الموضوع: پاسخ امام مهدی به محمود العامر : كلمة الله كن فيكون هم چنان در هر زمان و مکانی جاری و ساری است.

النتائج 1 إلى 3 من 3
  1. افتراضي پاسخ امام مهدی به محمود العامر : كلمة الله كن فيكون هم چنان در هر زمان و مکانی جاری و ساری است.

    پاسخ امام مهدی به محمود العامر : كلمة الله كن فيكون هم چنان در هر زمان و مکانی جاری و ساری است.

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    11 - رمضان - 1434 هـ
    18 - 07 - 2013 مـ
    ۲۷-تیر-۱۳۹۲ه.ش
    10:03 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ

    پاسخ امام مهدی به محمود العامر ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافّة أنبياء الله ورسله من أوّلهم إلى خاتمِهم محمد رسول الله وآلهم الطيبين وجميع المسلمين إلى يوم الدّين، أما بعد.

    ای محمود؛ کلمه"قلیلاً" در بعضی جاهای قرآن اشاره به "یک سوم" دارد. برای مثال فرموده خداوند تعالی:
    {وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنفال:۲۶].
    و خداوند درکتاب به مؤمنان همراه پیامبر یادآوری می‌کند که درجنگ بدر به آنها اولین پیروزی را عنایت کرده است در حالی که قبل از آن ضعیف بودند و می‌ترسیدند مردم آنها را بربایند . ولی بعد از پیروزی در جنگ بدر؛ میان مردم هیبت پیدا کردند و بعد از آن که ذلیل بودند و مردم هیچ از آنان نمی‌ترسیدند؛ عظمت یافتند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿١٢٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
    در هر صورت نمی‌خواهیم از موضوع خارج شویم :
    { وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ } مقصود خداوند از "قلیل" چقدر است؟ جواب را درجای دیگری پیدا می‌کنیم که نشان می‌دهد مقصود "ثلث" است و آنها یک سوم و دشمنان‌شان دو برابر مسلمین بودند . تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّـهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْأَبْصَارِ} صدق الله العظيم [آل عمران:١٣].
    ولی فتوا نمی‌دهیم معنای "قلیل" در همه آیات قرآن به معنی " یک سوم" است؛ بلکه بستگی به موضعش دارد.
    وبرهانش هم این است که نمی‌توانی انکار کنی که برایت روشن شده مقصود خداوند از کلمه { قلِيل } در اینجا این است که آنها یک سوم بودند و برایت روشن شد آنها واقعاً یک سوم بودند. اما می‌خواهی تمام آیات قرآن را مشمول این تأویل کنی! پس به تو می‌گوییم: خیر بستگی دارد به موضعش و برهانی که از قرآن استنباط می‌شود این است که این کلمه گاهی اشاره دارد به "یک سوم" و در مواضع دیگر به عدد "سه" و در جاهای دیگر به معنای کم و اندک است یعنی چیز قابل توجهی نیست. برای مثال فتوای محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم:
    [ قال موضع سوط في الجنّة خير من الدنيا وما فيها، واقرأوا إن شئتم: وما الحياة الدنيا إلا متاع الغرور ].
    [ فرمود جای تازیانه در بهشت بهتر از همه چیز دنیاست و اگر می‌خواهید بخوانید: زندگی دنیا جز متاعی فریبنده نیست]
    همان طور که گفتیم کلمه قلیل گاهی به معنای اندک و ناچیز است ولذا خداوند تعالی می‌فرماید:

    {قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآَخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا}
    صدق الله العظيم [النساء:۷۷].

    و اما همان طور که قبلاً برایتان ثابت کردیم و به صورت مفصل توضیح دادیم، در مواضع دیگر قرآن مقصود از کلمه "قلیل" یک سوم و یا عدد "سه" است . محمود العامر در بیانات حق بسیار تدبر کن باشد که خداوند بخواهد تو را آگاه نموده و متذکر سازد
    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 108438 من موضوع ردّ الإمام المهدي إلى محمود العامر..

    - 1 -
    [ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــــة الأصليّة للبيــــــــــــــان ]
    https://mahdialumma.net/showthread.php?p=108430

    الإمام ناصر محمد اليماني
    11 - 09 - 1434 هـ
    18 - 07 - 2013 مـ
    10:03 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ


    ردّ الإمام المهديّ إلى محمود العامر ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافّة أنبياء الله ورسله من أوّلهم إلى خاتمِهم محمد رسول الله وآلهم الطيبين وجميع المسلمين إلى يوم الدّين، أما بعد..

    ويا محمود، إنّ كلمة قليلاً تأتي في بعض مواضع في القرآن تُشير إلى الثلث، مثال قول الله تعالى:
    {وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنفال:26].

    ويذكِّر اللهُ المؤمنين مع النّبي أنّه نصرهم في بدرٍ أوّل نصرٍ لهم في كتاب الله وكانوا من قبل مستضعفين يخافون أن يتخطّفهم النّاس، ولكن بعد نصرِ بدرٍ أصبحت لهم هيبةٌ بين النّاس وعظُم أمرَهم بعد أن كانوا أذلةً لا يخشاهم النّاس شيئاً. وقال الله تعالى:
    {وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿١٢٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وعلى كل حال لا نريد أن نخرج عن الموضوع في قول الله تعالى:
    { وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ } فكم المقصود بالقليل؟ ومن ثمّ نجد في موضعٍ آخر أنه يقصد أنّهم ثلثٌ وأعداؤهم ثلثان. تصديقاً لقول الله تعالى: {قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّـهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْأَبْصَارِ} صدق الله العظيم [آل عمران:١٣].

    ولكننا لم نفتِ أنّ قليل تأتي لتعبر عن الثلث بشكل مستمرٍ في كافة آيات القرآن؛ بل حسب موضعها. والبرهان على ذلك كونك لا تستطيع أن تنكر هنا أنّه تبيّن لك أن الله يقصد بكلمة { قلِيل } أي أنّهم ثلثٌ، وتبيّن لك أنّهم حقاً ثلثٌ، ولكنك تريد أن تجعل ذلك التأويل يشمل كافة آيات القرآن! ومن ثمّ نقول لك: بل حسب موضعها والبرهان المستنبط من القرآن كونها أحياناً في مواضع تشير إلى الثلث، وفي مواضع أخرى إلى الرقم ثلاثة، وفي مواضع أخرى يقصد بالقليل أنّه لا يساوي شيئاً. مثال الفتوى عن محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم:
    [ قال موضع سوط في الجنّة خير من الدنيا وما فيها، واقرأوا إن شئتم: وما الحياة الدنيا إلا متاع الغرور ].

    وكما قلنا إنّ القليل في مواضعَ لا يساوي شيئاً، ولذلك قال الله تعالى:
    {قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآَخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا} صدق الله العظيم [النساء:77].

    وأمّا مواضعَ أخرى في الكتاب فأجد كلمة قليل إمّا يقصد بها الثُّلث أو الرقم ثلاثة كما أثبتنا ذلك من قبل وفصّلناه تفصيلاً، فتدبّر كثيراً في البيان الحقّ يا محمود العامر لعلّ الله يُحدِث لك ذكراً.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي پاسخ مهدی منتظر به محمود العامر از آیات محکم ذکر ..

    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    14 - رمضان - 1434 هـ
    21 - 07 - 2013 مـ
    ۳۰-تیر-۱۳۹۲ه.ش.

    08:38 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ

    پاسخ مهدی منتظر به محمود العامر از آیات محکم ذکر ..

    اقتباس المشاركة :
    نوشته اصلی توسط محمود العامر
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على رسوله الأعظم وبعد..
    از پاسخ شما متشکرم وآرزو دارم در مورد کلمه" کن فیکون"( باش و پس می‌شود) از اماممان ناصر محمد یمانی بشنوم و چرا گفته نشد "کن فکان" (باش و شد)
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين، أمّا بعد..
    عزیز من محمود العامر که در بیان ذکر به دنبال حق می‌گردی؛ همانا که این فتوای خداوند منحصربه زمان و مکان نیست بلکه قدرت مطلقه خداوند است چه در گذشته و چه در حال و آینده؛ وقتی خداوند چیزی را اراده کند می‌فرماید" کن فیکون"؛ فرقی ندارد امرانجام شده باشد یا در آینده رخ دهد؛ برای مثال فرموده خداوند تعالی:

    {وَهُوَ الَّذِيْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُوْلُ كُنْ فَيَكُوْنُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّوْرِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيْمُ الْخَبِيْرُ} صدق الله العظيم [الأنعام:۷۳].
    همین طور در گذشته کن فیکون؛ فراموش نکن که باز آوردن آنچه که آفریده شده نیز با کن فیکون است. کلمة الله "کن فیکون"قدرت خداوند است که همواره در هر زمان و مکانی ساری و جاری است و اگر عمل گذشته و تمام شده باشد؛ کلمات خدا "کن فیکون" منقضی نمی‌شود و هرچیزی را که خداوند اراده کند به آن می‌گوید: کن فیکون؛ سبحان الله. این فرمان خداوند الرحمن در هر زمان و مکانی است! تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إنَّما أمرُهُ إذا أرادَ شيئًا أن يقولَ لَهُ كُنْ فَيَكون} صدق الله العظيم [يس:۸۲].
    چون این امر قدرت خداست که مطلق بوده و محدودیت و قیدی نداشته و بی‌نهایت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إنَّما أمرُهُ إذا أرادَ شيئًا أن يقولَ لَهُ كُنْ فَيَكون} صدق الله العظيم [يس:۸۲].
    و می‌دانم مقصود سؤالت در مورد این فرموده خداوند تعالی دقیقاً چیست:
    {إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ} صدق الله العظيم [آل عمران:۵۹].
    محمد العامر می‌گوید: " ولی این عمل گذشته و تمام شده است چون خداوند آدم و عیسی عليهما الصلاة والسلام را آفریده و کار تمام شده پس چرا نگفته است "کن فکان" (باش و شد) چون این عمل انجام شده و گذشته است؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: بین فرمان برای "خلقت چیزی" با فرمان و امرمربوط به "قدرت روح" تفاوت هست؛ روح امر الله است که نهایت ندارد ولی مخلوق می‌میرد ولی " امری که مربوط به قدرت روح است" هیچ وقت نمی‌میرد چون در " امر مربوط به قدرت روح" سر حیات مخلوق نهفته است و برای همین می‌بینی که خداوند فرمان ساختن و خلقت شیء را از قدرت روحی آن جدا می‌کند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَإِذَا سَوَّيْته وَنَفَخْت فِيهِ مِنْ رُوحِي} صدق الله العظيم [الحجر:۲۹].
    مقصود از " تّسوية" چیست؟ می‌گوییم مقصود قدرت و توان خلقت؛ جز امرمربوط به قدرت روح است. و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِذْ قَالَ رَبّك لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِق بَشَرًا مِنْ طِين} صدق الله العظيم [ص:۷۱].
    اینجا می‌بینید به آینده اشاره می‌شود و برای همین می‌فرماید:
    {إِنِّي خَالِق بَشَرًا مِنْ طِين} ولی آیا این مربوط به "امر روح"است؟ و جواب: خیر این فرمان قدرت خدا برای خلق شیء است که در معرض نابودی است ولی "امر قدرت روح" موضوعی دیگر است و کن فیکونی بدون انتهاست.
    و توضیح بیشتر این که "فرمان قدرت خلقت" به ظاهر مخلوق تعلق دارد و انسان و جماد از این نظر یکسان هستند و وقتی خداوند جسم انسان را خلق می‌کند این مانند خلق جمادات است که روح حیات نداشته و در معرض نابودی است ولی فرمان "قدرت روح"" وبعد صدور فرمان "کن فیکون" دیگر نهایت و پایانی برای آن نیست چون آن چه به آخر می‌رسد جسد است و روح جسد را ترک می‌کند و به همین خاطر جسد از بین می‌رود و وقتی روح از جسد رفت؛ جسد مانند جمادات می‌شود چون روح حیات دیگر در آن نیست. این "قدرت روح" از فرمان خداوند است و بی ‌نهایت ادامه دارد و بعد از صدور فرمان کاف و نون کن فیکون شروعی بدون پایان دارد.
    و وقتی خداوند امتی را با عذاب هلاک می‌کند؛ آیا هلاک می‌شوند؟ پاسخ این است که أجساد آنها هلاک می‌شود که مربوط به فرمان خلقت اشیاء است( یعنی بخشی از آفرینش که متعلق به جسد است نابود می‌شود) و اما کلمه قدرت مربوط به روح بعد از صدور فرمان کن فیکون؛هم چنان جاری و ساری و درعمل است . این کلمه و قدرت روح است که جسد را زنده نگه می‌دارد و این کلمة الله است و هیچ وقت نمی‌میرد و وقتی جسد را ترک کند؛ جسم می‌میرد. برای همین است که می‌گویید فلانی فاقد حیات است یعنی" روح قدرت حیات" بدنش را ترک کرد و تبدیل به جسدی جامد شد ولی امر مربوط به قدرت روحی تا بی‌نهایت به حیات خود ادامه می‌دهد.
    و برای مثال به فلانی گفتی: برو، پس می‌رود؛ کن فیکون هم همین طور است؛ کلمه فیکون بعد از آن که رخ داد بر فعلی مستمر و ادامه دار دلالت دارد؛ مثل اینکه بگویی برو و می‌رود .همانا که بیان روح و فهم آن از پیچیده‌ترین بیانات و فهم آن برای محققان مشکل است؛ باید بین کلمات خلقت (آفرینش جسم) و کلمات "الروح" فرق قایل شد و همه‌ی آنها کن فیکون هستند ولی بین کلمه قدرت الهی برای خلق موجودات و با کلمه‌ای که مختص روح است فرق وجود دارد اولی مربوط به ظاهر و دومی مربوط به باطن است.
    برای مثال خداوند تعالى می‌فرماید:
    {وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىَ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مّنْهُ} صدق الله العظيم [النساء:۱۷۱].

    و می‌بینید دو کلمه القا شده است یکی کلمه مربوط به قدرت خلقت جسم و آفرینش آن از خاک و دیگری کلمه قدرت روح و قرار دادن آن به صورت مخلوق زنده‌ای که سخن می‌گوید.
    برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (۱۲)} صدق الله العظيم [التحريم].
    "کلمات" چیست؟ همانا که مقصود از کلمات؛ قدرت‌های خداوند برای بارداری طفل( جسد و روح) در حالی است که هیچ بشری او را لمس نکرده است؛ بلکه این امر با کلمات قدرت الهی کن فیکون رخ داده است.
    و اما می‌خواهم روی کلمه "فیکون" تدبر کنید که مختص روح است و مفهوم عملی را با خود دارد که استمرار دارد. برایتان مثالی می‌آوریم. مثلا به چیزی بگویید برو آن هم برود؛ فقط نکته این است که آن شیء در راه و یا بعد از رسیدن به مقصد می‌ایستد و اما درمورد روح وقتی کن فیکون صادر شد حیاتش ادامه دارد و روح مرگ ندارد این امر قدرت روح است؛ جسدی که درنتیجه کلمه "قدرت خلقت شیء" به وجود آمده می‌میرد ولی روح خیر.
    و سؤالی که مطرح می‌شود این است: آیا روح هم مانند جسد می‌میرد؟ و جواب:
    این جسد است که با جدا شدن روح می‌میرد؛ چون راز حیات در روح است و اصل انسان همین روح است؛ روح است که قدرت دیدن و شنیدن و بوییدن و طعم را دارد و جسد را حمل کرده و بر طبق آن چه که روح بخواهد آن را به حرکت درمی‌آورد و اگر جسد تلف شود؛ آن را ترک می‌کند ولی نمی‌میرد.
    ارواح شهدا را برای‌تان مثال می‌آوریم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاء عِندَ ربّهم يُرْزَقُونَ (۱۶۹) فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (۱۷۰) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ (۱۷۱)} صدق الله العظيم [آل عمران]
    با این که أجساد شهدا کشته شده‌اند ومرده آنها دربرابر شماست وبر آنها نماز می‌خوانید ولی در حقیقت در پیشگاه شما نیستند؛ بلکه در نزد پروردگارشان زنده و روزی‌ داده می‌شوند و شما روی جسد مرده نماز می‌گذارید. اما کلمه قدرت حیاتی که نمی‌میرد(روح) به زندگی خود ادامه می‌دهد و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}
    مثل اینکه بگویی برو و می‌رود. ممکن است کسی سؤال کند:" اما فقط ارواح شهدا نمی‌میرند که این هم از روی تکریم آنان است". امام مهدی ناصر محمدیمانی در پاسخ می‌گوید: خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿٤٥﴾ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦﴾ } صدق الله العظيم [غافر]،
    مگر نمی‌بینید ارواح آل فرعون هم بعد از غرق شدن هنوز به حیات خود ادامه می‌دهند؟ أجساد آنها که حاصل کلمه "قدرت خلقت شیء" است مرده ولی کلمه " قدرت روح" از لحظه‌ای که خداوند فرمود کن فیکون؛ و از زمانی که خداوند آدم وهمه‌ی ذریه او در زمین قبل از این که وارد رحم مادرانشان شوند را آفرید؛ به حیات خود ادامه می‌دهد و روح از قدرت کن فیکون الهی است و هم چنان به حیات خود ادامه می‌دهد و مثال (برو می‌رود) و همین طور (کن فیکون) را فراموش مکن.
    آیا متوجه شدی چرا خداوند فعل را به صورت ماضی و گذشته نیاورده است؟ چون عزیز من محمود العامر از فرموده خداوند "کن فیکون"‌دهشت کرده؛ با این که خداوند ازعملی سخن می‌گوید که در نظر شما مربوط به گذشته است ومنقضی شده، ولی برایتان روشن شد کلمه کن فیکون به حیاتی اشاره دارد که تا بی‌نهایت ادامه دارد؛ قوم نوح را به خاطر داشته باشید؛ آیا حیاتشان تمام شده است؟ و جواب این است که حیات جسمشان با جدا شدن "کلمه روح حیات" خاتمه یافته ولی روح با انتقال به حیات برزخی به زندگی خود ادامه می‌دهد. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا (۲۵)} صدق الله العظيم [نوح].
    آل فرعون هم همین طور. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿٤٥﴾ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [غافر].
    و بیان حق فرموده خداوند تعالی برایتان روشن شد:
    {إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ} صدق الله العظيم،
    چون سؤال محمود العامراین بود:" چون موضوع تمام شده و گذشته است چرا خداوند تعالی نفرموده کن فکان؛ چون آن امر انجام شده و گذشته است"؟ و برای همین صاحب علم کتاب دلیل اینکه خداوند تعالی می‌فرماید: {فَيَكُونُ} صدق الله العظيم را برایتان روشن می‌کند.
    برایتان مثالی می‌آورم. اگر یکی از شما دو شمشیر داشته باشد و یکی از آنها را به دوستش بدهد تا از خود دفاع کند؛ و روزی بخواهد شمشیر را به صاحبش پس بدهد و صاحب شمشیر بگوید بگذار نزدت باشد ( یکون عندک ) تا برای خودت یکی بخری . پس معنای لغوی کلمه فیکون برایتان روشن شد؛ مقصود امری است که استمرار داشته باشد. برای همین صاحب شمشیر وقتی می‌بیند می‌خواهد شمشیر را پس بدهد می‌گوید بگذار(باشد) که استعاره از این است که بگذار پیشت بماند و مقصودش ماندن شمشیر نزد دوستش است. روح هم همین طور است و بعد از مرگ جسد باقی می‌ماند.
    شاید این بیان را جز عده‌‌ی کمی از افراد زیرک و باهوش؛ دیگران نفهمند؛ تنها کسانی که به شدت باهوشند متوجه می‌شوند و ما دیگران را به خاطر درک نکردنشان ملامت نمی‌کنیم چون موضوع روح امری به غایت پیچیده است. همانا که کلمه قدرت برای آفریدن و خلق جسد و روح؛ فرمان و امر خدا "کن فیکون" است ؛ یکی برای مدتی مشخص می‌ماند و تمام می‌شود که همان جسد است و امر دیگر تا بی‌نهایت استمرار خواهد داشت. برایتان مثالی هم زدیم؛ ارواح شهداء و ارواح کافران؛ می‌بینید که آنها واقعاً نمرده‌اند ولو این که شما أجساد مرده آنها را ببینید. اما در کتاب خدا چنین می‌یابید که شهداء واقعاً نمرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی دارند و همانا که نماز شما دربرابر أجساد مرده آنان است ولی ارواح آنان به حیات خود ادامه می‌دهد. کافران هم همین طور؛ بعد از مرگ اجسادشان؛ ارواح کافران به حیات خود ادامه می‌دهد و آنها تا همین ساعت به حیات خود ادامه می‌دهند. امر روح مختص قدرت ربانی است و نهایت ندارد و آن چه که از علم به شما داده شده اندک است و عقل دشمن جهل و نادانی است؟. برایتان یک چیستان مثال می‌آورم که شخص اول کار چون معنی آن را نمی‌فهمد از آن می‌گریزد چون درکش نمی‌کند ولی وقتی فهمید؛ عقل آن را به راحتی می‌پذیرد.
    ( فمثلاً لو أقول: حلال حرّمه الله وأحلّه، ولو أقول: حرامٌ حرّمه الله وأحلّه )
    ( برای مثال اگر بگویم: حلالی که خداوند حرامش کرده و حلال نموده و اگر بگویم: حرامی که خداوند حرامش کرده و حلال نموده است)
    فسبحان ربّك ربّ العزة عمّا يصفون، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.‌


    اقتباس المشاركة 108910 من موضوع ردّ الإمام المهدي إلى محمود العامر..

    - 2 -
    [ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــــة الأصليّة للبيــــــــــــــان ]
    https://mahdialumma.net/showthread.php?p=108903

    الإمام ناصر محمد اليماني

    14 - 09 - 1434 هـ
    21 - 07 - 2013 مـ

    08:38 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ


    ردّ المهديّ المُنتظَر إلى محمود العامر من محكم الذكر
    ..


    اقتباس المشاركة : محمود العامر
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على رسوله الأعظم وبعد..
    أشكركم على الردود وأتمنى أن أسمع رد إمامنا (ناصر محمد اليماني) في استخدام كلمة (كن فيكون) ولماذا لم يقل كن فكان
    انتهى الاقتباس من محمود العامر

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين، أمّا بعد..

    ويا حبيبي في الله محمود العامر الباحث عن الحقّ في بيان الذكر، إنّما تلك فتوى من الله مطلقةٌ لا تنحصر بزمانٍ ولا مكانٍ بل عن قدرة الله المطلقة سواء في الماضي أو الحاضر أو المستقبل بأنّه إذا أراد شيئاً فإنما يقول له كن فيكون، سواء فِعْلٌ قد كان أو سيكون في المستقبل، مثال قول الله تعالى:
    {وَهُوَ الَّذِيْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُوْلُ كُنْ فَيَكُوْنُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّوْرِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيْمُ الْخَبِيْرُ} صدق الله العظيم [الأنعام:73].

    وكذلك في الماضي كن فيكون، فلا تنسى الإعادة لما خلق كذلك يقول له كن فيكون، فلا تزال كلمة الله كن فيكون سارية المفعول في كلّ زمانٍ ومكانٍ فإن انقضى الفعل فلن تنقضي كلمات الله كن فيكون لأيّ شيء يريده الله فيقول له كن فيكون، سبحانه ذلك أمرُ الرحمن في كلّ زمانٍ ومكانٍ! تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إنَّما أمرُهُ إذا أرادَ شيئًا أن يقولَ لَهُ كُنْ فَيَكون} صدق الله العظيم [يس:82].

    فذلك أمر قدرة الله المطلقة من غير حدودٍ ولا قيودٍ إلى ما لا نهاية. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إنَّما أمرُهُ إذا أرادَ شيئًا أن يقولَ لَهُ كُنْ فَيَكون} صدق الله العظيم [يس:82].

    وأعلمُ ما تقصده بالضبط بسؤالك في قول الله تعالى:
    {إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ} صدق الله العظيم [آل عمران:59].

    ويقول محمود العامر: "ولكن ذلك فعل مضى وانقضى كون الله قد خلق آدم وخلق عيسى عليهما الصلاة والسلام، فلماذا لم يقل (فقال له كن فكان) كون ذلك الفعل قد مضى وانقضى؟". ومن ثمّ يردّ عليك الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: إنّه يوجد هناك فرق ما بين القُدرة على الخَلْقِ وأمْرُ قدرة الروح من أمر الله فهي لا تنتهي، وأما الخلق فيموت، وأما أمر قدرة الروح فلا تموت أبداً كون في قدرة أمر الروح سرّ الحياة للخلق، ولذلك تجد الله يفصل قدرة تسوية خلق الشيء عن قدرته الروحيّة. ولذلك قال الله تعالى:
    {فَإِذَا سَوَّيْته وَنَفَخْت فِيهِ مِنْ رُوحِي} صدق الله العظيم [الحجر:29].

    فما المقصود بالتّسوية؟ ومن ثم نقول إنما يقصد قدرة الخلق من غير أمر قدرة الروح. وقال الله تعالى:
    {إِذْ قَالَ رَبّك لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِق بَشَرًا مِنْ طِين} صدق الله العظيم [ص:71]. فتجد الأمر هنا فِعلٌ في المستقبل، ولذلك قال: {إِنِّي خَالِق بَشَرًا مِنْ طِين} ولكن هل ذلك هو أمر الروح؟ والجواب: بل أمر قدرة الخلق ومعرضٌ للتلف كون أمر قدرة الروح أمرٌ آخر كن فيكون إلى ما لا نهاية.

    وللتوضيح أكثر فإنّ أمر قدرة الخلق تخصّ ظاهر الخلق ويستوي في ذلك خلق الإنسان والجماد، وحين خلق الله جسد الإنسان كان مثل أي جمادٍ يفتقد روح الحياة وهو مُعرضٌ للتلف، وأمّا أمر قدرة الروح فبعد صدور الأمر كن فيكون فلا نهاية لها أبداً كون الذي ينتهي هو الجسد فقط وإنما تغادر الروح جسدها بسبب تلف ذلك الجسد، فإذا فارقت الجسد صار كمثل الجماد كونه فارق روح الحياة، ولا تزال تلك القدرة الروحيّة من أمر الله ساريّة المفعول لا نهاية لها بعد صدور أمر الكاف والنون كن فيكون بداية بلا نهاية.

    وحين يهلك الله أمّةً بعذابٍ فهل هلكوا؟ والجواب بل هلكت أجسادهم؛ فعل القدرة في الخلق، وأما كلمة القدرة الروحيّة فلا تزال ساريّة المفعول من بعد صدور الأمر كن فيكون، والقدرة الروحيّة هي التي تجعل الجسد حياً، وهي كلمة من الله لا تموت أبداً بل يموت الجسد لفراقها، ولذلك تقولون فلان فارق الحياة أي فارق روح القدرة الحياتيّة فخرجت منه فعاد إلى جمادٍ ولكن أمر القدرة الروحيّة تُواصل الحياة إلى ما لا نهاية.

    وعلى سبيل المثال قلتَ لفلان: امشِ فمشى أو اجرِ فجرى، وكذلك كن فيكون، وكلمة فيكون تفيد مفهوم الفعل المستمر من بعد الحدث، مثال أن يقول لشيء امشِ فمشى أو اجرِ فجرى.

    ألا وإنّ بيان الروح فهمه من أشدِّ البيانات تعقيداً على فهم الباحثين، فيجب أن تفرِّقوا بين كلمات الخلق و كلمات الروح وجميعهم كن فيكون، ولكن الفرق أنّ كلمة القدرة في الخلق هي تختصّ بظاهر الخلق وكلمة الروح تختص بباطن الخلق.

    وعلى سبيل المثال قال الله تعالى:
    {وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىَ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مّنْهُ} صدق الله العظيم [النساء:171].
    ( فتجدون أنّه ألقى كلمتين وهنّ كلمة قدرة الخلق فخلقه من تراب وكلمة قدرة الروح فتجعل المخلوق حيّاً ينطق ).

    ولذلك قال الله تعالى:
    {وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (12)} صدق الله العظيم [التحريم].

    فما هي الكلمات؟ ألا وهي كلمات القدرات من الله في حملها طفل (جسداً وروحاً) ولم يمسَسْها بشرٌ، بل بكلمات قدرة الله كن فيكون.

    وما أريد أن تعقلوه هي كلمة فيكون التي تخصّ الروح التي تفيد مفهوم استمراريّة الفعل، وضربنا لكم على ذلك مثلاً أن تقولوا لشيء امشِ فمشى، غير أنّ الذي مشى قد يتوقف في الطريق أو آخر الطريق حين يصل للمكان المقصود، وأمّا الروح كن فيكون في حالة أمرٍ مستمرٍ في الحياة فلا تموت الروح التي هي من أمر القدرة الروحيّة بل يموت الجسد الذي هو ناتج فعل كلمة القدرة على الخلق.

    والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل تموت الروح كما يموت الجسد؟ والجواب:
    بل مات الجسد بفراق الروح لكون الروح هي سرّ الحياة وهي أصل الإنسان، فهي التي تملك القدرة على البصر والسمع والشم والطعم، وهي التي تحمل الجسد فتحرِّكه حسب ما يشتهي إنسان الروح، فإذا تلف الجسد تغادره ولكنها لم تمُت. ونضرب لكم على ذلك مثلاً أرواحُ الشهداء. قال الله تعالى: {وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاء عِندَ ربّهم يُرْزَقُونَ (169) فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (170) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ (171)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    برغم أن أجساد الشهداء مقتولةٌ وهم أمواتٌ بين أيديكم تصلّون عليهم ولكنّهم في الحقيقة غير موجودين بين أيديكم؛ بل أحياءٌ عند ربّهم يرزقون، وإنما تُصلّون على جسده الميّت. أما كلمة القدرة الحيّة التي لا تموت فتجدونها تواصل الاستمراريّة في الحياة. ولذلك قال الله تعالى:
    {خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}، كمثال امشِ فمشى. وربّما يودّ أن يقول أحد السائلين: "ولكن فقط أرواح الشهداء لا تموت مستمرة في الحياة تكريماً لهم" . ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: قال الله تعالى:
    {وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿٤٥﴾ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [غافر]، ألم تجد أرواح آل فرعون كذلك مستمرةٌ في الحياة من بعد أن غرقوا؟ وبل ماتت أجسادهم التي تخصّ كلمات القدرة على الخلق، وأما كلمة القدرة الروحيّة فمستمرةٌ في الحياة منذ أن قال الله كن فيكون فلا تزال مستمرة في الحياة منذ أن خلق الله آدم وذريته من الأرض جميعاً قبل أن يكونوا أجِنَّةً في بطون أمهاتهم، والروح التي هي من قدرة الله كن فيكون لا تزال مستمرة في الحياة فلا تنسوا ضرب مثل (امشِ فمشى) وكذلك (كن فيكون).


    فهل فهمت السّر لماذا لم يجعل الفعل مضى وانقضى؟ كون حبيبي في الله محمود العامر أدهشه قول الله (كن فيكون) برغم أنّ الله يتكلم عن فعلٍ مضى وانقضى في نظركم، ومن ثم تبيّن لكم أنّ كلمة فيكون كذلك تفيد الفتوى بالاستمرار في الحياة إلى ما لا نهاية، فتذكّروا قوم نوحٍ فهل انتهت حياتهم؟ والجواب بل انتهت حياة أجسادهم بفراق كلمة روح الحياة وتجدونهم في استمرارٍ في الحياة وإنما انتقلوا إلى الحياة البرزخيّة. ولذلك قال الله تعالى:
    {مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا (25)} صدق الله العظيم [نوح].

    ومثلهم آل فرعون. قال الله تعالى:
    {وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿٤٥﴾ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [غافر].

    وتبيّن لكم البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ} صدق الله العظيم، كون سؤال محمود العامر قال: "بما أنّ ذلك فعل قد مضى وانقضى فلماذا لم يقل الله تعالى فقال له كن فكان كونه فعل قد مضى وانقضى؟" ولذلك بيّن لكم صاحب علم الكتاب السبب لقول الله تعالى: {فَيَكُونُ} صدق الله العظيم.

    وأضرب لكم على ذلك مثلاً، فلو أنّ أحدكم لديه اثنين من السيوف فأعطى لصديقه سيفاً يدافع به عن نفسه، وفي يوم من الأيام أراد أن يردّه لصاحبه فقال صاحبه دعه (يكون) عندك حتى تشتري لك سيفاً، وتبيّن لكم الفهم اللغوي لكلمة فيكون أنّها كذلك تفيد فهم الاستمراريّة، ولذلك قال صاحب السيف دعه (يكون) عندك حين أراد أن يُرجع له سيفه الذي استعاره منه فقال له دعه يكون عندك، ويقصد بقاء السيف عند صديقه وكذلك الروح باقيةٌ من بعد موت الجسد.

    وربّما لا يفهم هذا البيان إلا قليلٌ من الأذكياء بل فقط الأشد ذكاءً ولا نلوم على الآخرين عدم فهمهم كون أمر الروح مسألة في غاية التّعقيد، ألا وإنّ كلمة قدرة خلق الجسد والروح من أمر الله كن فيكون وأحدهم يكون إلى قدرٍ معلومٍ فينتهي وهو الجسد والأمر الآخر إلى ما لا نهاية، وضربنا لكم على ذلك مثلاً في أرواح شهداءٍ أبرارٍ وأرواح كفارٍ فتجدونهم حقاً لم يموتوا حتى ولو كنتم تنظرون إلى أجسادهم الميّتة، ولكنكم وجدتُم في الكتاب أنّ الشهداء حقاً لم يموتوا بل أحياءٌ عند ربّهم يرزقون، وإنما صلّيتم على أجسادهم الميِّتة ولكن أرواحهم مستمرة في الحياة، وكذلك أرواح الكفار مستمرةٌ في الحياة من بعد موت أجسادهم فهم لا يزالون مستمرون في الحياة حتى هذه الساعة، وأمر الروح يختصّ بسرّ القدرة الربانيّة إلى ما لا نهاية، وما أوتيتم من العلم إلا قليلاً، والعقلُ عدوٌّ لما جهل. وأضرب لكم على ذلك لغزاً لنجعله مثلاً ينفر منه العقل بادئ الأمر بسبب أنّه يجهل فهمه حتى إذا فهمه العقل تقبله بكل سهولة.
    ( فمثلاً لو أقول: حلال حرّمه الله وأحلّه، ولو أقول: حرامٌ حرّمه الله وأحلّه )

    فسبحان ربّك ربّ العزة عمّا يصفون، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي اطلاعات بیشتری از دانش نهفته در ذکرالحکیم(قرآن)از جانب امام مهدی در پاسخ به محمدالعامر باشد که خداوند اورا به راه راست هدایت فرماید

    -3-
    اطلاعات بیشتری از دانش نهفته در ذکرالحکیم [قرآن] از جانب امام مهدی در پاسخ به محمدالعامر باشد که خداوند اورا به راه راست هدایت فرماید


    اقتباس المشاركة 113803 من موضوع اطلاعات بیشتری از دانش نهفته در ذکرالحکیم (قرآن) از جانب امام مهدی در پاسخ به محمد العامر باشد که خداوند اورا به راه راست هدایت فرماید

    -3-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    20 - رمضان - 1434 هـ
    27 - 07 - 2013 مـ
    ۵-مرداد-۱۳۹۲ه.ش.
    10:19 صبـاحاً
    ـــــــــــــــــ
    اطلاعات بیشتری از دانش نهفته در ذکرالحکیم(قرآن)از جانب امام مهدی در پاسخ به محمد العامر باشد که خداوند او را به راه راست هدایت فرماید...

    اقتباس المشاركة :
    نوشته اصلی توسط محمود العامر:
    السلام علیکم و رحمة الله و برکاته و اما بعد...
    آقای من امام ناصر محمد یمانی! به تو درود فرستاده و سؤالی از شما دارم، سؤالی که درمورد آن با افراد دیگر بحث و مناقشه داشتیم ولی پاسخ هیچ‌کس مرا قانع نکرد. چند وقت پیش [که خیلی دور هم نیست] از فرصتی که به دستم آمده بود استفاده کرده و از یکی از علما سؤال کردم: آیا خداوند از تمام کارهایی که ما در این عالم انجام خواهیم داد، خبر دارد؟ جوابش ساده بود: بله. کاملاً... به او گفتم چطور عقل می‌پذیرد که [خداوند] چیزی را بیافریند و به یقین بداند که مخلوقش چه خواهد کرد و سپس او را وارد آتش کرده یا حتی مورد محاسبه قرار دهد؟
    اینجا بود که شروع کرد به توضیح دادن که علم خداوند: «سابق است نه سائق» و این جمله را چیزی جز راه گریز عقلی، از آن چه در تفسیر آن عاجز ماندند؛ نیافتم و به سادگی بعد از تمام شدن توضیحاتش سؤالم را دوباره مطرح کردم...آیا خداوند از پیش می‌داند که من اینجا با شما خواهم نشست و فردا فلان کار را انجام خواهم داد و اینکه گناه کرده و توبه خواهم کرد یا هر یک از اعمالی که انجام خواهم داد را می‌داند؟ این که علم او سابق است نه سائق برایم مهم نیست و نمی‌خواهم عقلم با این جمله مصادره شود. سؤال من واضح مانند وضوح خورشید است: آیا می‌داند یا نمی‌داند؟ و پاسخ به این سؤال، عقل را تنها به دو جواب می‌رساند. اول اینکه اگر بگویم او می‌داند، دانستن او برایم کافی است و لازم نیست برایم شرح داده شود، در انجام اعمالم آزادم و او مرا مجبور به انجام آنها نکرده است و برایم کافی است که به تو بگویم اراده مرا که با آن هر طور که بخواهم تصمیم گیری بکنم را رها کن [لازم نیست در مورد اراده توضیح بدهی] و از خدایی با من سخن بگو که از پیش می‌داند که بنده‌اش از روز اول خلقت تا زمان مرگ چه خواهد کرد و [با این وجود] او را مورد محاسبه و عقوبت قرار می‌دهد. این آگاهی خداوند [از اعمال بنده]، خود پرسش‌های عقلی را مطرح می‌کند که تقدس عقل را زیر سوال برده و آن را ناتوان می‌کند و اما جواب دوم این است که او جز تقدیر چیزی نمی‌داند و از روی یقین نیست و لذا اینجا سوالم ملغی می‌شود و باور ندارم این جواب صحیح باشد. آقای
    من امام ناصر محمد یمانی، پاسخ شما به سؤال من چیست؟ با عرض محبت و تقدیر فراوان و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله وآلهم الأطهار وجميع أنصارهم الأخيار في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين ..
    برادر ارجمند محمد العامر اول به سوال اولتان پاسخ می‌دهم که پرسیدید:
    سؤال ۱- آیا خداوند از تمام اعمال ما در این دنیا اطلاع دارد؟
    جواب ۱-امام مهدی به شما پاسخ می‌دهد و می‌گوید:
    جواب شما را مستقیما از جانب کتاب محکم [قرآن] برایتان بیان می‌کنم. خداوند تعالی فرموده است:
    {وَلَقَدْ عَلِمْنَا ٱلْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا ٱلْمُسْتَأْخِرِينَ} صدق الله العظيم [الحجر:۲۴]
    مقصود خداوند این است که او از اعمال تمام مخلوفات از اولینشان تا آخرینشان آگاه است و می‌داند کدام در پیروی از حق پیش می‌افتد و کدام از پیروی حق تأخیر می‌کند؛ نه اینکه در سرنوشت آنها اعمال سوء را مقدر کرده باشد...خداوند عظیم پاک و منزه است. از آنجا که او از غیب آگاه است، می‌داند چه کرده و چه می‌کنید و خواهید کرد. سپس احکام مربوط به کیفرشان نوشته می‌شود، برخی از عذاب‌های کمتر [نزدیک‌تر] ازعذاب بزرگ‌تر در این دنیا دامن گیرشان می‌شود، شاید که بازگردند و عذاب اصلی در آخرت خواهد بود. و اما در مورد احکام کیفری در این دنیا، خداوند میان زمان انجام عمل و زمان اجرای کیفر فاصله گذاشته است تا اگر فرد از عمل سوء خود پشیمان شد و توبه کرد، حکم کیفر را به بخشش و غفران تبدیل کند؛ چرا که بنده قبل از اجرای حکم کیفر پشیمان شده است و این گونه خداوند کیفر را از فرد پشیمان و توبه کننده بر می‌دارد و تصدیق آن فرموده خداوند بلند مرتبه است که:
    { مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ }صدق الله العظيم [الحديد:۲۲]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا (۶۸) يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا (۶۹) إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (۷۰) }صدق الله العظيم [الفرقان]
    خداوند حکم کیفر اعمال بد را به عفو و مغفرت تبدیل می‌کند زیرا توبه و انجام اعمال نیک اثر اعمال سوء را محو می‌کنند. و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { إِنَّ الحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى ‏لِلذَّاكِرِينَ } صدق الله العظيم [هود: ۱۱۴]
    محمد العامر! حبیب من در راه خدا! به درستی که خداوند از غیب آگاه است و همان‌طور که توبه را می‌پذیرد، مجازاتش هم شدید است و شاید محمد العامری بخواهد بگوید ای ناصر محمد! سؤال من این استک «حال که خداوند پیشاپیش از اعمالِ اهلِ آتش خبر دارد، چرا آنها را آفریده است؟». سپس امام مهدی ناصر محمد یمانی در جواب می‌گوید: ای محمد! خداوند می‌خواهد آنها را وارد جهنم کند، زیرا که می‌داند همانند چهارپایان از عقلشان هیچ استفاده نکرده‌اند.
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۹]
    به همین دلیل اهالی آتش به حق در مورد خودشان اعتراف می کنند:
    { وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ } صدق الله العظيم [الملك:۱۰]
    به همین دلیل است که امام مهدی ناصر محمد یمانی همیشه شما را دعوت می‌کند به جای پیروی از آنچه که ازپدران و گذشتگانتان به شما رسیده، از عقلتان استفاده کنید. قبل پیروی از پدرانتان، بیندیشد آیا عقل و منطق آن را می‌پذیرد یا نه، بلکه باطل بوده و قابل پذیرش عقلانی نیست. ممکن است محمد العامری بگوید: «ای برادر ناصر محمد! من نسبت به آگاهیِ خداوند از غیب، کافر نیستم و سؤالم این است و می‌گویم: وقتی خداوند به درستی از همان روز اول، از تمام اعمال آفریدگانش آگاهی دارد، چرا وقتی از قبل می‌داند چه می‌کنند؛ آنها را می‌آفریند؟» و پاسخ امام مهدی به او این است: محمد العامر! خداوند پاک ومنزه است و آنها را برای عذاب دادن نیافریده و عذابشان نمی‌کند؛تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {مَّا يَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللّهُ شَاكِراً عَلِيماً (۱۴۷)} صدق الله العظيم [النساء]
    و علی‌رغم آگاهی غیبی از اعمالشان، در نفس خود بر آنها خشمگین نیست چرا که هنوز عمل سوء را انجام نداده‌اند و خداوند هم می‌داند انجام خواهند داد. با این حال در نفس او چیزی نیست. گرچه با علم غیب خود می‌داند چه خواهند کرد؛ اما آنها را مورد غضب قرار نمی‌دهد. او پاک و منزه است و غضب بر بندگان، قبل انجام عمل را، بر خود حرام کرده است. خداوند با اینکه با علم غیب خود می‌داند، پاک و منزه است و غضب بر بنده قبل انجام عمل را برخود حرام کرده است؛ چرا که خدای سبحان آن را ظلم در حق آنها می‌داند که قبل از انجام کار سوء، مورد غضب قرار دهد و برای اینکه در مقابل خداوند بهانه‌ای نداشته باشند، اول رسولی به جهت هشدار دادن از غضب خداوند و نهی می‌فرستد و به آنها هشدار می‌دهد که به خداوند شرک نورزند، عمل ناشایست انجام ندهند و در زمین فساد نکنند که باعث غضب خداوند خواهد شد تا به این ترتیب دیگر در برابر خداوند دلیلی نداشته باشند.
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { رُسُلا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا (۱۶۵) }صدق الله العظيم [النساء]
    به همین دلیل خداوند رسولانش را بر می‌انگیزد که به آنها در مورد غضب خداوند در نفسش هشدار دهند.
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ } صدق الله العظيم
    [آل عمران:۳۰]
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}صدق الله العظيم
    [آل عمران:۲۸]
    و اگر رسولان خدا را تکذیب کنند، از امر خدا و رسولانش سرپیچی کرده‌اند و خداوند حجت را بر آنها تمام کرده است و بر او حلال است که بعد از ارتکاب عمل سوء، به خاطر آن بر ایشان غضب نماید.
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ﴿٨٠﴾كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي ۖ وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ ﴿٨١﴾وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [طه]
    خداوند بر نفس خود رحمت را فرض نموده واز کسی که با حکم خداوند و رسولش مخالفت و از آن سرپیچی کرده و عملی را که مورد غضب خداوند در نفسش می‌شود انجام داده در صورت توبه و انابه و انجام عمل صالح می‌گذرد.

    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ ﴿٨١﴾وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم
    محمد العامر عفو محبوب نفس خداست؛ به همین دلیل است که کسانی که به خاطر او عصبانیت خود را فرو می‌نشانند و با مردم با مدارا برخورد می‌کنند را دوست دارد. دوست داشتن عفواز رحمت‌های عظیم خداوند بر بندگانش است. با وجود آگاهی خداوند از اعمال بندگانش، او قادر است تمام گناهان آنها را آمرزیده و به اعمال شایسته مبدل کند. چنانچه آنان به سوی خداوند بازگشته و از خداوند طلب توبه و انابه کنند او را غفور و رحیم خواهند یافت. به همین دلیل خداوند در کتاب استوار و محکم خود، تمام آفریدگانش در ملکوت را مورد خطاب قرار می‌دهد ملکوتی که در آن شیاطین جن و انس و ابلیس هم حضور دارند. این خطاب در کلام خداوند تعالی است که:
    { قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (۵۳) وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (۵۴) وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (۵۵) أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (۵۶)أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ(۵۷)أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ(۵۸)بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ ءَايَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ(۵۹)} صدق الله العظيم [الزمر]
    پس ای محمد! شما دلیلی در مقابل خداوند سبحان و تعالی ندارید و او بسیار بلند مرتبه‌تر از این است و به احدی ظلم نمی‌کند
    .

    {إِنَّ اللّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۴﴾} صدق الله العظيم [يونس]
    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربَ العالمين..
    برادرتان إمام مهدي ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 109700 من موضوع ردّ الإمام المهدي إلى محمود العامر..


    - 3 -

    [ لمتابعة رابط المشاركــــة الأصليّة للبيــــان ]
    https://mahdialumma.net/showthread.php?p=109583

    الإمام ناصر محمد اليماني
    20 - 09 - 1434 هـ
    27 - 07 - 2013 مـ
    10:19 صبـاحاً
    ــــــــــــــــــــــ


    ردّ الإمام المهديّ إلى محمود العامر بمزيدٍ من علوم الذِّكر الحكيم عسى أن يهديه الله الصراط المستقيم ..

    اقتباس المشاركة : محمود العامر
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته وبعد..
    سيدي الإمام ناصر محمد اليماني أحييك وإليك سؤالي أو تسائلي كما ناقشته مع الغير ولم يقنعني رد من أحد.
    قبل فترة ليست ببعيدة استغليت فرصة وجودي عند أحد العلماء وسألته: هل الله عالم بكل ما سأعمله في هذه الدنيا؟
    رد علي وببساطة: نعم بكل تأكيد. فقلت له فكيف يستقيم للعقل أن يخلق شيئاً وهو يعلم يقيناً بكل ماسيفعله ثم يدخلة النار أو حتى يحاسبه؟!
    هنا بدأ يشرح لي أن علم الله (سابق لا سائق) ولم أجد في شرح هذه الجملة غير مهرب عقلي لما عجزوا عن تفسيره فببساطة بعد انتهاء شرحه أعدت عليه استفساري.. هل يعرف الله سلفاً أني كنت سأجلس معك وأني غداً سأفعل كذا وكذا وأني سأذنب أو سأتوب أو أي تصرف أتصرف؟ أنا لا يعنيني أن يكون علمة (سابق لا سائق) ولا أريد مصادرة عقلي بجمله كهذه، سؤالي واضح وضوح الشمس (هل يعرف أو لا يعرف) فالرد على هذا وحده هو ما ينقل العقل إلى أحد المربعين: الأول، إن قلت أنه يعرف فيكفيني فقط أنه يعرف ولست بحاجة لشرح أني حر بتصرفاتي وأنه لايلزمني بها ويكفيني أن أقول لك اترك إرادتي التي أتصرف بها كيف أشاء وحدثني عن إله يعلم سلفاً بكل ما سيفعله عبده من يوم خلق إلى أن يموت ثم يحاسبه ويعاقبه.. معرفته بحد ذاتها بكل شيء تطرح تساؤلات عقلية تطعن في قدسية العقل وتعييه. وإما أن تنقلني إلى المربع.. الثاني، وهو أنه لا يعرف غير تقديراً وليس يقيناً وهنا سيلغى سؤالي وستكون هذه إجابته التي لا أعتقد أنها الإجابة الصحيحة.
    سيدي الامام (ناصر محمد اليماني) ما ردكم على تساؤلي؟
    لكم كل حبي وتقديري والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.
    انتهى الاقتباس من محمود العامر

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله وآلهم الأطهار وجميع أنصارهم الأخيار في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأِ الأعلى إلى يوم الدين..

    ويا أخي الكريم محمد العامر أولاً نبدأ الردّ على السؤال الأول الذي تقول فيه:
    ســ 1- هل الله عالم بكل ما سأعمله في هذه الدنيا؟
    جــ 1- ومن ثمّ يردّ عليك الإمام المهديّ وأقول: سوف نترك لك الجواب من الله مباشرةً من محكم الكتاب. قال الله تعالى: {وَلَقَدْ عَلِمْنَا ٱلْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا ٱلْمُسْتَأْخِرِينَ} صدق الله العظيم [الحجر:24].

    ويقصد بأنّه يعلم بأعمال خلقه أجمعين الأوّلين والآخرين ويعلم أيُّهم يتقدّم لاتّباع الحقّ وأيُّهم يتأخّر عن الاتّباع، وليس أنَّ الله قدر لهم أعمال السوء سبحان الله العظيم! بل علَّام الغيوب يعلم ما فعلتم وما تفعلون وما سوف تفعلون، ومن ثم كتب الأحكام الجزائيّة منها ما هو في الدنيا من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلهم يرجعون، ومنها ما هو في الآخرة. فأمّا الأحكام الجزائية في الدنيا فجعل هناك فارقاً زمنياً بين زمن الفعل وزمن الحكم الجزائي، فإن تاب من عمل السوء فمن ثم يبدِّل الله الحكم الجزائي بحكم العفو والغفران فلا يصيبه كون العبد تاب من قبل أن يأتي زمن الحكم الجزائي، ولذلك يمحو الله الحكم الجزائيّ لمن تاب وأناب. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ} صدق الله العظيم [الحديد:22].

    ولذلك قال الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا (68) يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا (69) إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (70)} صدق الله العظيم [الفرقان].

    وإنما يُبدِّل أحكام ما قد فعلوه من أعمال السوء فيستبدل الحكم الجزائي بحكم العفو والمغفرة كون التوبة وفعل الحسنات يذهبن السيئات فتمحوها،
    تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ الحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى ‏لِلذَّاكِرِينَ} [هود: 114].

    ويا حبيبي في الله محمد العامر، فإنَّ الله علّام الغيوب وقابل التوب شديد العقاب، وربّما يودّ أن يقول محمد العامر: "يا ناصر محمد إنما سؤالي هو: ما دام الله يعلم بذنوب أهل النّار من قبل أن يفعلوها، فلماذا خلقهم الله؟". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: "يا
    محمد، إنَّ الله أراد أن يُرديهم في نار جهنم كونه علم أنّهم كالأنعام لن يستخدموا عقولهم شيئاً. وقال الله تعالى: {وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:179].

    ولذلك تجد اعتراف أهل النار على أنفسهم بالحقّ فقالوا:
    {وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ} صدق الله العظيم [الملك:10].

    ولذلك تجدون الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني دائماً يدعوكم إلى استخدام عقولكم وعدم الاتّباع لما وجدتم عليه أسلافكم وآباءكم حتى تتفكّروا فيما وجدتم عليه آباءكم قبل الاتّباع فتتفكروا فيه هل هو حقٌّ يقبله العقل والمنطق أم باطلٌ لا تقبله عقولكم! وربّما محمد العامر يقول: "يا أخي ناصر محمد، إنّي لا أكفر بعلم الغيب لله وإنّما أقول إنِّ الله قد علم بكافة أعمال خلقه منذ اليوم الذي خلقهم وسؤالي هو: لماذا أوجدهم في هذه الحياة ما دام علِمَ بما سوف يفعلون مسبقاً". ومن ثم يردّ عليه الإمام المهديّ وأقول :"يا محمد العامر، ما خلقهم الله ليعذبهم سبحانه وما يفعل الله بعذابهم؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {مَّا يَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللّهُ شَاكِراً عَلِيماً (147)} صدق الله العظيم [النساء].

    فبرغم علم غيب أعمالهم فإنَّ الله ليس غاضباً عليهم في نفسه كونهم لم يفعلوا أعمال السوء بعد وإنّما يعلمها الله في علم الغيب وبرغم ذلك فليس في نفس الله منهم شيء برغم أنه قد علم بأعمالهم في علم الغيب عنده ولم يغضب عليهم شيئاً كونه سبحانه حرّم على نفسه أن يغضب على عباده من قبل أن يفعلوا ما يغضبه حتى ولو كان يعلم ذلك في علم الغيب فإنه سبحانه حرّم على نفسه أن يغضب على عباده من قبل أن يفعلوا السوء كونه سبحانه يرى إنَّ ذلك ظلمٌ في حقِّهم لو يغضب عليهم من قبل أن يفعلوا السوء وحتى لا تكون لهم حجّة على الله يرسل إليهم أولاً رسولاً لينهاهم ويحذرهم غضب نفس ربّهم، وإنّ الشرك بربّهم وفعل السوء والفساد في الأرض يُغضب نفس الله وذلك حتى لا تكون لهم حجّة على ربّهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {رُسُلا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا (165)} صدق الله العظيم [النساء].

    ولذلك يبعث رسله ليحذِّروهم غضب نفس ربهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ} [آل عمران:30].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ} صدق الله العظيم [آل عمران:28].

    فإن كذِّبوا برسل ربّهم فعصوَا أمر الله ورسله فهنا أُقيمت حجّة لله عليهم و يحلّ لله أن يغضب من فعلهم من بعد أن فعلوه على الواقع الحقيقي، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ﴿٨٠﴾ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ ﴿٨١﴾ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ ﴿٨٢﴾ } صدق الله العظيم [طه].

    ورغم ذلك كتب على نفسه الرحمة أنَّ من خالف وعصى الله ورسله وفعل ما يغضب نفس ربّه فإنّه غفارٌ لمن تاب وأناب وعمل عملاً صالحاً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ ﴿٨١﴾ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم.

    ويا محمد العامر إنّ من هواية نفس الله العفو، ولذلك تجده يحب الكاظمين الغيظ من أجله والعافين عن النّاس كونه يحب العفو من عظيم رحمته بعباده، وبغض النظر عن علم الله لأعمال عباده فهو قادر أن يغفر لهم ذنوبهم جميعاً ويبدِّلهم حسنات لئن تابوا وأنابوا إلى ربّهم ليجدوا الله غفوراً رحيماً، ولذلك أنزل الله في محكم كتابه نداءً عاماً يشمل كافة عبيد الله في الملكوت كله بما فيهم شياطين الجنّ والإنس وبما فيهم إبليس كون النداء جعله الله نداءً يشمل كافة عبيده في الملكوت كله وذلك النداء في قول الله تعالى: {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53) وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54) وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55) أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58) بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ ءَايَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (59)} صدق الله العظيم [الزمر].

    إذاً يا محمد فلا حُجّة لكم على ربّكم سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً، فلا يظلم ربُّك أحداً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِم النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ} صدق الله العظيم [يونس:44].

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربَ العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــ




    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 08-05-2020, 11:46 PM
  2. مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 25-01-2019, 09:53 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 28-02-2017, 11:57 AM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 28-08-2013, 03:29 PM
  5. ردّ الإمام المهدي إلى محمود العامر..
    بواسطة الإمام ناصر محمد اليماني في المنتدى ۞ موسوعة بيانات الإمام المهدي المنتظر ۞
    مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 27-07-2013, 01:44 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •