كنتُ بصيرًا في حياتي الأزليّة كذلك اجعلني بصيرًا في الحياة الدنيا، وكذلك في الحياة الآخرة وجميع أوليائي ووزرائي نوّابي المكرّمين الذينَ يُبلِّغون عنّي الأمّة وبعلمي يهتدون ويهدون إليه بصيرةً من ربّهم إنّك أنت السّميع العليم برحمتك يا أرحم الراحمين؛ اللّهم وأرِهِ مَنْ أراد الحقّ حقًا وارزقه اتِّباعه، وكذلك أرِهِم الباطل باطلًا وارزقهم اجتنابه إنّك أنت السّميع العليم، وارحمني وجميع المسلمين وأَدخِلنا برحمتك في عبادك الصّالحين، اللّهم واغفر للمسلمين الذين لو يعلمون بأنّي حقًّا المهديّ المنتظَر لكانوا من السابقين، إنّك أعلم بعبادك في الأزل وهم أجنّةٌ في بطون أمّهاتهم وأعلم بهم من بعد ميلادهم في الحياة الدنيا، فاهدِهِم أجمعين إلى صراطك المستقيم إنّك أنت السّميع العليم ".

    وسلامٌ على المُرسَلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوكم وحبيبكم وإمامكم الذّليل عليكم العزيز على أعدائكم النّاصر لدينكم؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
    ________________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..




المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 21-12-2016, 09:16 PM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 29-03-2016, 06:13 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 16-04-2015, 12:10 PM
  4. مشاركات: 3
    آخر مشاركة: 07-12-2014, 06:28 PM
  5. الردُّ على المسافر ومحمد حسام: المرحلةُ الأولى لخلقنا حدثتْ يوم خلق اللهُ أبانا آدم ..
    بواسطة الإمام ناصر محمد اليماني في المنتدى ۞ موسوعة بيانات الإمام المهدي المنتظر ۞
    مشاركات: 4
    آخر مشاركة: 21-03-2010, 04:11 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •