- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
18 - شعبان - 1430 هـ
10 - 08 - 2009 مـ
۱۹-مرداد-۱۳۸۸ه.ش.
11:06 مساءً
ــــــــــــــــــ
پاسخ مهدی منتظر به کسی که حجت را در ظهور مهدی منتظر میبیند نه در قرآن حاوی ذکر... پاک و منزه است خداوند از آنچه که توصیف میکنند...
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على النّبيّ الأمّي الأمين خاتم الانبياء والمُرسلين وآله الطيبين والتابعين للحق في كُل زمان ومكان إلى يوم الدين..
برادر گرامی! اگر حق را میخواهی، شایسته نیست جز حق به خداوند نسبت دهم و سزاوار است که از حق پیروی گردد. مشکل شما و علمای امتتان در این است که نمیدانید چگونه در زمانی که مهدی منتظر طبق تقدیری که خداوند در کتاب مقرر فرموده در عصر مقدر شده حاضر شد؛ او را بشناسید و فرمان خدا بر اساس حساب و برنامه دقيقي است. چه بسیار از علمای امت سؤال کرده و گفتیم: به من جواب دهید، آیا خداوند مهدی منتظر را نبیّ یا رسولی جدید قرار خواهد داد؟ میدانم جوابشان چیست: «به هیچ وجه ناصرمحمد یمانی، ما به حق به تو فتوا میدهیم که خاتم الأنبياء والمُرسلين، مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است و بیتردید مهدي برای یاری رساندن [ناصر] مُحمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد». پس به آنان میگویم: معنی این که میگویید: «و بیتردید مهدي برای یاری [ناصر] مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد» چیست؟ جوابتان این است که: «یعنی مهدی منتظر نبیّ جدیدی نیست؛ بلکه یاری کننده [ناصر] مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است. بعد سؤال دیگری در برابر علمای امت قرار میدهم: آیا ایمان دارید که خداوند مهدی منتظر را خلیفه خود در زمین قرار خواهد داد؟ جوابتان معلوم است: « به خداوند قسم که همین طور است». حال سؤال دیگری از آنان میکنم: آیا خداوند انتخاب خلیفه خود را به شما واگذار کرده تا به جای او از میان خود خلیفه خدا را انتخاب کنید؟ و شرطی که شما بین خودتان گذاشتهاید این است که او مهدی منتظر بودنش را انکار کند ولی شما او را درحالیکه ناتوان و خوار است وادار به بیعت میکنید و سپس علم کتاب خدا قرآن عظیم را به او میدهید تا در موارد اختلاف میان شما حکم کند؟ خدا را به شهادت گرفته و به حق شهادت میدهم شما اکنون در عصرمهدی منتظر هستید و او در میان شماست؛ پس بفرمایید و انتخابش کرده و علم بیان قرآن را به او یاد دهید؛ اگر راست میگویید! آیا آن شخص این افترای آشکار شما را باور میکند که به او بگویید: «تو مهدی منتظری!» از کجا میدانید او خلیفه خدا برشماست درحالیکه خداوند نام او را به شما نفرموده است ؟ پس به شما میگوییم: اگر راست میگویید و از خدا بیشتر میدانید، بگویید نام او چیست! خلیفه خدا را جز خود خداوند انتخاب نمیکند و وقتی ملائکه به رأی پروردگارشان اعتراض کرده و گفتند:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ} [البقرة:۳۰]
انگار که آنها از غیب میدانند خلفای منتخب خداوند در کتاب چه کسانی هستند. سپس خداوند آنها را به ملایکه نشان داده و میفرماید:
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:۳۱].
وقتی ملائکه از دانستن نام خلفای خداوند در زمین عاجز ماندند؛ از کجا میدانند آنها در زمین فساد کرده و خونریزی میکنند؛ درحالیکه حتی اسم آنها را هم نمیتوانستند بدانند؟ اینجا بود که ملائکه دریافتند از حد خود پا فراتر نهادهاند و وارد امری شدند که اختیاری در آن نداشته و تنها باید به فرمان خداوند که آدم را به عنوان خلیفه خود در زمین برگزیده؛ در برابر او سر طاعت فرود آورند. وقتی انتخاب خلیفه شأنی است که مختص پروردگاراست؛ خداوندی که یکتاست و هیچ کس در حکم او شریک نیست؛ پس چرا شما علمای شیعه و سنی از حدتان تجاوز میکنید؟ و اما شیعیان قبل از این که متولد شود؛ انتخابش کردهاند. قبل از این که او یعنی «الإنسان» امام مهدی در زمان مقدر شدهاش متولد شود و خداوند علم بیان حق قرآن را به او بیاموزد تا با برهان علمی از قرآن برتمام علمای امت چیره شود و در موارد اختلاف میان آنان حکم کند و بعد ازپراکندگی و فرقهگرایی و درحالیکه هریک به داشتههای خود دلخوشند؛ سپس خداوند آنها را به یک حزب واحد بر ضد طاغوت مبدل نموده و با قرآن صفوف مومنین را یک پارچه کند.
به پروردگارم قسم! من از علمای مسلمین چیزی جز ایمان داشتن به قرآن عظیم را نمیخواهم و میدانم جوابشان چیست: «صبرکن صبرکن؛ آیا به حساب تو علمای مسلمین به کتاب خداوند قرآن عظیم ایمان ندارند؟» پس به آنان میگویم: اگر ایمان دارید، پس چرا به دعوت برای حکمیت بر اساس کتاب خداوند پاسخ نمیدهید؟ شاید یکی از آنها به ما پاسخ داده و بگوید: «همانا که تأویل قرآن را جز خداوند نمیداند و سنت نبوی وارد شده از صحابه رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- یا روایات عترت نقل شده از رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- برای ما کافی است». در جواب آنها میگویم: پس چرا میگویید در منهاج و مسیر کتاب خدا و سنت رسولش هستید؟ شما با این حجت که تأویل قرآن را کسی جز خداوند نمیداند؛ آن را مهجور گذاشتهاید؛ برای این سخن که تأویل تمام قرآن را کسی جز خدا نمیداند برهان آشکار بیاورید. بعد یکی از آنها آیهای از قرآن را میآورد و میگوید خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ ﴿۷﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
در پاسخ آنها میگوییم: پس چطورتأویل این آیات محکم کتاب خدا را که میدانید؛ به ناحق تأویل کرده و گفتید تأویل قرآن را جز خدا نمیداند درحالیکه خدا چنین نفرموده است؟ آیا به خداوند نسبت دروغ میدهید؛ شما میدانید مقصود خداوند از ندانستن تأویل آیات؛ تمام قرآن نیست؟ بلکه خداوند به شما خبر میدهد که دستهای از آیات قرآن؛ آیات محکم و بینه و ام الکتابند و ظاهر آنها مانند باطنشان است و این را تمام علمای شما میدانند ولی از آن رو گردانده و با حکم طاغوت که از نزد خدا نیست و از جانب شیطان رجیم آمده در مورد زناکار حکم میدهند؛ افتراهایی که از زبان شیاطین انس که اولیای شیطانند نقل میشود. سپس یکی از علمای دین بر سر ما فریاد میکشد: «حد خودت را نگه دار ناصر محمد یمانی؛ ما اولیای طاغوت نیستیم که از حکم خدا روگردان باشیم و با حکم طاغوت حکمیت کنیم» . به او جواب داده و میگویم: آیا آن چه که در ادامه میآید از آیات بینه نیست؛ یا از نظر شما متشابه است؟ آنجا که خداوند تعالی میفرماید:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾ الزَّانِي لَا يَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جلدة وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۶﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۷﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَأَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾ }صدق الله العظيم [النور].*
آیا خداوند فرموده که این آیات متشابه هستند و تأویل آن را جز خداوند نمیداند؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؟[اشاره به آیه کریمه سوره بقرة : قُل هاتوا بُرهانكم إن كنتم صادقين(۱۱۱)] اما برهان ناصر محمد یمانی در مورد این که این آیات از آیات محکم و بینه هستند، این فرموده خداوند تعالی است:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور].
و خواهید دید بعد از آن که خداوند قدرت را در زمین به من عنایت نمود، هیچ حکمی جز حکم خداوند نمیدهم؛ پس به اذن خداوند امر به معروف و نهی از منکر خواهم کرد و کسانی که مرتکب گناه زنا شده باشند، چه زن و چه مرد آزاد را صد ضربه تازیانه و عبد و کنیز غیر آزاد را پنجاه ضربه تازیانه خواهم زد بدون این که از تاهل و یا تجردشان سؤال کنم.
ممکن است یکی از علمای سنی یا شیعه بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «صبرکن صبرکن؛ از خدا بترس ای کسی که از سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، خارج شدهای؛ رسول الله به ما فرمان نداده تا به متأهلین تازیانه بزنیم؛ بلکه حکمشان مرگ با سنگسار است. زنای متأهلین مثل زنای مجردان نیست. فرد مجردی که به آبروی مردم تعرض میکند حجتی دارد؛ همسر ندارد و برای همین است که در سنت نبوی حکم زنای زناکاران متأهل مرگ با سنگسار است» . پس به آنان پاسخ داده و میگویم: والله که اگر این حدیث برخلاف حکم حق در کتاب خدا نبود؛ من از شما پیروی میکردم چون نسبت به سنت نبوی که برخلاف احکام بینه و روشن کتاب خدا نباشد؛ کافر نیستم وبین خدا ورسولش فاصله نمیاندازم؛ پناه برخدا از کسانی باشم که تنها به قرآن تمسک میجویند و سنت حق محمد رسول الله را پشت سر میاندازند و پناه برخدا از کسانی باشم که به سنت نبوی تمسک جسته و قرآن را پشت سر میاندازند. اما من امام مهدی براساس کتاب خداوند قرآن عظیم حکم میکنم و اگرچیزی در قرآن نبود بر اساس سنت حق نبوی حکم خواهم کرد به شرط آن که برخلاف آیات بینه کتاب خدا نباشد. ولی حکم شما برخلاف آیات بینه کتاب خداست:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور]
شما دو نوع زنا قایل شدهاید؛ زناکار متأهل و زناکار مجرد! اما زنا دو جور نیست. زنا یعنی برقراری رابطه جنسی از راهی غیر از سنت ازدواج که در کتاب خدا و سنت رسولش آمده است؛ چه متأهل باشند چه مجرد. خداوند به مجردان عذری برای تعرض به آبروی مردم را نمیدهد. آیا مردی که دور ازهمسرش است، اگر به علت زنا دستگیر شود را سنگسار میکنید یا تازیانه میزنید؟ آیا پروا نمیکنید؟
ای علمای امت که انسانی را به بهانه زنا میکشید!، جرم شما نزد خداوند مانند این است که تمام مردم را کشته باشید؛ پس چه کسی شما را از عذاب خداوند نجات خواهد داد؟ چگونه است که خداوند در آیات محکم کتاب خود مسایل کمتر و سادهتر از این را برای شما بیان فرموده ولی حکم زنا را بیان نمیکند تا گمراه نشده و انسانی را نکشید که خداوند کشتن به ناحقش را حرام نموده است؟ حجت شما برای تفاوت قائل شدن بین زناکار متاهل و مجرد چیست؟ چرا خداوند به شما فرمان میدهد زن زناکار متأهلی را که آزاد نیست نصف زن متاهل آزاد تازیانه بزنید؛ برای این که به یقین بدانید حکم زناکار آزاد صد تازیانه و حکم عبد پنجاه ضربه است؛ خداوند در این مورد در آیات محکم کتابش به شما فتوا داده است:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
پس درمییابید که عذاب زن زناکار متأهل صد ضربه تازیانه است، اگر راست میگویید چطور میتوانید سنگسار را نصف کنید؟ و اگر گفتید: «مقصود خدا زن مجرد پاکدامن مسلمان است [المُحصنة المُسلمة العزباء] که شوهر ندارد و خدا برای او مقرر کرده که صد ضربه تازیانه به او بزنیم و زن غیر آزاد متأهل را نصف آن یعنی پنجاه ضربه» ، امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: مگر شما نبودید که میگفتید حکم زنای متأهلان با مجردان یکی نیست؛ پس چطور به زناکار زن مجرد صد تازیانه میزنید و به زناکار متأهلی که آزاد نیست نصف زنی که همسری ندارد تازیانه میزنید؟ آیا فکر نمیکنید؟
ای امت اسلام! اگر یکی از شما دو همسر داشته باشد، یکی آزاد و دیگری غیر آزاد [کنیز] و خدای نکرده هردو زنا کنند و سپس زن آزادتان محکوم به مرگ با سنگسار شود و همسر غیر آزاد تنها پنجاه ضربه تازیانه! حکمی غیر از نصف مجازات زنای زن آزاد [پنجاه ضربه شلاق] برای زن غیر آزاد پیدا نمیکنید درحالیکه او شوهر دارد؛ چطور برای زن آزادی که [در حقیقت] کنیز خداست، حکم مرگ با سنگسار معین میکنید؟ آیا هردوی آنها کنیزان خدا نیستند؟ پنجاه ضربه تازیانه با مرگ با سنگسار تفاوت خیلی زیادی دارد؛ به خداوند و پروردگار عالمیان قسم میخورم که ـ[قلب] انسان عاقل به این حکم باطل مرگ با سنگسار اطمینان پیدا نمیکند؛ آیا فکر نمی کنید؟ پس میگویید: «سبحان الله العظیم؛ خداوند ظالم نیست! چطور برای یکی مرگ با سنگسار و برای دیگری نصف حد زناکار یعنی تنها پنجاه ضربه تازیانه مقرر شود؟» آن گاه امام مهدی میگوید: سبحان الله العظیم و پروردگارت به احدی ظلم نمیکند؛ بلکه حکم زن زناکار آزاد صد ضربه تازیانه و حکم زن متأهل غیر آزاد نصف حکم زن آزاد شوهردار است یعنی پنجاه ضربه و خداوند این حکم را در آیات محکم کتابش چنین بیان فرموده است:
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵].
ممکن است عالم دیگری بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «آیا نمیبینی خداوند میفرماید: {وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ} لذا مقصود زن محصنه است» . در پاسخ او میگوییم: از نظر تو در این آیه مقصود از «محصنات» چیست؟ در پاسخم میگویی: «این امری شناخته شده و معروف است؛ مقصود زنان پاکدامنی است که خداوند و رسولش به ما توصیه میکنند با آنان ازدواج کنیم». در پاسخش میگوییم: آیا برای عفت و پاکدامن بودن چنین زنی حد جزایی در نظر گرفتهای که حال میخواهی زن غیر آزاد را نصف او تازیانه بزنی! آیا از خدا نمیترسید؟ من در کتاب جز این دو معنی؛ معنای دیگری برای «محصنه» پیدا نمیکنم: زنان پاکدامن و زنان متأهل؛ لذا مقصود زن پاکدامن متدین است؛ پس باید برای ازدواج با زن دیندار بشتابید.
ممکن است یک نفر دیگر با یک روایت کاذب از عمر بیاید و بگوید: «او گفته است: من برای شما نگرانم که قومی بیایند و سنگسار را با این حجت که در کتاب خدا وجود ندارد، نفی کنم؛ همانا که در کتاب خدا آیهای بود که ما آن را میخواندیم و روی آن تفکر میکردیم:
{الشيخ والشيخة فارجموهما نكالا البته}
{ زن و مرد پیر زناکار را سنگسار کنید که این عقوبت آنها است}»
خداشما را بکشد که اینگونه به بیراهه میروید؛ حد زنا برای متأهل و آزاد و بنده و کنیز در آیات محکم کتاب آمده است؛ ولی شما قومی هستید که افترا میزنید. اگر یکی از علمای امت میتواند، بیاید و ثابت کند در مورد نفی حد سنگسار ناصر محمد یمانی گمراه است و همین یک برهان برای گمراه بودن ناصر محمد یمانی کافی است تا انصارش همگی دست از پیروی از او بردارند. اما اگر ناصر محمد یمانی در مورد نفی حد سنگسار چیره شد؛ ثابت میشود این علمای امت هستند که گمراه شدهاند، پس برای هر ادعایی برهان لازم است.
ای رهگذر مانند نابینایان ازکنار میز گفتگو نگذر؛ که هرکس به دنبال حق آمده و نابینا باشد؛ به اذن خدا بصیرش کرده و دیدی نافذ به او میدهیم؛ این برای آنانی است که از خدا پروا دارند و قبل از حکم کردن؛ در بیانات تدبیر میکنند و خداوند برای آنان نوری قرار میدهد که هرکس که خدا به او نور ندهد؛ نور نخواهد داشت؛ ای رهگذر آیا نور و ظلمات برابر است؛ از اینجا به کجا میخواهی بروی؟ آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ و اما این که فتوا دادهای تا من ظهور نکنم؛ خداوند حجتی بر تو ندارد؛ اشتباه میکنی. مهدی منتظر حجت خدا برمردم نیست؛ بلکه آن چیزی بر مردم حجت است که مهدی منتظر با آن برایشان برهان میآورد یعنی بیان حق ذکر قرآن عظیم که حجت خدا و رسول خدا و مهدی منتظر است؛ کتابی که ذکر خدا برای تمام عالمیان است؛ برای هرکسی که بخواهد راه راست را در پیش گیرد.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
أخوك؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ